لطفا صبرکنید
2738
- اشتراک گذاری
این مطالب که برای زیر سؤال بردن مفاهیمی مانند وحی و مکاشفه مطرح میشود، در واقع همان مباحث شکاکیت است که به شکلهای مختلف مطرح میگردد؛ در پاسخ این استدلالات میتوان گفت: اگر منظور از این استدلالات این است که بین تغییرات فیزیکی با حالات روحی و روانی ارتباط وجود دارد و این دو بر یکدیگر تأثیر متقابل دارند، سخن صحیحی است؛ زیرا بدن به عنوان ابزار روح است. بنابر این، هم روح از بدن متأثر میشود و هم بدن از روح تأثیر میپذیرد.[1]
اما اگر منظور حکم کلی و مطلق باشد که حالات روحانی و روانی چیزی جز حاصل یک فرایند فیزیکی در درون مغز انسان نبوده و هیچ ارتباطی با عالم غیب ندارد، این همان چیزی است که اولا: خاصیت خودزنی دارد که باید خود این تئوری و نظریه را معلول فیزیک جسم و خاصیت مغز و اعصاب دانست؛ و از اینرو اعتبار آنرا زیر سؤال برد. ثانیا: سر از سوفسطیگری و شکاکیت در میآورد.[2]
[1]. ر. ک: «رابطۀ روح و بدن »، 2250.
[2]. ر. ک: «مغز در خمره یکی از استدلالها بر شکاکیت»، 25597 ؛ «سوفسطایی و شکاکیت»، 89310؛ «بدیهیات و شرایط محیطی»، 21354؛ «معنای ماتریکس »، 124130.