لطفا صبرکنید
17233
- اشتراک گذاری
آنچه که برای ما روشن است این است که اولاً کتاب تورات موجود به دلیل تصرفاتی که در آن شده است از حجیت لازم بر خوردار نیست ولی بر فرض که آن را حجت بدانیم باز هم در خود همین توراتِ موجود، اشاراتی به ظهور پیامبر اسلام وجود دارد هر چند در کتاب مقدس قبل از اسلام به این امر تصریح شده بود. جدای از این ثابت خواهیم کرد،آنچه یهودیان برای مدعای خود در این مورد اقامه می کنند، از حیث دلالت تطابقی قابل قبول نیست و آنگونه که خود بعضی از مفسرین یهود گفته اند منظور از این که عهد خود را با اسحاق استوار خواهم ساخت این بوده است که عهد خود را با اسحاق می بندم برای مدتی طولانی و نه به طور جاوید و ابدی. این سخن دلیل متقن دارد که در پاسخ تفصیلی خواهد آمد.
یهودیان بر این باورند که خدا عهدش را فقط با اسحاق بسته و تمام وعده های خود را در شأن اسحاق بلکه یعقوب و ذریه او پیاده کرده است و حضرت اسماعیل را شریک در این وعده نمی دانند،به عبارتی پیامبری را فقط متعلق به نسل خود می دانند. این باور به چند دلیل باطل است :
1- حجیت تورات فعلی
قبل از این که این دلیل را در خود تورات مورد بررسی قرار دهیم این سوال مطرح است که آیا خود تورات از حجیت لازم برخوردار است و مصون ار تحریف بوده و مطالب آن صد در صد با واقعیات مطابق است یا خیر ؟
اسلام در عین حال که اصل کیش و آیین یهود و نیز کتاب دینى آن «تورات» را از طرف خدا و بر حق مىداند، و همچنین بنیانگذار شریعت یهود «موسى (ع)» را از پیامبران بزرگ اولوالعزم مىشناسد، ولى معتقد است که کتاب عهد عتیق به شکلى که اکنون دیده مىشود تحریف شده، و از متون اصلى و وحیانى آن بسیار فاصله گرفته، و حتى در برخى مسائل به ضدّ آن تبدیل شده است .
توضیح این که از آیات قرآن کریم بر میآید گر چه مطالب صحیح و حقایق زیادى در تورات فعلى وجود دارد که به جرأت مىتوان گفت که از مفاد وحیانى و یا مواعظ و اندرزهاى حکیمانه پیامبران بنى اسرائیل میتوانند باشند،[1] ولى در برابر این بخش از سخنان حق و درست، سخنان ناصواب و خلاف واقع نیز در آن وجود دارد.
بسیاری از پژوهش گران غربی و شرقی نیز به این امر اذعان کرده اند و به چنین تحریفی تصریح نموده اند؛ یکى از پژوهشگران تاریخى غرب در این باره مینویسد :
«از ایرادهاى دانشمندان یهود شناس و انتقاداتى که به عمل آوردهاند چنین نتیجه به دست میآید که کتاب عهد قدیم مانند سایر کتب، محصول کار انسان است نه یک کتاب آسمانى ووحیانى ».[2]
برخى دیگر از نویسندگان غربى مینویسند:
«احتمالًا دوره ثبت و ضبط این کتاب (تورات) حدود هزار سال طول کشیده، و مجموعهاى از مؤلّفان و ویراستاران مختلف را به خود دیده است. اشخاصى که در این کار (تدوین) سهمى ادا کردهاند نیز از لحاظ سوابق آموزشى و جهان بینى خویش، زمینههاى گوناگونى داشته و کاملًا با یکدیگر متفاوت بودهاند. بعضى از این کتب به صورت یک واحد کامل، نوشته شده است در حالى که چنین به نظر میرسد که بیشتر آنها به تدریج نوشته شده، و در خلال یک دوره هزار ساله، به تدریج، تکمیل گشتهاند بنابر این تحقیقات و تتبّعاتِ نظرى جدید، درباره تألیف کتب و یا اسفار عهد عتیق پرسشهاى جدّى را مطرح کرده است از جمله این که چه اندازه از متنها از خود حضرت موسى است؟ این تجزیه و تحلیل، نشان میدهد که موارد و مطالب تورات (متن اصلى) به صورت قطعى و نهایى از طرف شخص حضرت موسى (ع) نوشته نشده است. و بسیارى از مطالب کتاب مقدّس به یک دوره تاریخى متأخّرتر از حضرت موسى بیشتر مطابقت دارد تا زمان حیات خود آن حضرت».[3]
پس این که تورات فعلی تحریف شده و همان تورات اصلی نیست تا حدودی روشن می باشد .
2- مطالب تورات در مورد عهد نبوت
الف- اشاره به ظهور پیامبر اسلام
در تورات تحریف نشده و حتی توراتی که در صدر اسلام در دست یهودیان بوده اشاراتی به ظهور پیامبر اسلام حضرت محمد "ص" شده است، آنچنان که در قرآن می فرماید:
(آنها که از فرستاده (خدا) پیامبر «امّى» پیروى میکنند کسى که صفاتش را درتورات و انجیل مشاهده مىکنند[4] ...)
که این خود نقضی است بر این ادعای یهود بنابراین قبل از ظهور اسلام تصریح بر ظهور پیامبر ما در کتاب تورات بوده است که حتی او را با نام مصطفی و احمد می خواندند ولی بعد از ظهور بدلیل این که چنین شریعتی را منافی منافع شخصی و دنیایی خود می دانستند از هر راهی برای محو کردن آن استفاده کردند که یکی از آنها ،حذف کردن بخش هایی از تورات بود که حقانیت اسلام و پیامبرش را اثبات می کرد . بنابراین اگر جملههائى که صراحت کامل درباره بشارت ظهور پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله داشته باشد در آنها دیده نشود جاى تعجب نخواهد بود .[5]
هر چند جدای از این بحث، ما برای پیامبری حضرت محمد (ص)، هم دلیل عقلی داریم و هم دلیل نقلی که خود به عنوان دلیل مستقل می تواند نقض کننده ادعای یهود در مورد انحصار نبوت در نسل اسحاق باشد چرا که روشن ترین دلیل برای این عدم انحصار وجود داشتن چنین پیامبری است که با معجرات باهره خود، دینی به عظمت اسلام را بنا نهاد و ضمن تصدیق انبیای گذشته جهشی بزرگ در تاریخ ادیان ایجاد کرد .
از طرفی با تمام حذف و تحریف هایی که صورت گرفته، باز هم در تورات فعلی می توان اشاراتی در مورد پیامبر اسلام بدست آورد: از باب نمونه در سِفْر پیدایش باب 49 شماره 10 مىخوانیم که : عصاى سلطنت از یهودا دور نخواهد شد تا «شیلوه» که همه قوم ها از او پیروی می کنند بیاید[6].
قابل توجه اینکه یکى از معانى "شیلوه" طبق تصریح مستر هاکس در کتاب قاموس مقدس "فرستادن" مىباشد و با کلمه «رسول» یا رسول اللََّه موافق است .[7]
ب- رد استدلال یهود
آنچه از عبارت نقل شده در این مورد بر می آید این است که خداوند عهد خود را با اسحاق استوار کرد. این سخن یعنی عهد نبوت با اسحاق به خودی خود سخن حقی است که مورد پذیرش قرآن نیز هست همچنانکه تا سالیان سال، نبوت در فرزندان اسحاق ادامه داشت و پیامبران بزرگی ظهور کردند که در قرآن نیز تمجید شده و لی از نسل اسماعیل هرچند همواره از اولیاء و اوصیای الاهی بودند اما تا قبل از پیامبر اسلام پیامبری ظهور نکرد. اما سوال این است که بستن عهد نبوت با اسحاق چه دلالتی روشن بر ابدی بودن آن دارد در حالی که دلیل خارجی آشکاری بر وقوع خلاف وجود دارد. آیا این سخن نقل شده در مورد اسحاق در مقام اثبات عهد نبوت ، توان نفی این همه دلایل خارجی آشکار را دارد؟ و به قول معروف چه دلیلی داریم که اثبات شیء نفی ما عدی کند.
یهود خود ضعیف بودن این بیان که : «عهد خود را با اسحاق استوار خواهم ساخت» برای اثبات ابدی بودن این عهد در خاندان وی مطلع بوده بنابراین این جمله را همراه با سخن تورات در مورد جاوید بودن نسل اسحاق تعبیر کرده و از آن نتیجه گرفته اند که نبوت هم بطور جاوید در نسل اسحاق خواهد بود.
بنابراین بیشترین تکیه یهود مبنی بر انحصار پیامبری طبق سخنی است که در تورات در مورد اسحاق آمده که گفته شده: «نسل تو را جاوید خواهم کرد»[8].در حالی که در اینجا از لفظ "عولام" استفاده شده که مشترک لفظی است بین جاوید و زمان طولانی و برای اینکه توهمِ معنیِ جاوید ماندن نسل حضرت ابراهیم از ذریه اسحاق از بین برود در ادامه خداوند می فرماید که «خبر اسماعیل به تو داده شده است که برکت داده شده و نسل او را زیاد خواهم کرد؛ (مِؤد مِؤد) و بزرگان موعود از نسل او خواهند بود»[9].
لفظ "مِؤد مِؤد" که معنای آن غایت الغایة است را در این مقام استعمال فرموده تا قرینه باشد بر اینکه "عولام" در مورد اسحاق به معنی زمان طویل است نه جاوید و البته بزرگی و پیغمبری از خاندان او به خاندان اسماعیل منتقل خواهد شد .در واقع هم چنین شد که مدتی اولاد اسحاق بزرگ و صاحب شریعت بودند و بعد از آن به اولاد اسماعیل تعلق گرفت و چون علما و مفسرین بنی اسرائیل به این معنی خود را راضی نمی سازند و چشم از آن می پوشند ، بنابراین بیشتر مفسرین یهود از تفسیر این آیه ساکت مانده اند.[10]
از این روی آنچه که برای ما روشن است این است که اولا تورات به دلیل تصرافاتی که در آن شده است حجیت نخواهد داشت و بر فرض که آن را حجت بدانیم باز هم در خود همین توراتِ موجود، اشاراتی به ظهور پیامبر اسلام وجود دارد هر چند در کتاب مقدس قبل از اسلام به این امر تصریح دارد که پیامبری با ابن خصوصیات خواهد آمد. ولی جدای از این هم ما ثابت کردیم که آنچه یهودیان برای مدعای خود اقامه می کنند از حیث دلالت تطابقی قابل قبول نیست بلکه آن لفظ معنای دیگری را می رساند که تفصیل آن در متن گذشت .
.[1] آل عمران 3(چگونه تو را(حضرت محمد "ص") داور قرار مىدهند، در حالى که تورات که حاوى حکم خداست در نزد آنهاست؟ سپس از حکم تو رویگردان مىشوند و اینان ایمان نیاوردهاند )، آیات 43مائده (المیزان می گوید قرآن وجود حکم خدا را در تورات فعلى تصدیق مىکند، همانطور که محرف بودن آن را اعلام نموده است :
" وَ کَیْفَ یُحَکِّمُونَکَ وَ عِنْدَهُمُ التَّوْراةُ فِیها حُکْمُ اللَّهِ ثُمَّ یَتَوَلَّوْنَ مِنْ بَعْدِ ذلِکَ وَ ما أُولئِکَ بِالْمُؤْمِنِینَ" در این جمله مىخواهد شنونده را از رفتار یهودیان به شگفت وادار نماید که مىفرماید یهود امتى است صاحب کتاب و شریعت و منکر نبوت و کتاب و شریعت تو، فعلا به واقعهاى بر خوردهاند که حکمش در کتاب خودشان نیز هست ولى نمىخواهند آن حکم را که حکم خدا است جارى سازند، با این حال چگونه به حکم تو که آن نیز همان حکم خدا است تن در مىدهند؟ معلوم است که تن در نمىدهند اینان از کتاب خدا و حکم آن گریزانند هرگز به آن ایمان نخواهند آورد )، آیات 66و 68 بقره
. [2] تاریخ مختصر ادیان بزرگ، ص 283 ،به نقل از ادیان شناسى نوشته جمعی از نویسندگان، مرکز تحقیقات فرهنگی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ص 58 .
[3] جهان مذهبى، ج 2، ص 604 و 603، ،به نقل از ادیان شناسى نوشته جمعی از نویسندگان ، مرکز تحقیقات فرهنگی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ص 58.
[4] اعراف آیه 157 (الَّذِینَ یَتَّبِعُونَ الرَّسُولَ النَّبىَِّ الْأُمِّىَّ الَّذِى یجَِدُونَهُ مَکْتُوبًا عِندَهُمْ فىِ التَّوْرَئةِ وَ الْانجِیلِ یَأْمُرُهُم بِالْمَعْرُوفِ وَ یَنهَْئهُمْ عَنِ الْمُنکَرِ وَ یحُِلُّ لَهُمُ الطَّیِّبَاتِ وَ یحَُرِّمُ عَلَیْهِمُ الْخَبَئثَ وَ یَضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَ الْأَغْلَالَ الَّتىِ کاَنَتْ عَلَیْهِمْ فَالَّذِینَ ءَامَنُواْ بِهِ وَ عَزَّرُوهُ وَ نَصَرُوهُ وَ اتَّبَعُواْ النُّورَ الَّذِى أُنزِلَ مَعَهُ أُوْلَئکَ هُمُ الْمُفْلِحُو)
[5] یکصد و هشتاد پرسش و پاسخ ، ص 151
[6] عین عبارت در تورات فعلی موجود است.
[7] آیت الله ناصر مکارم شیرازی، یکصد و هشتاد پرسش و پاسخ ، دار الکتب الاسلامیه، تهران،1386 ،صفحات 151 تا 155
[8] سفر پیدایش؛ باب هفدهم ،آیه 18 الی 21
[9] سفر پیدایش ،باب هفدهم ،آیه 20
[10] این مطالب برگرفته از حاج بابا قزوینی یزدی در کتاب محضر الشهود فی رد الیهود است .او از علمای بزرگ یهودیست که به دین مقدس اسلام مشرف شده .وجه امتیاز او این است که با افکار دینی یهود آشنایی کامل داشته و در رد یهودیت مستقیما از کتاب تورات و کتب انبیاء بنی اسرائیل و تفاسیر آنها که به زبان عبری نوشته شده استفاده نموده است . کتاب با نام : رساله ای در رد یهودیت ،حاج بابا قزوینی یزدی، تحقیق:حامد حسن نواب،چاپ اول، اسفند 1378، قم ،موسسه فرهنگی،انتشاراتی حضور ،ص 39 و 40