جستجوی پیشرفته
بازدید
1
آخرین بروزرسانی: 1403/07/10
خلاصه پرسش
آیا امام علی(ع) غسل و کفن عمر بن خطاب را بر عهده گرفته و بعد از آن، در ستایش او سخنرانی کرد؟!
پرسش
سلام؛ ابن اعثم کوفی کتاب الفتوح از امام صادق(ع) نقل کرده که امام علی(ع)، عمر بن خطاب را غسل و کفن کرده و سپس با ایراد خطبه‌ای از او ستایش کرد. آیا این گزارش را می‌پذیرید؟!
پاسخ اجمالی

در مورد آنچه در پرسش آمده باید گفت؛ تنها یک گزارش در این زمینه وجود دارد که به بررسی آن می‌پردازیم.

ابن اعثم کوفی در کتاب الفتوح ادعا می‌کند که امام صادق‌(ع) به پدرش فرمود:

علی بن ابی‌طالب(ع) با دست خود عُمَر را غسل داد، حنوط نمود، کفن کرد، او را بر تابوتش قرار داد و سپس رو به مردم کرده و تعریف و تمجید فوق العاده‌ای از او نمود.[1]

در مورد این ادعا باید گفت:

  1. ابن اعثم تنها فردی است که چنین گزارشی را مطرح نموده و صرف نظر از آن‌که او را شیعه و یا از اهل‌سنت بدانیم، هیچ منبع روایی و تاریخی دیگری از فریقین به آن اشاره نکرده‌اند، با آن‌که اگر موضوعی با این اندازه از اهمیت، واقعا رخ داده باشد، باید راویان و مورخان فراوانی، دست کم اشاره‌ کوچکی به آن می‌کردند، همان‌گونه که خواندن نماز میت بر خلیفه دوم توسط صهیب بن سنان از سوی مورخان زیادی گزارش شده است![2]
  2. از سوی دیگر ابن اعثم در این روایت ادعا کرد که پدرش جریان این رخداد را از امام صادق(ع) شنیده است، با آن‌که می‌دانیم که حضرتشان در سال 148 قمری به شهادت رسید، و ابن اعثم در سال 314 قمری از دنیا رفت(یعنی 166 سال پس از امام صادق).

 از سوی دیگر، مورخان نه نام ابن اعثم و نه نام پدرش را در شمار معمرین(کسانی که عمر زیادی کرده‌اند) نیاورده‌اند و بر این اساس، حتی اگر سن پدر در زمان تولد پسرش را 80 سال نیز فرض کنیم باز هم معاصر با امام ششم(ع) نخواهد بود تا از حضرتشان روایت کند؛ لذا سند این روایت پذیرفتنی نیست.[3]

  1. ستایش‌هایی که از عمر بن خطاب، از زبان امام علی(ع) گزارش شده است، با واقعیات موجود سازگار نیست. طبق این گزارش، امام فرمود:

ای مردم! عمر به عهدش وفا کرد و به پروردگارش ملحق شد؛ او معیار شناخت حق و باطل؛ دژ آهنین و ستون محکمی بود؛ در راه خدا از سرزنش هیچ کسی نمی‌ترسید؛ امر و نهیش برای خدا بود؛ هر کاری که می‌کرد فرشته‌ای یاریش می‌نمود. نسبت به مؤمنان دلسوز و با کافران بسیار تندخو بود… در دنیا زاهد بود و میل به آخرت داشت. به خدا سوگند کسی بهتر از عمر را نمی‌یابم که دوست داشته باشم پرونده عمل من در قیامت مانند پرونده عمل او باشد![4]

چنین تعابیر فوق‌العاده ستایش‌آمیزی از یک‌سو با بررسی عمل‌کرد خلیفه دوم در طول خلافتش، و از سوی دیگر با موضع‌گیری‌های صریح امام(ع) در برابر عمل‌کرد او همخوان نیست.

آیا منطقی است که امام علی(ع) آرزو کند تا رفتارهایی مانند «فرار از جنگ احد»، «نسبت هذیان‌گفتن به پیامبر اسلام(ص)»، «آزار فاطمه(س)» و ... که به تصریح اهل‌سنت، خلیفه دوم، مرتکب تمامشان شده بود را در پرونده خود داشته باشد؟! مطمئنا خیر! زیرا می‌دانیم بر اساس منابع شیعی، امام(ع) حکومت‌داری عمر را در خطبه شقشقیه این‌گونه توصیف کرده است:

«سرانجام ابابکر، حکومت را به دست کسى(عمر) سپرد که رفتارش آکنده از خشونت، سخت‌گیرى، اشتباه و سپس پوزش‌طلبى بود!

کسی که تصمیم به همکاری با او می‌گرفت مانند کسى بود که بر شترى سرکش سوار شده باشد، اگر افسار را محکم بکشد، پرده‏هاى بینى شتر پاره می‌شود، و اگر آزادش بگذارد، در پرتگاه سقوط می‌کند!

سوگند به خدا! مردم در طول حکومت او دچار رنج و زحمت زیادی بودند ...، و من در این مدت طولانى عذاب‌آور، چاره‏اى جز شکیبایى نداشتم».[5]

مسلم در کتاب صحیح خود که از مهم‌ترین کتاب‌های اهل‌سنت است، به نقل از عمر بن خطاب گزارش می‌کند که او به امام علی(ع) و عمویش عباس گفت:

با آن‌که من انسانی راستگو، نیکوکار، در راه درست و پیرو حق بودم، در نگاه شما دو نفر گویا فردی دروغ‌گو، گناهکار و خیانت‌کارم! [6]

این گزارش دست کم نشان از نوعی تنش و اختلاف در روابط امام علی(ع)‌ و خلیفه دوم دارد، اگرچه حضرتشان به دلیل مصالح اسلامی با خلفا همکاری می‌کرد.

بر این اساس باید گفت؛ گزارش ابن اعثم -به ویژه تمجیدها و ستایش‌های مندرج در آن- نه با آنچه در منابع فریقین آمده همخوانی دارد، و نه با موضع‌گیری‌هایی که امام علی(ع) در قبال عمل‌کرد عمر -چه در زمان خلافتش و چه بعد از آن- داشته است.


[1]. ر. ک: ابن اعثم الکوفى، أبو محمد أحمد، الفتوح، تحقیق، شیری، على، ج ‏2، ص 330، بیروت، دارالأضواء، ط الأولى، 1411/1991.

[2]. به عنوان نمونه، ر.ک: بلاذری، انساب الاشراف، تحقیق، احسان عباس، ج 5، ص 507، بیروت، جمعیة المستشرقین الآلمانیة، 1400/ 1979.

[3]. نقل از: «مجمع جهانی شیعه شناسی».

[4]. «کان جعفر بن محمد یقول لأبی: علی بن أبی طالب علیه السلام هو الذی غسل عمر رضی الله عنه بیده و حنّطه و کفّنه ثم وضعه على سریره و أقبل على الناس بوجهه فقال: أیها الناس! هذا عمر بن الخطاب رضی [الله‏] عنه قد قضى نحبه و لحق بربّه، و هو الفاروق، و قرن من حدید و رکن شدید، کان لا تأخذه فی الله لومه لائم، عقل من الله أمره و نهیه، فکان لا یتقدم و لا یتأخر إلا و هو على بینه من ربه حتى کأنّ ملکا یسدّده و یوفقه، کان شفیقا على المسلمین، رؤوفا بالمؤمنین، شدیدا على الکافرین، کهفا للفقراء و المساکین و الأیتام و الأرامل و المستضعفین، کان یجیع نفسه و یطعمهم، و یعری نفسه و یکسیهم، کان زاهدا فی الدنیا راغبا فی الآخره، فرحمه الله حیا و میتا! و الله ما من أحد من عباد الله عزّ و جلّ أحب إلیّ من أن ألقى الله عزّوجلّ بمثل عمله من هذا المجی‏ء بین أظهرکم». الفتوح، ج 2، ص 330.

[5]. «فَیَا عَجَباً بَیْنَا هُوَ یَسْتَقِیلُهَا فِی حَیَاتِهِ إِذْ عَقَدَهَا لِآخَرَ بَعْدَ وَفَاتِهِ‏ لَشَدَّ مَا تَشَطَّرَا ضَرْعَیْهَا فَصَیَّرَهَا فِی حَوْزَةٍ خَشْنَاءَ یَغْلُظُ کَلْمُهَا وَ یَخْشُنُ مَسُّهَا وَ یَکْثُرُ الْعِثَارُ فِیهَا وَ الِاعْتِذَارُ مِنْهَا فَصَاحِبُهَا کَرَاکِبِ الصَّعْبَةِ إِنْ أَشْنَقَ لَهَا خَرَمَ وَ إِنْ أَسْلَس‏ لَهَا تَقَحَّمَ‏ فَمُنِیَ النَّاسُ لَعَمْرُ اللَّهِ بِخَبْطٍ وَ شِمَاسٍ وَ تَلَوُّنٍ وَ اعْتِرَاضٍ‏ فَصَبَرْتُ عَلَى طُولِ الْمُدَّةِ وَ شِدَّةِ الْمِحْنَةِ حَتَّى إِذَا مَضَى لِسَبِیلِه». سید رضی، محمد بن حسین، نهج البلاغة، محقق، صبحی صالح، خطبه 3، ص 48 - 49، قم، هجرت، چاپ اول، 1414ق.

[6]. مسلم بن حجاج، صحیح مسلم، تحقیق، محمد فؤاد الباقی، ج 3، ص 1378-1379، قاهرة، دار الحدیث،1412/1991.

نظرات
تعداد نظر 0
لطفا مقدار را وارد نمایید
مثال : Yourname@YourDomane.ext
لطفا مقدار را وارد نمایید
لطفا مقدار را وارد نمایید
لطفا مقدار را وارد نمایید

طبقه بندی موضوعی

پرسش های اتفاقی

پربازدیدترین ها