
لطفا صبرکنید
24
- اشتراک گذاری
- تنافی
تنافی، از ماده «نفی» بدین معنا است که دو چیز، یکدیگر را نفی و طرد میکنند؛[1] از اینرو به ناممکن بودن اجتماع دو چیز (مانند سیاهی و سفیدی و یا وجود و عدم ) در یک شیء و در زمان واحد، «تنافی» گفته میشود.[2]
این تنافی ممکن است حقیقی و یا عرضی باشد.
- تنافى حقیقى
ناسازگارى ذاتى میان مدلول دو دلیل، تنافى حقیقی است؛ یعنی مدلول دو دلیل ذاتا با هم ناسازگارى و تکاذب دارند، به گونهاى که اجتماع آنها در یک موضوع محال است. تنافى حقیقى و ذاتى، یا به جهت اجتماع نقیضین است، مانند اینکه دلیلى نماز جمعه را در عصر غیبت واجب دانسته، و دلیلی دیگر، آنرا غیر واجب بداند، و یا به جهت اجتماع ضدین است، مثل اینکه دلیلى نماز جمعه در عصر غیبت را واجب دانسته و دلیلی دیگر، آنرا حرام بداند.
- تنافى عرضى
اگر ناسازگارى و تکاذب میان مدلول دو دلیل، ذاتی آنها نبوده؛ بلکه آن دو به صورت ذاتی قابل جمع هستند؛ اما با دخالت موضوعی خارجی، میان آنان ناسازگاری پدید میآید، آنگاه خواهیم گفت که میان آن دو مدلول، «تنافی عرضی» وجود دارد.
به عنوان نمونه، اگر دو حدیث داشته باشیم که یکى از آنها، در ظهر روز جمعه، نماز جمعه را واجب دانسته و دیگرى نماز ظهر را واجب بداند. این دو دلیل ذاتا با هم تنافى ندارند؛ زیرا از نظر عقل، مانعى وجود ندارد که هم نماز جمعه در آنروز واجب باشد و هم نماز ظهر، ولى در این میان، اجماعی وجود دارد که شرع مقدس، تنها یک نماز را در ظهر روز جمعه واجب کرده است که با در نظر گرفتن چنین اجماعی (به عنوان عاملی خارجی)، دو حدیث یاد شده، یکدیگر را نفى میکنند. در این موارد خواهیم گفت که میان آن دو، «تنافی عرضی» مشاهده میشود.[3]
[1]. حمیری، نشوان بن سعید، شمس العلوم و دواء کلام العرب من الکلوم، محقق، عمری، حسین بن عبد الله، اریانی، مطهر بن علی، عبد الله، یوسف محمد، ج 10، ص 6712، دمشق، دار الفکر، چاپ اول، 1420ق.
[2]. جرجانی، سید علی بن محمد، کتاب التعریفات، ص30، تهران، ناصر خسرو، چاپ چهارم، 1370ش.
[3]. ر. ک: مرکز اطلاعات و مدارک اسلامى، فرهنگ نامه اصول فقه، ص 364، قم، دفتر تبلیغات اسلامى حوزه علمیه قم، معاونت پژوهشى، پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامى، چاپ اول، 1389 ش.