لطفا صبرکنید
1337
آنچه در پرسش آمده موضوعی است که در آیه 107 سوره اسراء در مورد آن سخن به میان آمده است:
کسانى که در گذشته از علم و دانش برخوردار شدند، هنگامی که قرآن بر آنها خوانده شود سجدهکنان بر چانه به زمین میافتند.
در مورد این آیه چند نکته به اختصار بیان میشود:
- اینکه منظور از این دانشمندان چه کسانی هستند، برخى از مفسران معتقدند که مراد آیه، دانشمندان اهل کتاب است؛ اما حسن بصری میگوید: منظور این آیه همان امت اسلام است.[1] بر اساس نظر او، آیه به مسلمانانی اشاره دارد که در همان ابتدا به اسلام گرویده و از سابقون به شمار میآمدند.
گروهی نیز تفسیر وسیعتری از آیه داشته و معتقدند که منظور این آیه، تمام کسانی هستند که قبل از نزول قرآن، خدا و آیات او را میشناختند، چه یهودی، چه مسیحی و ...! بنابر این، هیچ وجهی ندارد که آنرا به طایفه معینى اختصاص دهیم، مگر آنکه کسى بگوید: از سیاق آیه استفاده میشود که مقصودش دانشمندانی هستند که تا زمان ظهور اسلام، هنوز دینشان منسوخ نشده باشد، و تنها دانشمندان مسیحی هستند که از این ویژگی برخوردارند؛ چون قبل از نزول قرآن، دین غیر منسوخ همان مسیحیت بود، و منظور از دانشمندان مسیحی نیز (تمامشان نیستند بلکه) تنها کسانی هستند که از دین خدا روى برنگردانده و آنرا دستخوش تحریف نکردند.[2]
- «یخرّون»: در مورد این واژه که از ریشه «خرر» است، راغب در مفردات میگوید: واژه «یخرون» برگرفته از واژه «خریر» است که به معناى صداى آب و مانند آن است که (با صدای زیبایی) از بلندى به زیر میافتد. به کار بردن این تعبیر در مورد سجدهکنندگان(نوعی تشبیه بوده و) نشانگر آن است که آنان در حالى که صدایشان به تسبیح بلند است، در برابر پروردگارشان نقش زمین میشوند![3]
و به کار بردن «یخرون» به جاى «یسجدون»، اشاره به این نکته لطیف دارد که آگاهان بیداردل به هنگام شنیدن آیات قرآن آنچنان مجذوب و شیفته سخنان الهى میشوند که بیاختیار به سجده میافتند و دل و جان را در راه آن از دست میدهند.[4]
- «اذقان»: کلمه «اذقان» جمع «ذقن» به معناى چانه است که محل اجتماع دو طرف صورت است. و «خرور ذقن» تنها به معنای گذاشتن چانه بر خاک نیست؛ بلکه به معناى به خاکانداختن صورت براى سجده است و کلمه «سجّداً» نیز همین معنا را بیان میکند.
با این نگاه، مقصود از «چانه» در آیه همه صورت است که به طور مجاز، جزء صورت را بر کل آن اطلاق نمودهاند.[5]
گفتنی است، اگر فردی علاوه بر به خاکنهادن پیشانی، آنگونه سجده کند که چانههای او نیز بر خاک بیفتد، سجدهای زیباتر و متواضعانهتر خواهد داشت و بدین ترتیب، سجده کامل آن خواهد بود که پیشانی، چانه و صورت به خاک گذاشته شود.[6]
از سوی دیگر در باب سجده احادیثی وجود دارد که اگر در پیشانی مانعى وجود داشت، طرف راست صورت، و اگر آنهم مانع دارد طرف چپ، و اگر تمام صورت مانع دارد چانه به سجده گذاشته شود که به تمام اینها سجده صدق میکند.[7]
برخی از مفسران نیز این احتمال را مطرح کردهاند:
اینکه این آیه قرآن از میان اجزای مختلف صورت(پیشانى، گونه و چانه)، تنها چانه را ذکر کرده؛ براى این است که چانه از قسمتهای دیگر صورت به زمین نزدیکتر است، و هنگام به خاک افتادن زودتر به زمین میرسد.[8]
در مورد این احتمال باید گفت؛ ظاهر امر آن است که هنگام سجده در غالب موارد، پیشانی زودتر از چانه به زمین میرسد و نیز پیشانی و چانه را معمولا نمیتوان به صورت همزمان در سجده بر خاک گذاشت، مگر آنکه بگوییم این احتمال ناظر به زمانی است که تصمیم به سجده داشته و هنوز به سجده نرفتهایم، چانه نزدیکترین جای صورت نسبت به سجدهگاه است.
احتمال قویتری که در مورد این آیه میتوان مطرح نمود، آن است که محتوای آن ناظر به سجده اهل کتاب است، نه سجده مسلمانان و این دو نوع سجده با هم متفاوتاند. به عنوان نمونه، در نوعی از سجده یهودیان، آنان کاملا به رو بر زمین دراز کشیده و سپس سرِ خود را به خاک میمالند که در این شیوه، چانه نزدیکترین جای صورت به سجدهگاه خواهد بود.
- در دو آیه بعد، یعنی آیه 109 میخوانیم: «وَ یَخِرُّونَ لِلْأَذْقانِ یَبْکُونَ ...».[9] پرسش آن است که فایده این تکرار چیست؟!
در این زمینه باید گفت؛ تأکید بر یک واقعیت همواره میتواند دلیل و انگیزهای برای تکرار یک سخن باشد و دلیلی بیش از این لازم نبوده و چنین تکرارهایی را در قرآن فراوان میتوان یافت. [10]
با این وجود برخی میگویند؛ «یخرّون» اول مرتبط با سجدهای است که هنگام شنیدن و خواندن قرآن انجام شود، و «یخرّون» بعدی ناظر به سجده و گریه در هر وقت و هر زمانی است.[11]
یا آنکه این تکرار ناظر به اختلاف حالات است؛ یعنی «یخرّون» اول تنها به سجده اشاره کرده و «یخرّون» دوم ناظر به سجده همراه با گریه است.[12]
[1]. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، مقدمه، بلاغی، محمد جواد، ج 6، ص 688، تهران، ناصر خسرو، چاپ سوم، 1372ش.
[2]. طباطبائی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج 13، ص 221- 222، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ پنجم، 1417ق.
[3]. راغب اصفهانی، حسین بن محمد، المفردات فی غریب القرآن، تحقیق، داودی، صفوان عدنان، ص 277، دمشق، بیروت، دارالقلم، الدار الشامیة، چاپ اول، 1412ق.
[4]. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج 12، ص 320، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ اول، 1374ش.
[5]. آلوسی، سید محمود، روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم، تحقیق، عطیة، علی عبدالباری، ج 8، ص 178، بیروت، دارالکتب العلمیة، چاپ اول، 1415ق؛ اندلسی، ابو حیان محمد بن یوسف، البحر المحیط فی التفسیر، تحقیق، محمد جمیل، صدقی، ج 7، ص 125، بیروت، دار الفکر، 1420ق.
[6]. ر. ک: طیب، سید عبد الحسین، اطیب البیان فی تفسیر القرآن، ج 8، ص 320، تهران، اسلام، چاپ دوم، 1378ش.
[7]. قمی، علی بن ابراهیم، تفسیر القمی، محقق، مصحح، موسوی جزائری، سید طیب، ج 2، ص 30، قم، دار الکتاب، چاپ سوم، 1404ق.
[8]. المیزان فی تفسیر القرآن، ج13، ص222؛ مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج 6، ص 688؛ فخرالدین رازی، ابوعبدالله محمد بن عمر، مفاتیح الغیب، ج 1، ص 417، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ سوم، 1420ق.
[9]. اسراء، 109.
[10]. هدف از تکرار مطالب در قرآن.
[11]. سور آبادی، ابوبکر عتیق بن محمد، تفسیر سور آبادی، تحقیق، سعیدی سیرجانی، علی اکبر، ج 2، ص 1401، تهران، فرهنگ نشر نو، چاپ اول، 1380ش.
[12]. زمخشری، محمود، الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل،ج 2، ص 700، بیروت، دار الکتاب العربی، چاپ سوم، 1407ق؛ مفاتیح الغیب،ج 21، ص 418.