لطفا صبرکنید
1288
از جمله اسمهای مشتق در زبان عربی، اسم مکان و اسم زمان است که هر کدام جداگانه مورد بررسی قرار میگیرد.
- «اسم مکان»، به اسمى گفته میشود که ناظر به «محل وقوع یک رخداد» است، مانند واژههای «مشهد» که بر محل شهادت، «مجلس» که بر مکان نشستن، و «مسجد» که بر جای سجدهکردن دلالت میکند.
البته برخی به این تعریف اشکال کردهاند که بعضى از مکانها ممکن است هیچگاه به مبدأ، متلبس نگردد تا اینکه انقضاى مبدأ نسبت به آن تصور شود، و در نتیجه، مشمول بحث مشتق گردد. به عبارت سادهتر، امکان دارد مکانى را براى زندانى کردن مجرمان و یا عبادت نمازگزاران بسازند، ولى هیچکس زندانی نشود و یا برای عبادت به مکان ساخته شده نرود، پس چگونه میتوانیم به آنجا «محبس» و «مسجد» بگوییم؟ و چگونه انقضاى مبدأ در این مکانها متصور است؟
جواب این اشکال آن است که، در اسم مکان، تنها آماده نمودن(شأنیت) محل براى عمل خاص کافى است؛ یعنى مسجد مکانى است که براى سجدهکردن و محبس مکانى است که براى زندانى کردن افراد خلافکار در آن، آماده گردیده است.[1]
حال چه فردی در آن مکانها نماز بگذارد و یا زندانی شود و یا خیر.
- «اسم زمان»، اسم مشتق دیگری است که بر زمان وقوع رخدادها دلالت میکند، مانند «مطلِع الشمس» که به معنای زمان طلوع خورشید است.
اسم زمان هم مانند اسم فاعل، اسم مفعول، اسم مکان و اسم آلت به عنوان یکی از مشتقات در نظر گرفته میشود، اما گفته شده است که اسم زمان با دیگر مشتقات تفاوت دارد. بدین ترتیب که در همه موارد ذکر شده، همواره ذات حتى بعد از انقضاى تلبس، باقى و ثابت است، مثل: ضارب(اسم فاعل)، مضروب(اسم مفعول)، مسجد(اسم مکان) و مفتاح(اسم آلت). به عبارت دیگر، اگر فردی کسی را بکشد، بعد از دهها سال نیز به او «قاتل» گفته میشود، ولى در اسم زمان، ذات دارای چنین ثباتى نیست؛ براى مثال، اگر عاشوراى 61 هجرى را «مقتل الحسین» بدانیم، دیگر عاشوراى سال 62 هجرى و سالهای بعد را نمیتوانیم «مقتل الحسین» بنامیم؛ زیرا هر یک ذات جداگانه و مخصوص به خود را دارد؛ یعنى عاشوراى 62 هجرى، ذاتى مغایر با ذات عاشوراى 61 هجرى دارد.
بنابراین، در اسم زمان، سخن از تلبس و انقضا پیرامون یک ذات ثابت نیست؛ بلکه بحث از تبدیل ذات به ذات دیگر است.[2]
اما در مورد اینکه اسمهای زمان و مکان چگونه ساخته میشوند، باید گفت:
- در سه حالت از ثلاثی مجرد، اسم زمان و مکان را بر وزن «مَفْعِل» میسازند:
1-1. اگر صیغه مضارع فعل صحیح و مکسور العین باشد، مانند «جَلَسَ - یَجلِسُ» که اسم زمان و مکان آن «مَجلِس» است.
2-1. افعالی که «مثال واوی» و «معتل الفاء»اند، مانند «وَرَدَ - یَرِدُ» که اسم زمان و مکان آن، «مَورِد» است.
3-1. افعالی که «اجوف یائی» و «معتل العین»اند، مانند «بَاتَ - یَبِیتُ» که اسم زمان و مکان آن، «مَبِیت» است.
- همچنین در ثلاثی مجرد، غیر از موارد سهگانه بالا و در دیگر شرایط مفروض، اسم زمان و مکان را بر وزن «مَفْعَل» میسازند:
1-2. اگر مضارع مفتوح العین باشد، مانند «جَمَعَ – یَجمَعُ» که اسم زمان و مکان آن «مَجمَع» است.
2-2. اگر مضارع مضموم العین باشد، مانند «کَتَبَ – یَکتُبُ» که اسم زمان و مکان آن «مَکتَب» است.
3-2. اگر فعل «معتل اللام» و یا «ناقص» باشد، مانند «سعی - یسعی» که اسم زمان و مکان آن «مَسعَی» است.
- اما در غیر ثلاثی مجرد، یعنی در «افعال ثلاثی مزید» و یا «افعال رباعی»، اسم مکان و اسم زمان بر ورزن اسم مفعول و یا مصدر میمی همان فعل مزید و یا رباعی ساخته میشود، مانند «مُنْصَرَف» و یا «مُدَحْرَج».[3]
در پایان، مناسب است به این نکتهها نیز توجه نمود:
الف) گاهی اسم مکان و زمان به همراه تاء میآید، مانند مَقبَرة. وجود تاء در انتهای برخی از اسمهای مکان و زمان، دلالت بر تکثیر دارد؛ مانند مذبحة، مقتلة و مأسدة.
ب) اسم مکان و اسم زمان با اینکه مشتق هستند؛ اما برخلاف اسم فاعل و مفعول، در معمول خود عمل نمیکنند.[4]
ج). به صورت شاذ و نادر، ممکن است اسم مکان و زمانهایی وجود داشته باشد که بر خلاف قاعدههای یاد شده ساخته شده باشند که در این موارد باید تنها به آنچه از عرب شنیده شده و یا به عبارتی سماعی است بسنده کرد، مواردی مانند: مطلَع ، مغرِب ، مشرِق ، مسجِد ، منسَک ، مجزَر ، منبَت ، مسقَط ، مفرَق ، مرفَق ، مسکَن.
[1]. ر. ک: مرکز اطلاعات و مدارک اسلامى، فرهنگ نامه اصول فقه، ص 192، قم، دفتر تبلیغات اسلامى حوزه علمیه قم، معاونت پژوهشى، پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامى، چاپ اول، 1389ش.
[2]. همان، ص 191.
[3]. شرتونی، رشید، مبادی العربیة فی الصرف و النحو، ج 3، ص 44، قم، دار العلم، چاپ سوم، 1387ش.
[4]. بابتی، عزیزه فوال، المعجم المفصل فی النحو العربی، ج 1، ص 110، بیروت، دار الکتب العلمیه، چاپ اول، 1413ق.