لطفا صبرکنید
10843
- اشتراک گذاری
یکی از احادیث مهمی که در فضیلت امام علی(ع) نقل شده است و به عنوان یکی از دلایل امامت، عصمت و طهارت حضرتشان مطرح میشود، حدیث «سد الابواب» و یا «مسدود کردن دربها» است.[1] این حدیث به حدی دارای اهمیت است که خود امام(ع) در شورای شش نفرهای که عمر بن خطاب برای خلافت تشکیل داد، به این حدیث در بیان فضیلت خود استشهاد نمود.[2] قبل از آن نیز عمر این فضیلت را در کنار فضایل دیگری مانند ازدواج حضرتشان با فاطمه(س) و پرچمداری ایشان در جنگ خیبر را از فضایل مهمی میدانست و آنها را بسیار ارزشمندتر از شتران سرخموی - که نمادی از ثروت فراوان بود - ارزیابی میکرد.[3]
ماجرای سد الابواب از این قرار بود که همزمان با ورود رسول خدا(ص) به مدینه، ساخت «مسجد النبی(ص)» آغاز شد. بعد از مدتی در کنار مسجد، اتاقهایی برای سکونت آنحضرت(ص) و برخی از همسرانشان ساخته شد. بعد از ورود مهاجران به مدینه نیز در اطراف مسجد خانههایی ساخته شد که درب آنها به داخل مسجد باز میشد و بعضی از این افراد در داخل مسجد میخوابیدند.[4]
پس از مدتی، دستور بسته شدن همهی درها غیر از در خانهی امام علی(ع) از سوی خدای متعال صادر شد.
دربارهی مسدود شدن درهای مسجدالنبی گزارشهای بسیاری از منابع اهلسنت و شیعی وارد شده است.
حدیث سد الابواب در منابع اهلسنت
- عبدالله بن عباس گفت: رسول خدا(ص) دستور داد همهی درهایی که به مسجد باز میشد را ببندند، مگر در خانه علی را.[5]
- رسول خدا(ص) با صدور دستوری، معاذ بن جبل را مأمور نمود، تا به اصحاب ابلاغ نماید که درهای ورودی به مسجد را مسدود کنند. معاذ برای ابلاغ مأموریت، نخست به ابوبکر گفت و وی در را مسدود نمود. سپس معاذ پیام رسول خدا(ص) را به عمر رساند. عمر گفت: فرمان پیامبر را اطاعت میکنم؛ اما دوست داشتم روزنهای از خانهام به مسجد باز باشد. معاذ خواستهی او را به رسول خدا(ص) ابلاغ کرد. سپس معاذ نزد عثمان رفت و این مأموریت را ابلاغ نمود؛ عثمان نیز اطاعت نمود. آخرین دیدار معاذ، با حمزه بود که وی نیز فرمان رسول خدا(ص) را اطاعت کرد. در این میان امام علی(ع) هالهای از تردید، بر دل داشت که آیا دستور سدّ ابواب و خروج از مسجد برای او نیز هست یا نه. در آنحال رسول خدا(ص) پرده از این تردید برداشت و فرمود: یا علی تو همچنان در جای خود مستقر باش؛ زیرا تو طاهر و مطهّری و این دستور شامل شخص تو و خانوادهات نخواهد بود. وقتی این سخن به حمزه رسید به رسول اللَّه(ص) عرضه داشت: جای تعجب است که همهی ما را از مسجد اخراج کردی و تنها جوانی از جوانان بنی عبد المطلب(علی) را نگهداشتی؟! پیامبر(ص) فرمود: من از پیش خود اقدامی نکردهام و کسی را بر شما، امتیاز ندادم و به خدا سوگند این فضیلتی است که خدای متعال به او کرامت نموده است.[6]
- امام علی(ع) فرمود: «وقتی پیامبر خدا(ص) دستور بستن درهایی را که به مسجد رفت و آمد میشد، صادر فرمود، حمزه در حالی که قطیفهی قرمزش بر زمین کشیده میشد با چشمانی اشکآلود، بیرون آمد. پیامبر(ص) فرمود: این من نبودم که شما را بیرون، و او را ساکن کردم، ولی خدا او را ساکن کرد».[7]
- زید بن ارقم گفت: «درب منزل چند نفر از اصحاب به مسجدالنبی باز میشد. روزی رسول خدا(ص) دستور داد آن درها جز در خانهی علی(ع) مسدود شود. این ماجرا به گفتگوی اصلی مردم تبدیل شد. بعد از آن بود که پیامبر(ص) بعد از حمد و ثنای خداوند، فرمود: امر شدهام این درها را غیر از در خانهی علی(ع) ببندم. در این مورد بعضی از شما حرفهایی زدهاید. به خدا سوگند که من هیچ دری را مسدود نکردم و هیچ دری را باز نکردم؛ اما به من امری شد و از آن پیروی کردم.[8]
- امام علی(ع) فرمود: «رسول خدا(ص) دست مرا گرفت و گفت: موسی(ع) از خدا درخواست کرد که مسجدش را به وسیلهی هارون پاک گرداند. من نیز از خدا خواستم تا مسجد مرا به وجود تو و ذریهی تو پاک نماید. سپس با فرستادن پیام به ابوبکر دستور داد که در خانهاش(که به مسجد باز میشود) را مسدود کند. او با گفتن: «إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَیْهِ راجِعُونَ»(که نشان از نارضایتی وی بود) قبول کرد و در خانهی خود را مسدود کرد. آنحضرت(ص) همین پیام را برای عمر و عباس فرستاد. سپس فرمود: من به امر خداوند در خانههای شما را بستم و در خانهی علی را گشودم. این خداوند است که در علی را بگشود. و درهای شما را مسدود ساخت».[9]
- حارث بن مالک از سعد بن ابی وقاص پرسید، آیا فضیلتی برای علی شنیدهای؟ گفت: ما با رسول الله(ص) بودیم، شبی به ما ابلاغ شد که هر کسی در مسجد به سر میبرد، غیر از آل رسول الله(ص) باید بیرون رود. هنگام صبح که شد، عباس گفت: ای رسول خدا همهی اصحاب و عموهایت را بیرون کردی و تنها این پسر را در مسجد جای دادی؟! رسول الله(ص) فرمود: اخراج شما و اسکان علی(ع) به دستور من نبود، بلکه خدا این امر را صادر نمود».[10]
علاوه بر آنچه گفته شد، راویان بسیار دیگری از اهلسنت نیز این گزارش را نقل کردهاند که علامه امینی در کتاب الغدیر به بیان آنها پرداخته است که میتوان برای اطلاعات بیشتر به این کتاب مراجعه نمود.[11]
حدیث سد الابواب در منابع شیعی
در روایات شیعی بسیار و در حد تواتر به ماجرای «سد الابواب»پرداخته شده است.[12]
در یکی از این روایات از امام باقر(ع) نقل شده است: «...خداوند به پیامبر(ص) وحی کرد که مسجد خود را تطهیر کرده و کسانی که شب در آنجا میمانند را بیرون کن، و دستور بستن درهای خانه کسانی را که دربی به مسجد گشودهاند، جز در خانه علی(ع) و منزل حضرت فاطمه(س) را صادر فرما و نباید کسی که در حال جنابت از مسجد عبور کند و نباید افراد غریب شب را در مسجد بمانند...».[13]
در روایتی دیگر امام رضا(ع) از پدرانش، از امام علی(ع) نقل میکند که رسول خدا(ص) فرمود: «درهایی که به مسجد باز میشود همه را ببندید جز در خانهی علی را».[14]
آنحضرت در جایی دیگر از پدرانش از امام علی(ع) نقل کرد که رسول خدا(ص) فرمود: «برای کسی روا نیست در این مسجد جنب شود، جز من و علی و فاطمه و حسن و حسین(ع)».[15]
[1]. مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج 39، ص 34، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، چاپ دوم، 1403ق.
[2]. ابن عساکر، ابو القاسم علی بن حسن، تاریخ مدینة دمشق، ج 42، ص 435، بیروت، دار الفکر، 1415ق.
[3]. حاکم نیشابوری، محمد بن عبدالله، المستدرک علی الصحیحین، تحقیق، عطا، مصطفی عبد القادر، ج 3، ص 135، بیروت، دار الکتب العلمیة، چاپ اول، 1411ق؛ ابن اثیر جزری، علی بن محمد، اسد الغابة فی معرفة الصحابة، ج 3، ص 217، بیروت، دار الفکر، 1409ق؛ ابن کثیر دمشقی، اسماعیل بن عمر، البدایة و النهایة، ج 7، ص 341، بیروت، دار الفکر، 1407ق.
[4]. ابن شهر آشوب مازندرانی، مناقب آل أبی طالب (ع)، ج 2، ص 190، قم، علامه، چاپ اول، 1379ق.
[5]. ترمذی، محمد بن عیسی، سنن الترمذی، تحقیق، تعلیق، شاکر، أحمد محمد، عبد الباقی، محمد فؤاد، ج 5، ص 641، مصر،شرکة مکتبة و مطبعة مصطفی البابی الحلبی، چاپ دوم، 1395ق؛ ابن اثیر، مبارک بن محمد، المختار من مناقب الأخیار، محقق،تعلیقه: عبد ربه، عدنان و جادر، محمد ادیب و صاغرجی، مامون محمد، ج 1، ص 100، امارات- العین، مرکز زاید للتراث و التاریخ، چاپ اول، 1424ق؛ مقدسی، ضیاء الدین أبوعبدالله محمد بن عبد الواحد، الأحادیث المختارة أو المستخرج من الأحادیث المختارة مما لم یخرجه البخاری ومسلم فی صحیحیهما، تحقیق، عبدالملک بن عبدالله بن دهیش، ج 13، ص 30، بیروت، دار خضر للطباعة والنشر والتوزیع، چاپ سوم، 1420ق.
[6]. ابن مغازلی، علی بن محمد، واسطی، مناقب أمیر المؤمنین علی بن أبی طالب(ع)، محقق، وادعی، أبوعبدالرحمن ترکی بن عبدالله، ج 1، ص 322، صنعاء، دار الآثار، پچاپ اول، 1424ق؛ ابن بطریق، یحیی بن حسن، عمدة عیون صحاح الأخبار فی مناقب إمام الأبرار، ص 177، قم، مؤسسة النشر الاسلامی، چاپ اول، 1407ق؛ علامه حلی، حسن بن یوسف، کشف الیقین فی فضائل أمیر المؤمنین(ع)، محقق، مصحح، درگاهی، حسین، ص 209 – 211، تهران، وزارت ارشاد، چاپ اول، 1411ق.
[7]. اصبهانی، ابونعیم أحمد بن عبدالله بن أحمد، فضائل الخلفاء الأربعة وغیرهم، محقق، صالح بن محمد عقیل، ج 1، ص 73، مدینه، دار البخاری للنشر والتوزیع، چاپ اول، 1417ق.
[8]. المستدرک علی الصحیحین، ج 3، ص 135؛ نسائی، أبوعبد الرحمن أحمد بن شعیب، السنن الکبری، محقق، شلبی، حسن عبد المنعم، ج 7، ص 423، بیروت، مؤسسة الرسالة، چاپ اول، 1421ق؛ شیبانی، أحمد بن محمد بن حنبل، فضائل الصحابة، ج 2، ص 581، بیروت، مؤسسة الرسالة، چاپ اول، 1403ق؛ شیبانی، أبو عبد الله أحمد بن محمد، مسند احمد، تحقیق، الأرنؤوط، شعیب، مرشد، عادل و دیگران، اشراف، ترکی، عبد الله بن عبد المحسن، ج 32، ص 41، بیروت، مؤسسة الرسالة، چاپ اول، 1421ق.
[9]. هیثمی، أبوالحسن نورالدین علی بن أبی بکر بن سلیمان، مجمع الزوائد ومنبع الفوائد، محقق، حسام الدین القدسی، ج 9، ص 114 – 115، قاهره، مکتبة القدسی، 1414ق؛ متقی هندی، علاء الدین علی بن حسام الدین، کنز العمال فی سنن الأقوال و الأفعال، محقق، بکری حیانی، ج 13، ص 175، بیروت، صفوة السقا، مؤسسة الرسالة، چاپ پنجم، 1401ق.
[10]. نسائی خراسانی، أبوعبدالرحمن أحمد بن شعیب بن علی، خصائص علی، محقق، أحمد میرین بلوشی، ج 1، ص 62، کویت، مکتبة المعلا، چاپ اول، 1406ق.
[11]. امینی، عبدالحسین، الغدیر فی الکتاب و السنة و الأدب، ج 3، ص 285، قم، مرکز الغدیر للدراسات الاسلامیه، چاپ اول، 1416ق.
[12]. ر. ک: بحار الأنوار، ج 39، ص 19 -34 .
[13]. کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر، آخوندی، محمد، ج 5، ص 340، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ چهارم، 1407ق.
[14]. شیخ صدوق، الامالی، ص 334، بیروت، اعلمی، چاپ پنجم، 1400ق.
[15]. همان.