لطفا صبرکنید
1693
- اشتراک گذاری
یکی از استدلالهایی که بعضی از خداناباوران برای نفی وجود خدا به کار میگیرند، «برهان وحیهای متناقض» است. آنها در توضیح برهان خود میگویند:
- ادیان گوناگونی وجود دارند که آموزههای خود را مبتنی بر وحی از سوی خدا میدانند.
- وحی در ادیان، گاهی متناقض با هم هستند؛ مثلا در مسیحیت تثلیث پذیرفته شده است؛ اما در اسلام تثلیث قابل پذیرش نیست و مستلزم کفر است.
- وحیهای متناقض نمیتوانند همگی صحیح باشند.
- نتیجه اینکه وحی از سوی خدا نیست؛ یعنی خدایی وجود ندارد و گرنه این همه اختلاف میان ادیان وجود نداشت.[1]
در رد این استدلال میگوییم:
روح و حقیقت وحی در ادیان الهی یکی است و در آن بخش از کتابهای آسمانی که تحریفنشده، اختلاف تنها در بعضی از جزئیات است که این امر طبیعی است؛ زیرا هر دینی به اقتضای زمان و مکان، احکامی دارد که با تغییر شرایط، آن احکام نیز تغییر میکند و به این موضوع در قرآن کریم اشاره شده است. به عنوان نمونه از زبان حضرت عیسی(ع) میفرماید:
و من با آنکه توراتی که در اختیارم است را راست میپندارم، ولی بعضی از آنچه بر شما حرام شده را (با اجازه پروردگار) بر شما حلال خواهم کرد.
در توضیح این مطلب باید گفت؛ هر چند منشأ ازلی ادیان و غایت نهایی آنها، چیزی جز ذات وحدانی خداوند نیست؛ اما در مقام بیان، بر اساس اقتضائات و قابلیتهای بشری و نیاز به هدایتهای نبوی، در گذر زمان شریعتهای مختلفی از سوی پیامبران الهی شکل گرفت، تا آنگاه که کمال دین و شریعت در دین اسلام، و به وسیلهی پیامبر آخرالزمان آشکار شد.
انسانها فطرت واحدی دارند و تفاوتهای قومی، نژادی، زمانی، جغرافیائی و ... تنها تفاوتهایی ظاهری هستند. بنابراین، اگر انسان فطرت واحدی دارد، طبیعی است که راه رستگاری او نیز ارکان و اصولی ثابت و ازلی خواهد داشت.
این شریعت ثابت و ازلی که نزد خداوند است در ماورای تفاوتهای برخاسته از محیط، تاریخ، نژاد و ... حقیقتی ثابت، و محقق بوده و کانون توجه تمام انبیای الهی نیز همین دیانت ازلی بود که منطبق بر فطرت الهی انسان است؛ اما آنچه مسلم است، این است که اقتضائات و نیازهای بشری، برای هدایت در مراتب تکاملی و در هر دورهای، یکسان نیست، و تفاوتهای موجود بین ادیان هم برخاسته از همین امر است.[2]
آنچه در استدلال خداناباوران مطرح شده است که اختلاف به صورت تناقض در بعضی از ادیان مشاهده میشود، در پاسخ به آن باید گفت: منشأ چنین اختلافاتی، وحی و حقیقت دین نیست؛ بلکه منشأ آن انسانی است:
- گاهی انسانها دست به تحریف لفظی آموزههای وحیانی زده و مطالبی را در آن وارد میکنند که از سوی خداوند نازل نشده است؛ از همینرو ما با آنکه به تورات و انجیل احترام میگذاریم؛ اما تمام محتوای آنرا برگرفته از وحی نمیدانیم.
- گاهی نیز برداشتهای نادرست از پارهای مفاهیم دینی -که برخی از آنها آگاهانه و ناشی از هواهای نفسانی است- در پیدایش چنین اختلافاتی میان ادیان دخالت دارد.
به بیان دیگر، اصل وجود اختلاف در میان جوامع بشری امری طبیعی بوده و حتی گاه وجود عقل و طبیعت بشری نیز چنین امری را اقتضا میکند؛ اما گاه اختلاف تنها اثر تخریبی در پی داشته و مورد نکوهش عقل و شرع واقع میشود. از جملهی این نوع اختلاف، جدایی از حق و حقیقت، به جهت منافع شخصی و امیال نفسانی است. وجود بسیاری از اختلافات دینی نیز در زمرهی همین نوع اختلاف قرار میگیرد.
قرآن در آیهای علت شیوع اختلاف و جدایی در میان پیروان ادیان آسمانی -که همگی منشأ واحدی داشته و به دین واحدی ختم میشوند- را اینگونه بیان میکند:
«وَ ما تَفَرَّقُوا إِلاَّ مِنْ بَعْدِ ما جاءَهُمُ الْعِلْمُ بَغْیاً بَینَهُمْ وَ لَوْ لا کَلِمَةٌ سَبَقَتْ مِنْ رَبِّکَ إِلى أَجَلٍ مُسَمًّى لَقُضِی بَینَهُمْ وَ إِنَّ الَّذینَ أُورِثُوا الْکِتابَ مِنْ بَعْدِهِمْ لَفی شَکٍّ مِنْهُ مُریب»؛[3]
آنان پراکنده نشدند مگر بعد از آنکه به حقیقت آگاه بودند، و این تفرقهجویى آنان به دلیل انحراف از حق (و عداوت و حسد) بود و اگر فرمانى از سوى پروردگارت صادر نشده بود که تا سرآمد معیّنى باشند، در میان آنها داورى میشد و کسانى که بعد از آنها وارثان کتاب شدند نسبت به آن در شک و تردیدند، شکى همراه با بدبینی.[4]
این آیه، پندار نادرست در مورد منشأ اختلاف بودن دین، در جوامع بشری را نفی کرده است و بیان میکند که دنیادوستی، حسادت و ظلم منشأ ایجاد اختلاف در ادیان الهی و پیروان آنها بوده است.[5]
چنین اختلافاتی حتی در میان پیروان یک دین که همگی به یک منبع وحیانی معتقدند نیز رخ میدهد و وجود فرقههای مختلف مسیحی و مذاهب گوناگون اسلامی گواهی بر این حقیقت است و این اختلاف ناشی از آن نیست که «وحیهای متناقض» وجود دارد، بلکه ناشی از برداشتهای مختلف از یک آموزه وحیانی است.
[1]. ر. ک: https://fa.wikipedia.org/wiki/
[2]. ر. ک: اسلام کامل ترین دین الهی
[3]. شوری، 14.
[4]. ر. ک: علت تفرقه و اختلاف در دین از نگاه قرآن
[5]. ر. ک: مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج 20، ص 381، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ اول، 1374ش.