لطفا صبرکنید
4370
«اشْتِیاق» اصطلاحی عرفانى از مادهی «شوق»، عبارت است از مجذوب شدن محب به محبوب در حال وصال، براى نیل به لذات مدام.[1]
برخی میل مفرط را اشتیاق معنا کردهاند و میگویند؛ یکى از مقدمات عامه فعل، شوق مؤکّد است که به دنبال آن جزم و عزم و به دنبال آن حرکت عضلات براى انجام فعل است.
ملا صدرا در مقام بیان زمان پدیدار شدن میل و به دنبال آن اشتیاق میگوید: اشتیاق و میل در حال فقدان کمال حاصل میشود؛ و از اینرو است که در همهی موجودات ممکن، عشق سریان دارد؛ چرا که همهی موجودات فاقد کمال و یا فاقد مقدارى از کمالاند، و اصولا همهی موجودات به نحوى ناقصاند، از مفارقات عقلی و نفسی گرفته تا برسد به عناصر مفرد و بالأخره هیولاى عناصر. و همانطور که حیات در همهی موجودات سریان دارد، عشق هم سارى در همهی موجودات است، وجود، سارى در همه ممکنات است؛ زیرا وجود یک حقیقت است و آن عین علم، عین قدرت، عین حیات است و چون ثابت شد که هر موجودى اعم از آنکه بسیط باشد یا مرکب داراى حیات و شعور است، لا محاله او را عشق و شوق و اشتیاق است.[2]
شوق و اشتیاق دارای درجات و مراتب است؛ چون میل دل به مرتبهاى برسد که به هیچ وجه طالب، در سلوک طلب، به هیچ چیز مقیّد نگردد و تردّد خاطر و اضطرابش همیشه روزافزون باشد، و به نیل هر مرغوبى و به تعرّض هیچ مکروهى مقید نشود.
شوق و اشتیاق به مرتبهاى رسد که همه کمالات را در معشوق خود مییابد. شوق، گاهى به لباس عاشقى و گاهى به عنوان معشوقى، ظاهر گردد؛ و در مرتبهای سرّى و روحی باشد.
و چون این شوق در کمال خود به رنگ عشق درآید، وصل و هجران و کفر و ایمان در نظر عاشق یکسان خواهد بود، مجنون لیلى را همیشه با خود، بلکه یک روح متعلق به دو بدن میداند و به هیچ وجه وجود خود را جدای از معشوق نمیداند، و غیر از معشوق کسی را در سراپاى وجود خود نمییابد و این، در نهایت خفا باشد.[3]
گفتنی است از ابن عطاء پرسیدند: مقام شوق بالاتر است یا محبت؟ وی گفت مقام محبت بالاتر است؛ چرا که شوق از محبت سرچشمه میگیرد و زاده محبت است.[4]
[1]. سجادى، جعفر، فرهنگ معارف اسلامى، ج1، ص: 203، تهران، کومش، چاپ سوم، 1373ش.
[2]. سجادى، جعفر، فرهنگ اصطلاحات فلسفى ملاصدرا، ص 84، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامى، سازمان چاپ و انتشارات، چاپ اول، 1379ش؛ موسوعة مصطلحات ابن خلدون و الشریف علی محمد الجرجانی، پدیدآور، عجم، رفیق، ج 2، ص 39، بیروت، مکتبة لبنان ناشرون، چاپ اول، 2004م.
[3][3]. اصطلاحات صوفیان مرآت عشاق، محقق، مصحح، سلیمانى، مرضیه، ص 37-38، تهران، شرکت انتشارات علمى فرهنگى، چاپ اول، 1388ش.
[4]. ابن أبی الحدید، عبد الحمید بن هبه الله، شرح نهج البلاغة، محقق، مصحح، ابراهیم، محمد ابوالفضل، ج 11، ص 235، قم، مکتبة آیة الله المرعشی النجفی، چاپ اول، 1404ق.