لطفا صبرکنید
4150
«فار التنور»، یعنی آب از داخل تنور جوشید و فوران کرد. این تعبیر دو بار در قرآن کریم و هر دو بار در رابطه با داستان طوفان نوح(ع) آمده است:
«حَتَّى إِذا جاءَ أَمْرُنا وَ فارَ التَّنُّورُ ...»؛[1] تا آنکه فرمان ما صادر شد و تنور جوشید.
«... فَإِذا جاءَ أَمْرُنا وَ فارَ التَّنُّورُ ...»؛[2] پس هنگامی که فرمان ما رسید و آب از تنور فوران کرد.
آنچه در این آیات مورد بحث است، معنای تنور و جوشیدن آب از داخل آن است.
کلمه «تنور» فارسی است و عرب از آن گرتهبرداری کرد(التنّور).[3] تنور جایی برای پختن نان است. و «فوران تنور» به معناى جوشیدن آب از داخل تنور و سرازیر شدن از تنور است.[4]
در مورد این تنور در آیات فوق چند نظر ارائه شده است که در مجموع خلاصه آنها چنین است:
- از ابن عباس، حسن و مجاهد نقل شده است: تنور مورد اشاره در این آیات، تنورى بود که براى پختن نان ساخته شده و مربوط به حضرت آدم(ع) بود. و نشانهاى براى نبوّت نوح(ع)؛ زیرا آب از جایى برخلاف عادت فوران کرد. البته گروهی هم گفتهاند: تنور مزبور در خانه نوح و در جایى به نام «عین ورده» در سرزمین شام بود، و برخی گفتتند: در ناحیهی کوفه بود.[5]
- منظور از «تنور» همان روى زمین و ظاهر آن است. مؤید این نظر آیه دیگر از قرآن در مورد همین داستان است:
«... وَ فَجَّرْنَا الْأَرْضَ عُیُوناً»؛[6] و ما زمین را به صورت چشمهها شکافتیم.
این نظر از ابن عباس، زهرى و عکرمه نقل شده و زجاج هم آنرا پذیرفت.
- تنور به معناى بلندیهاى زمین و جاهاى مرتفع است؛ یعنى آب از جاهاى مرتفع جوشید.
البته در برخی تفاسیر، تفسیری معنوی و باطنی از آن ارائه شده است:
- از امام علی(ع) روایت شده است: معناى گفتار خداى تعالى «وَ فارَ التَّنُّورُ»، یعنى سپیده صبح طلوع کرد و نشانههاى آمدن روز ظاهر گردید و شب سپرى شد. چنانچه عرب در این باره میگوید: «نور الصبح تنویراً».
- «فارَ التَّنُّورُ» کنایه از آن است که خشم خدا بر آنها سخت شد و انتقام وى آنان را فرا گرفت.[7]
[1]. هود، 40.
[2] مؤمنون، 27.
[3]. قرطبی، محمد بن احمد، الجامع لأحکام القرآن، ج 10، ص 34، تهران، ناصر خسرو، چاپ اول، 1364ش.
[4]. طباطبائی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج 10، ص 226، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ پنجم، 1417ق.
[5]. ر. ک: طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، مقدمه، بلاغی، محمد جواد، ج 5، ص 247؛ همان، مترجمان، تحقیق، ستوده، رضا، ج 12، ص 58- 59، تهران، فراهانی، چاپ اول، 1360ش.
[6]. قمر، 12.
[7]. در ارتباط با دو بند اخیر، ر. ک: مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج 5، ص: 247؛ الجامع لأحکام القرآن، ج 10، ص 33- 34.