لطفا صبرکنید
1949
قبیلهی «بنیفراس»، یکى از قبایل عرب ساکن مصر بودند که به شجاعت و سرعت عمل مشهور بودند.[1] یکى از سران معروف آنها شخصی به نام «ربیعة بن مکدّم» بود که همواره حامى زنان و کودکان بود. در توصیف او گفتهاند که او فردی بود که حتی بعد از مرگش نیز به حمایت از مظلومان ادامه داد؛ زیرا گروهى از سواران قبیله بنیسلیم به او و جمعى از زنان و کودکان همراهش حمله کردند و او تنها مدافع آنان بود. ربیعه به تنهایی به مقابله برخاست. دشمنان تیرى به سوى او رها کردند که بر قلبش نشست و در حال سقوط بر روی زمین بود که نیزه خود را به زمین زد و بر آن تکیه کرد و به زنان و کودکان اشاره کرد تا هر چه سریعتر خود را به قبیله برسانند. او همچنان مدّتى بالاى مرکب بدون حرکت ماند و بنیسلیم که از شجاعتش در هراس بودند، به گمان اینکه او هنوز زنده است نزدیک نمیآمدند؛ اما به تدریج نسبت به زندهبودنش شک کردند. یکى از آنان تیرى به اسب او پرتاب کرد، اسب به زمین افتاد و معلوم شد که ربیعه مدتى پیش جان داده است؛ اما این نقشهاش منجر به آن شد که زنان و کودکان، خود را از منطقه جنگی خارج کرده و نزد قبیلهشان برگشته و از اسارت جان سالم به در بردند.[2]
صرف نظر از پذیرش این داستان؛ اما در هر حال، شجاعت این قبیله زبانزد همگان بود.
امام علی(ع) نیز به همین دلیل در یکی از خطبهها، بعد از نکوهش لشکریان خود آرزو میکند که ای کاش به جای تمام این جمعیت انبوه شما، تنها هزار نفر از قبیلهی بنیفراس تحت فرمان من بودند:
«... أَمَا وَ اللَّهِ لَوَدِدْتُ أَنَّ لِی بِکُمْ أَلْفَ فَارِسٍ مِنْ بَنِی فِرَاسِ بْنِ غَنْم...
هُنَالِکَ لَوْ دَعَوْتَ أَتَاکَ مِنْهُمْ فَوَارِسُ مِثْلُ أَرْمِیَةِ الْحَمِیم».[3]
(اى مردم کوفه) به خدا سوگند دوست دارم به جاى شما هزار سوار از قبیله بنی فراس بن غنم داشتم.
اگر آنان را به سوی خودت فرامیخواندی، مانند ابرهاى بارنده تابستان به سرعت به کمک تو میشتافتند.
امام(ع) همین آرزو را با تعبیری دیگر نیز بر زبان آوردند:
«... وَ اللَّهِ لَوَدِدْتُ أَنَّ لِی بِکُلِّ عَشَرَةٍ مِنْکُمْ رَجُلًا مِنْ بَنِی فِرَاسِ بْنِ غَنْمٍ صَرْفَ الدِّینَارِ بِالدِّرْهَم»؛[4]
به خدا سوگند دوست دارم ده نفر از شما را با یک نفر از بنیفراس بن غنم جابجا کنم، چنانچه یک دینار را با ده درهم معاوضه میکنند!
بر اساس آنچه گفته شد، قبیلهی بنیفراس در مصر زندگی میکردند و گزارشی از حضور آنان در نبرد امام علی(ع) و معاویه و در میان سپاهیان دو طرف وجود ندارد؛ اما به دلیل شجاعت و سرعت عمل آنان در نبردها -که به تنهایی، صفتی ارزشمند است- مورد ستایش امام علی(ع) قرار گرفتند.
قرآن کریم در مورد ارزش و برتری جمعیت اندک؛ اما شجاع و با اراده محکم در برابر لشکر انبوه سست اراده میفرماید: «... کَمْ مِنْ فِئَة قَلیلَة غَلَبَتْ فِئَةً کَثیرَةً بِاِذْنِ اللهِ...»؛[5] چه بسیار گروه اندک که به فرمان خدا، بر گروههاى بزرگی پیروز شدند.
[1]. کحاله، عمر رضا، معجم قبائل العرب، ج 3، ص 912، بیروت، مؤسسة الرسالة، ط السابعة، 1414ق/ 1994م.
[2]. ثقفى کوفى، الغارات، محقق، مصحح، محدث جلال الدین،ج 2، ص 427، تهران، انجمن آثار ملی، چاپ اول، 1395ق؛ ابن ابى الحدید، شرح نهج البلاغه، محقق، مصحح، ابراهیم، محمد ابوالفضل، ج 1، ص 341- 342، قم، مکتبة آیة الله المرعشی النجفی، چاپ اول، 1404ق.
[3]. سید رضی، محمد بن حسین، نهج البلاغة، محقق، صبحی صالح، ص 67، هجرت، چاپ اول، 1414ق.
[4]. شیخ مفید، الارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، ج 1، ص 274، قم، کنگره شیخ مفید، چاپ اول، 1413ق.
[5]. بقره، 249.