لطفا صبرکنید
10915
- اشتراک گذاری
یکی از نعمتهای بهشتی، وجود چشمههای فراوان در آنجا است. و به ظاهر چشمه غیر از نهر است و زیبایی خاص خود را دارد؛ زیرا هرچند دیدن جریان آب و مشاهده نهر آب لذتبخش است؛ اما مشاهدهی چشمهی لذت مضاعف در انسان ایجاد میکند.
گفتنی است بهشت و جهنم در قرآن کریم هم با اوصاف مادی ذکر شدهاند و هم با اوصاف روحانی و معنوی. توصیف با نعمتهای مادی از آن جهت است که برای بسیاری از مردم شناخت از طریق اوصاف معنوی و روحانی بسیار مشکل است؛ زیرا ذهن انسانها بیشتر با مادیات خو گرفته است. البته ممکن است یک آیه با توجه به بطون مختلفی که دارد به صورت همزمان هم به نعمتهای ظاهری بپردازد و هم به نعمتهای باطنی.
در هر صورت در بسیاری از آیات قرآن کریم از وجود چشمهها در بهشت، سخن به میان آمده است:
- «إِنَّ الْمُتَّقینَ فی جَنَّاتٍ وَ عُیونٍ»؛[1] همانا پرهیزگاران در باغها و چشمهها هستند.
- «إِنَّ الْمُتَّقینَ فی ظِلالٍ وَ عُیونٍ»؛[2] همانا پرهیزگاران در زیر سایهها و بر کنار چشمهها هستند.
- «إِنَّ الْمُتَّقینَ فی مَقامٍ أَمینٍ . فی جَنَّاتٍ وَ عُیونٍ»؛[3] همانا پرهیزگاران در جایگاهی آسوده قرار دارند. در بوستانها و کنار چشمهسارها.
از این آیات به وضوح میتوان برداشت کرد که در بهشت چشمههای متعدد وجود دارد؛ زیرا اولا: در این آیات کلمهی «عیون» به کار رفته که جمع «عین» و به معنای چشمهها است.[4]
ثانیا: چشمهها با نامهای متعدد آمده است که بیانگر وجود چشمههای متعدد در بهشت است؛ که در ادامه بدانها اشاره میکنیم.
البته، در برخی از آیات قرآن از کلمهی «عین» استفاده شده است، مانند: «فِیها عَینٌ جارِیةٌ»[5] که مراد از آن جنس چشمه است، نه اینکه در بهشت تنها یک چشمه وجود دارد.[6]
تعداد چشمههای بهشتی
در روایتی از رسول خدا(ص) نقل شده است: «در بهشت چهار چشمه وجود دارد. دو چشمهی آن از اطراف عرش الهی جاری میشود که به یکی از آنها آیهی «یفَجِّرُونَها تَفْجِیراً»[7] اشاره دارد، و دیگری زنجبیل است. دو چشمه «عَینانِ نَضَّاخَتانِ»[8] که بالاتر از آنها هستند، سلسبیل و تسنیم هستند».[9]
البته این روایت در بیان چهار چشمه است، نه انحصار چشمهها در آنها؛ زیرا در منابع روایی به چشمههای دیگری نیز با ویژگیهای دیگر اشاره شده است.
در ادامه نام چشمههایی که در قرآن آمده را ذکر نموده و در حاشیه و بدون بررسی سندی به برخی روایات و نظرات تفسیری اشاره میکنیم.
الف) چشمهی سلسبیل و زنجبیل
کلمهی «سلسبیل» به معنای گوارا، لذّتبخش و سهل التّناول(آسان بودن نوشیدن)[10] و صفت برای هر چیزی است که در نهایت سهولت و نرمی و صفا باشد.[11] همچنین به آب صافی که به آسانی در حلق فرو میرود، سلسبیل گفته میشود.[12]
بر اساس آیات قرآن، یکی از برترین چشمههای بهشتی سلسبیل است که نوشیدنی آمیخته با زنجبیل است: «وَ یسْقَوْنَ فیها کأْساً کانَ مِزاجُها زَنْجَبیلاً. عَیناً فیها تُسَمَّی سَلْسَبیلا»؛[13] و در آنجا از جامی که آمیزه زنجبیل دارد به آنان مینوشانند. در تفسیر آمده است که چشمهی سلسبیل از زیر عرش الهی جاری است.[14]
به نظر میرسد، در قرآن کلمهی «زنجبیل» به معنای طعم و مزهی چشمهی «سلسبیل» در نظر گرفته شده باشد؛ اما بر اساس برخی روایات و تفاسیر، خود «زنجبیل» نیز نام چشمهای در بهشت باشد[15] و اولین کسی که از آن مینوشد، امام علی(ع) است.[16]
علت نامگذاری
در مورد علت نامگذاری این چشمه احتمالاتی مطرح است:
- «سلسبیل» از مادهی «سلس» به معنای روانی گرفته شده، همانگونه که به عبارات روان و جالب نیز «سلیس» گفته میشود.
- «سلسبیل» از مادهی «سلسل» به معنای «حرکت پی در پی» است.
- «سلسبیل» واژهای است مرکب از دو کلمهی «سل»(بپرس) و «سبیل»(راه)، و یا مرکب از «سَأَل»(پرسید) و «سبیل» است که در صورت اول مفهومش این است «راهی بطلب» و در صورت دوم «راهی طلبید» است.
- در لغت عرب کلمه «سلسبیل» وجود نداشته و این از ابداعات قرآن مجید است.[17]
آنانی که از چشمه سلسبیل مینوشند
تمام بهشتیان از این نعمت برخوردارند، و به همین دلیل در دعای شبهای ماه رمضان از خدا میخواهیم:
«اللَّهُمَّ بِرَحْمَتِک ... بِکأْسٍ مِنْ مَعِینٍ مِنْ عَینٍ سَلْسَبِیلٍ فَاسْقِنَا»؛[18] بار خدایا! به رحمت خود، ... با پیالههایی از باده ناب از چشمه سَلسَبیل، بر ما بنوشان.
با این وجود در قرآن به برخی از رفتارهای ویژه که نتیجهاش بهرهمند شدن از سلسبیل است نیز اشاره کرده است:
همچنین پیامبر(ص) فرمود: « خداوند به من حوض کوثر و به علی(ع) چشمه سلسبیل داد».[24]
البته این بدان معنا است که سرچشمه سلسبیل در اختیار امام علی(ع) بوده؛ اما مؤمنان به اندازه درجهی تقوایشان میتوانند از آن بهرهمند شوند.
ب) چشمهی تسنیم
قرآن از وجود چشمه دیگری به نام «تسنیم»[25] در بهشت خبر میدهد: «وَ مِزاجُهُ مِنْ تَسْنِیمٍ؛ عَیناً یشْرَبُ بِهَا الْمُقَرَّبُون»؛[26] و ترکیب (شراب طهور) از (چشمه) تسنیم است. چشمهای که مقرّبان از آن مینوشند.
تسنیم از ریشهی «س- ن- م»، ضد سطح[27] به معنای بلندی و ارتفاع است و به چشمهی آبی گفته میشود که از بالا به پایین سرازیر است[28] و هنگام حرکت، موج دارد.[29]
بر اساس برخی روایات و گزارشهای تفسیری، چشمهی تسنیم شریفترین شراب بهشتی است که از اطراف عرش الهی[30] و بهشت عدن سرازیر و به منازل و غرفههای اهل بهشت میرسد،[31] و در ظرفهای بهشتیان سرازیر میشود.[32] و به سوی بالاترین طبقهی بهشت(علّیین) نیز جریان دارد.[33]
البته برخی آشامیدن از چشمهی تسنیم را به حالت روحانی معرفت به خدا و لذت نگاه به وجه الله تفسیر میکنند.[34]
در نتیجه، تسنیم، برترین شراب طهور بهشتی است که مقربان آنرا به طور خالص مینوشند،[35] ولی برای بهرهمند شدن ابرار مقداری از تسنیم با رحیق مختوم ترکیب میشود: «یسْقَوْنَ مِنْ رَحِیقٍ مَخْتُومٍ؛ خِتامُهُ مِسْک وَ فِی ذلِک فَلْیتَنافَسِ الْمُتَنافِسُونَ؛ وَ مِزاجُهُ مِنْ تَسْنِیمٍ».[36]
بنابر این، شراب تسنیم از رحیق(شراب صاف[37] و خالص[38]) مختوم(مهر و موم شده تا خالص از غش و خلط و نفیس باشد) برتر و گواراتر است؛[39] اما بر اساس برخی از گزارشها «رَحِیقٍ مَخْتُومٍ»[40] نام دیگر چشمهی تسنیم است.[41]
بر اساس برخی از روایات، سرچشمهی درخت طوبی[42] و حوض کوثر از چشمهی تسنیم و معین است. امام علی(ع) فرمود: «... سرچشمه حوض کوثر از دو چشمه بهشتی تسنیم و معین است».[43]
بر اساس روایات، این چشمه به رسول خدا(ص) و اهلبیت(ع) ایشان تعلق دارد:
رسول خدا(ص) فرمود: «تسنیم بهترین نوشیدنی بهشت است که رسول خدا(ص) و اهلبیت(ع) از آن مینوشند و آنان هستند که مقربان و سابقاناند. آنان رسول خدا(ص)، امام علی(ع)، ائمه(ع)، حضرت فاطمه(س)، حضرت خدیجه(س) و فرزندانشان هستند که با ایمان از آنحضرات(ع) پیروی کردهاند».[44]
ج) چشمهی کافور
بر اساس آیات قرآن، «کافور» نام چشمهای در بهشت است که ابرار و بندگان خدا از آن مینوشند.
«إِنَّ الْأَبْرارَ یشْرَبُونَ مِنْ کأْسٍ کانَ مِزاجُها کافُوراً؛ عَیناً یشْرَبُ بِها عِبادُ اللَّهِ ...»؛[45] همانا ابرار از جامى که با عطر خوش آمیخته است، مىنوشند. چشمهای که بندگان خدا از آن مینوشند ...
با توجه به اینکه «عَیناً» بدل کل از «کافورا»[46] است، میتوان پذیرفت که چشمهای به نام کافور نیز در بهشت وجود دارد.[47]
بر اساس روایات نیز این چشمه در بهشت وجود دارد:
ابن عباس در مورد سخن خداوند «إِنَّ الْأَبْرارَ یشْرَبُونَ...»،[48] گفت: منظور از ابرار کسانى هستند که در ایمان خود استوار بودند، علی، فاطمه، حسن و حسین(ع)، آنان در آخرت از کاسه شرابى میخورند که طعم آن از آب چشمهاى است که به آن کافور گفته میشود.[49]
د) چشمهی نضره النعیم
امام علی(ع) فرمود: «نَضْرَةَ النَّعِیمِ»،[50] هِیَ عَینٌ فِی الجَنَّةِ یَتَوَضَّؤُونَ مِنها وَ یَغتَسِلُونَ فَتَجرِی عَلَیهِم نَضرَةُ النَّعِیمِ»؛[51] نضرة النعیم چشمهای در بهشت است که از آن، وضو میگیرند و غسل میکنند. بعد از آن طراوت و شادابی نعمتها، در چهره آنان نمایان میشود.
هـ) چشمه معین
در قرآن و روایات به نوشیدنی به نام «معین» اشاره شده است؛ به عنوان نمونه:
- «یُطافُ عَلَیْهِمْ بِکَأْسٍ مِنْ مَعینٍ»؛[52] اطراف (اهل بهشت) ظرفهاى لبریز از معین را مىگردانند.
- «بِأَکْوابٍ وَ أَباریقَ وَ کَأْسٍ مِنْ مَعینٍ»؛[53] (اطراف اهل بهشت غلمانها) با ظرفها و کوزهها و جامهایى از (چشمه) معین میگردند.
امام علی(ع) فرمود: «من به همراه پیامبر خدا(ص) و خاندانم و دو فرزندانم با هم در کنار حوض (کوثر) هستیم. هر کس ما را میخواهد، باید سخن ما را بشنود و به کردار ما عمل نماید. شفاعت متعلق به ما است، و دوستان ما نیز شفاعت خواهند نمود. آنها براى ملاقات با ما در کنار حوض از همدیگر سبقت میگیرند. ما دشمنان را از خود مىرانیم و دوستان و پیروان خود را از آن سیراب مىنماییم و هر کس شربتى از آن بنوشد، پس از آن هرگز تشنه نمیگردد. در حوض(کوثر) دو چشمه آب است که از بهشت در آن مىریزد: تسنیم و معین که اطراف آن زعفران است».[54]
و) چشمههای دیگری در روایات
گفتنی است بر اساس روایات، در بهشت رودهایی وجود دارد که میتوان احتمال داد سرچشمه آنها غیر از این چشمههای نام برده شده باشد.
پیامبر خدا(ص) میفرماید: «خداوند از بهشت، پنج رود را به سمت زمین نازل کرده است: 1. رود سیحون که رودی در هند است، 2. جیحون که رودی در بلخ است، 3 و 4. دجله و فرات که رودی در عراق است، 5. نیل که رودی در مصر است».[55]
همچنین روایت شده است که رسول خدا(ص) فرمود: چهار نهر فرات و نیل و سیحان و جیحان از بهشت است و فرات آب در دنیا و آخرت است.[56]
امام باقر(ع) فرمود: «اهل جهنم(برخی از اهل جهنم با بخشیده شدن گناهان )، از جهنم بیرون میآیند و به چشمهای نزدیک درب بهشت میرسند که «چشمهی حیات» نامیده میشود. پس مقداری از آب آن چشمه بر آنها پاشیده میشود و آنها مانند گیاهی که تازه میروید، پوست و گوشت و موهایشان میروید».[57]
[1]. حجر، 45.
[2]. مرسلات، 41.
[3]. دخان، 51 – 52.
[4]. ابن درید، محمد بن حسن، جمهرة اللغة، ج 2، ص 955، بیروت، دار العلم للملایین، چاپ اول، 1988م.
[5]. غاشیه، 12.
[6]. طباطبائی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج 20، ص 274، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ پنجم، 1417ق.
[7]. انسان، 6.
[8]. الرحمن، 66.
[9]. قرطبی، محمد بن احمد، الجامع لأحکام القرآن، ج 19، ص 127، تهران، ناصر خسرو، چاپ اول، 1364ش؛ ابنعادل، عمر بن علی، اللباب فی علوم الکتاب، محقق، عبدالموجود، عادل احمد، معوض، علی محمد، حسن، محمد سعد رمضان، حرب، محمد متولی دسوقی، ج 20، ص 19، بیروت، دارالکتب العلمیة، منشورات محمد علی بیضون، چاپ اول، 1419ق.
[10]. ابن منظور، لسان اللسان( تهذیب لسان العرب)، ج 1، ص 614، بیروت، دار الکتب العلمیة، چاپ اول، 1413ق.
[11]. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، مقدمه، بلاغی، محمد جواد، ج 10، ص 622، تهران، ناصر خسرو، چاپ سوم، 1372ش.
[12]. جمهرة اللغة، ج 2، ص 1219.
[13]. انسان، 17 - 18.
[14]. مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج 10، ص 622.
[15]. الجامع لأحکام القرآن، ج 19، ص 127 ؛ اللباب فی علوم الکتاب، ج 20، ص 19؛ حقی بروسوی، اسماعیل، تفسیر روح البیان، ج 1، ص 83، بیروت، دارالفکر، بیتا؛ بلنسى، محمد بن على، تفسیر مبهمات القرآن، محقق، قاسمى، حنیف، ج 2، ص 668، بیروت، دار الغرب الإسلامی، چاپ اول، 1411ق.
[16]. شیخ صدوق، خصال، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر، ج 2، ص 583، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ اول، 1362ش.
[17]. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج 25، ص 367 – 368، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ دهم، 1371ش.
[18]. سید ابن طاووس، رضی الدین علی، الاقبال بالاعمال الحسنة، ج 1، ص 61، تهران، دار الکتب الإسلامیة، تهران، چاپ دوم، 1409ق.
[19]. انسان، 8. «وَ یطْعِمُونَ الطَّعامَ عَلی حُبِّهِ مِسْکیناً وَ یتیماً وَ أَسیراً».
[20]. انسان، 10. «إِنَّا نَخافُ مِنْ رَبِّنا یوْماً عَبُوساً قَمْطَرِیرا...».
[21]. انسان، 7. «یخافُونَ یوْماً کانَ شَرُّهُ مُسْتَطِیراً».
[22]. انسان، 12. «وَ جَزاهُمْ بِما صَبَرُوا جَنَّةً وَ حَرِیرا».
[23]. انسان، 7. «یوفُونَ بِالنَّذْرِ».
[24]. همان، ج 1، ص 293.
[25]. «تسنیم در قرآن و روایات»، 25682؛ «چشمه آب زمزم»، 49056.
[26]. مطففین، 27 – 28.
[27]. واسطی زبیدی، محب الدین سید محمد مرتضی، تاج العروس من جواهر القاموس، محقق، مصحح، شیری، علی، ج 16، ص 370، بیروت، دار الفکر للطباعة و النشر و التوزیع، چاپ اول، 1414ق.
[28]. طبری، ابو جعفر محمد بن جریر، جامع البیان فی تفسیر القرآن، ج 30، ص 69، بیروت، دار المعرفة، چاپ اول، 1412ق.
[29]. طبرانی، سلیمان بن احمد، التفسیر الکبیر، تفسیر القرآن العظیم( الطبرانی)، ج 31، ص 93، اردن، دار الکتاب الثقافی، چاپ اول، 2008 م.
[30]. مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج 10، ص 693.
[31]. رشیدالدین میبدی، احمد بن ابی سعد، کشف الأسرار و عدة الأبرار، تحقیق، حکمت، علی اصغر، ج 10، ص 419، تهران، امیر کبیر، چاپ پنجم، 1371ش.
[32]. مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج 10، ص 693.
[33]. مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج 65، ص 128، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، چاپ دوم، 1403ق.
[34]. التفسیر الکبیر، ج 31، ص 93.
[35]. تفسیر نمونه، ج 26، ص 278.
[36]. مطففین، 22 – 27. مسلما نیکان در انواع نعمت متنعم هستند. بر تختهای زیبای بهشتی تکیه کرده و به زیبائیهای بهشت مینگرند. در چهرههای آنها طراوت و نشاط نعمت را میبینی. آنها از شراب زلال دست نخورده سربستهای سیراب میشوند. مهری که بر آن نهاده شده از مشک است، و در این نعمتهای بهشتی باید راغبان بر یکدیگر پیشی گیرند! این شراب (طهور) ممزوج با تسنیم است.
[37]. حمیری، نشوان بن سعید، شمس العلوم و دواء کلام العرب من الکلوم، محقق، عمری، حسین بن عبد الله، اریانی، مطهر بن علی، عبد الله، یوسف محمد، ج 4، ص 2450، دمشق، دار الفکر، چاپ اول، 1420ق.
[38]. زمخشری، محمد بن عمر، اساس البلاغه، ص 224، بیروت، دار الصادر، چاپ اول، 1979م.
[39]. المیزان فی تفسیر القرآن، ج 20، ص 238 – 239.
[40]. مطفیین، 25.
[41]. طبری آملی، عماد الدین محمد، بشارة المصطفی لشیعة المرتضی، ج 2، ص 50 – 51، نجف، المکتبة الحیدریة، چاپ دوم، 1383ق.
[42]. بحار الانوار، ج 14، ص 285.
[43]. خصال، ج 2، ص 624.
[44]. استرآبادی، علی، تأویل الآیات الظاهرة فی فضائل العترة الطاهرة، محقق، مصحح، استادولی، حسین، ص 753، قم، مؤسسة النشر الإسلامی، چاپ اول، 1409ق.
[45]. انسان، 5 – 6.
[46]. مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج 10، ص 611.
[47]. التفسیر الکبیر، ج 30، ص 744؛ سمرقندی، نصربن محمد بن احمد، بحرالعلوم، تحقیق، تعلیق، العمروی، محب الدین ابو سعید عمر بن غرامة، ج 3، ص 526، بیروت، دار الفکر، 1416ق.
[48]. انسان، 5 – 6.
[49]. حسکانی، عبید الله بن احمد، شواهد التنزیل لقواعد التفضیل، تحقیق، محمودی، محمد باقر، ج 2، ص 405، تهران، سازمان چاپ وانتشارات وزارت ارشاد اسلامی، چاپ اول، 1411ق.
[50]. مطففین، 24.
[51]. سیوطی، جلال الدین، الدر المنثور فی تفسیر المأثور، ج 6، ص 328، قم، کتابخانه آیة الله مرعشی نجفی، 1404ق
[52]. صافات، 45.
[53]. واقعه، 18.
[54]. خصال، ج 2، ص 624.
[55]. ابن جوزی، عبد الرحمن بن علی، المنتظم، محقق، عطا، محمد عبد القادر، عطا، مصطفی عبد القادر، ج 1، ص 159، بیروت، دار الکتب العلمیة، چاپ اول، 1412ق؛ بحار الانوار، ج 57، ص 38.
[56]. خصال، ج 1، ص 250؛ «تشبیه مؤمنان و کافران به فرات و دجله»، 90921.
[57]. کوفی اهوازی، حسین بن سعید، الزهد، محقق، مصحح، عرفانیان یزدی، غلامرضا، ص 95، قم، المطبعة العلمیة، چاپ دوم، 1402ق؛ بحرانی، سید هاشم، البرهان فی تفسیر القرآن، ج 3، ص 133، تهران، بنیاد بعثت، چاپ اول، 1416ق.