لطفا صبرکنید
81353
- اشتراک گذاری
نویسنده فرهنگ عاشورا درباره یاد امام حسین(ع) هنگام نوشیدن آب می گوید: شهادت تشنه کامانه امام حسین(ع) چنان داغ و غم سنگینى بر دل ها نهاده است که مى سزد با دیدن هر نهر و چشمه و با نوشیدن هر آب و شربت گوارا، از لب هاى عطشان آن حضرت، یاد شود؛ چرا که آب یاد آور آن عاشوراى عطش ریز و آن کام هاى تشنه عاشورائیان شهید است. امام صادق(ع) فرمود: «من هرگز آب سرد ننوشیدم، مگر آن که حسین بن على را به یاد مى آوردم» و نیز فرمود: «ما من عبد شرب الماء فذکر الحسین و لعن قاتله الا کتب له مأة الف حسنة و حط عنه مأة الف سیئة»؛[1] هر که آب بنوشد و امام حسین(ع) را یاد کند و قاتل او را لعن نماید، براى او هزار حسنه نوشته مى شود و هزار گناه از او محو مى گردد. از این رو، شیعه هنگام نوشیدن آب، بر حسین بن على، سلام مى دهد و مى گوید: سلام بر لب تشنه ات، یا حسین، سلام الله على الحسین و اصحابه. نیز در سقاخانه ها ومنبع هاى آب خنک، در تابستان و در ایام محرم، مى نویسند:«آبى بنوش و لعنت حق بریزید کن» یا «بنوش به یاد لب هاى تشنه حسین». از زبان خود سیدالشهداء هم نقل شده که فرمود: "شیعتى ما ان شربتم عذب ماء فاذکرونى او سمعتم بغریب او شهید فاندبونى". چنان که در خصائص حسینی شوشتری آمده است.[2]
مرحوم کفعمى در مصباح،[3] از حضرت سکینه (س) روایت مى کند که چون پدرم کشته شد آن بدن نازنین را در آغوش گرفتم و حالت اغما و بیهوشى برایم روى داد، در آن حال شنیدم پدرم مى فرمود:
شِیعَتِی مَا إِنْ شَرِبْتُمْ رَی عَذْبٍ فَاذْکُرُونِی
أَوْ سَمِعْتُمْ بِغَرِیبٍ أَوْ شَهِیدٍ فَانْدُبُونِی
وَ أَنا السِّبْطُ الَّذی مِنْ غَیرِ جُرْمٍ قَتَلُونی
وَ بِجَرد الخَیلِ بَعْدَ القَتْلِ عَمْداً سَحِقُونی
لَیتَکُم فی یوْمِ عاشُورا جمیعاٌ تَنْظُرونی
کَیفَ أَسْتَسْقی لِطِفْلی فَاَبَوْا أَن یرْحَمُونی
و سَقَوهُ سَهْمَ بَغْىٍ عِوَضَ الماءِ المَعینِ
یا لَرُزْءٍ وَ مُصابٍ هَدَّ أرْکانَ الحَجِونِ
وَیلَهُم قَدْ جَرَحُوا قَلْبَ رَسُولِ الثَّقَلَینِ
فَالْعَنُوهُم مَا اسْتَطَعْتُم شِیعَتِى فِى کُلِّ حِینٍ [4]
اى پیروان من ! هرگاه آب گوارا نوشیدید، مرا یاد کنید و هرگاه داستان غربت غریبى یا شهادت شهیدى را شنیدید، بر من بگریید.
من نبیره رسول خدا هستم ، مرا بى گناه کشتند و سپس با تاختن اسب عمدا بدنم را خرد کردند. اى کاش همه شما در روز عاشورا بودید و مى دیدید که چگونه براى طفل صغیرم آب طلبیدم و آنان از ترحم به من خوددارى کردند.به جاى آب گوارا تیر ستم را به کودک کوچکم چشانیدند. واى از این مصیبت بزرگ و دردناکى که پایه هاى کوه بلند حجون (در مکه ) را به لرزه در آورد. واى بر آن که قلب رسول جن و انس را جریحه دار کردند! پس اى شیعیان من ! همیشه و هر چه در توان دارید آنان را لعنت کنید.[5]
مقرم نیز در مقتل الحسین این شعر را آورده است. [6] البته برخی نیز می گویند این شعر زبان حال است.[7]
گفتنی است که برای این مطلب (شعر) سندی در منابع یاد شده بیان نشده تا درباره صحت و یا عدم صحت آن بحث کرد. به هر حال، به نظر می رسد این شعر زبان حال باشد، لذا خواندنش محذور شرعی ندارد، در نتیجه نیاز به بحث سندی نیز نخواهد داشت.
[1] شیخ صدوق، امالی، ص 122.
[2] شوشتری، الخصائص الحسینیه، ص 99، به نقل از فرهنگ عاشورا، جواد محدثی، ج1، ص 40؛موسوعة عاشوراء - الشیخ جواد محدثی، ج1، ص250.
[3] المصباحللکفعمی ص : 741؛ طباطبائى قمى، سیدتقى، شهید کربلا، ج 1، ص 197.
[4] موسوى وادقانى، سید احمد، یاران کوچک امام حسین علیه السلام، ص 132؛ به نقل از اسرار الشهادة، فاضل دربندى، ص 462؛ دمعه الساکبه، ملا باقر بهبهانى، ص 350؛ معالى السبطین، محمد مهدى، مازندرانى، ج 2 ص 31.
[5] چهره درخشان حسین بن على، ص 8.
[6] عبدالرزاق، مقرم، مقتل الحسین، ص 307.
[7] الخصائص الحسینیه، للشوشتری، ص 99.