جستجوی پیشرفته
بازدید
123278
آخرین بروزرسانی: 1391/10/18
 
کد سایت fa12739 کد بایگانی 13008 نمایه تعلق ساعات روز به دوازده امام
طبقه بندی موضوعی درایه الحدیث
اصطلاحات شب و روز
گروه بندی اصطلاحات سرفصل‌های قرآنی
خلاصه پرسش
روایتی در مفاتیح الجنان آمده است که روز را به دوازده ساعت تقسیم کرده، هر ساعت را متعلق به امامی دانسته، محدوده این اوقات را توضیح دهید؟
پرسش
در مفاتیح الجنان قسمتی وجود دارد که به ادعیه ساعات روز می پردازد. می خواستم آن را برای مدتی انجام دهم، ولی دچار مشکل شدم؛ چون اوقاتی که در آن ذکر شده برای من نا مفهوم است. من این اوقات را می نویسم و از شما می خواهم در مورد هر کدام از آنها طوری توضیح دهید که فرد عامی مثل من متوجه شود که این اوقات دقیقا از کی تا به کی هستند. بعضی از این ساعت ها را می دانم، ولی برای اطمینان خاطر از شما می خواهم توضیحی کامل بیان کنید. ساعت اول که به امام اول تعلق دارد از طلوع فجر تا طلوع آفتاب است. ساعت دوم که به امام دوم تعلق دارد از طلوع شمس تا ذهاب حُمره است. ساعت سوم که به امام سوم تعلق دارد از ذهاب شعاع تا ارتفاع نهار است. ساعت چهارم که به امام چهارم تعلق دارد از ارتفاع نهار تا زوال شمس است. ساعت پنجم که به امام پنجم تعلق دارد از زوال شمس تا مقدار چهار رکعت از آن است. ساعت ششم که به امام ششم تعلق دارد از مقدار چهار رکعت از زوال گذشته تا نماز ظهر است. ساعت هفتم که به امام هفتم تعلق دارد از نماز ظهر تا مقدار چهار رکعت قبل از عصر است. ساعت هشتم که به امام هشتم تعلق دارد از مقدار چهار رکعت بعد از ظهر تا نماز عصر است. ساعت نهم که به امام نهم تعلق دارد از نماز عصر تا دو ساعت بعد است. ساعت دهم که به امام دهم تعلق دارد از دو ساعت بعد از نماز عصر تا پیش از زرد شدن آفتاب است. ساعت یازدهم که به امام یازدهم تعلق دارد از پیش از زرد شدن آفتاب تا زرد شدن آن است. ساعت دوازدهم که به امام دوازدهم تعلق دارد از زرد شدن شمس تا غروب آن است. هنوز جوابم را نگرفته ام، نگرانم که توضیحات طوری باشد که متوجه نشوم. از شما می خواهم توضیح کامل و مدت مان تقریبی هر کدام را با فرض مثالی بیان کنید. مخصوصا اینکه شروع زمان عصر برایم خیلی مهم است. از شما تشکر و برایتان آرزوی موفقیت می کنم.
پاسخ اجمالی

اوقاتی که در متون اسلامی برای تعیین وقت شرعی، و انجام عبادات آمده، با معنایی که امروزه بین ما شایع است (شصت دقیقه) فرق می کند. در لغت عرب ساعت به اجزای مختلفی از زمان گفته می شود که مقدار آن می تواند با هم متفاوت باشد؛ از این رو در مواردی ممکن است ساعت شرعی با ساعت عرفی مترادف و در مواردی کمتر یا بیشتر از آن باشد.

پاسخ تفصیلی

قبل از بررسی مراد از ساعات در روایت مورد نظر، به این نکته توجه شود که ساعت در کلام عرب به جزئی از زمان گفته می شود، خواه شامل زمان اندکی باشد مثل: "فَإِذا جاءَ أَجَلُهُمْ لا یَسْتَأْخِرُونَ ساعَةً وَ لا یَسْتَقْدِمُونَ"؛[1] هنگامى که اجل آنان فرا رسد نه ساعتى پیشى مى‏گیرند نه تأخیر مى‏کنند. و خواه زمان آن حتی بیش از روزها و هفته ها باشد، چون نمونه موجود در این آیه: "...الَّذِینَ اتَّبَعُوهُ فِی ساعَةِ الْعُسْرَة"؛[2] یعنی کسانی که از پیامبر در هنگام دشواری ها پیروی کردند. گاهی مراد از ساعت، وقت مرگ[3] یا فرا رسیدن قیامت[4] است.

در روایت مورد نظر از دو جهت به ساعات روز توجه شده است؛ ابتدا این دو جهت را مورد بررسی قرار می دهیم و سپس به تعیین ساعات دوازده گانه در آن می پردازیم:

جهت اول: وقت آن با توجه به لغاتی؛ مثل طلوع فجر، طلوع شمس، ذهاب حمره و ... تعیین شده است.

جهت دوم: وقت نماز ظهر و عصر نیز در آن موضوعیت داشته است. از این رو هر دو جهت را مورد بررسی قرار می دهیم:

1. لغات استفاده شده در روایت:

1-1. طلوع فجر: کلمۀ فجر به معنای ظاهر و هویدا است و فجر دو مصداق دارد؛ فجر صادق و کاذب. فجر صادق هنگامی است که خط روشنی از قسمت مشرق پدیدار می شود و فجر کاذب به روشنایی مختصری گفته می شود که شبیه دم گرگ است و چون زود از بین می رود به آن فجر کاذب می گویند، آنچه میزان در انجام واجباتی؛ مثل نماز و روزه است فجر صادق است.[5]

2-1. طلوع آفتاب: مراد از آن وقتی است که خورشید از مشرق بیرون می آید، نماز صبح در این هنگام قضا می شود.

3-1. ما بین الطلوعین: مراد مدت زمان بین طلوع فجر صادق و طلوع خورشید می باشد، در روایات این زمان را  جزئی از روز و شب ندانسته و از آن به ساعت بهشتی یاد کرده اند.[6]

4-1. نهار: همان روز فارسی است که  از وقت نمایان شدن فجر صادق تا غروب خورشید است.[7]

5-1. زوال شمس: مراد از آن مایل شدن خورشید از دایرۀ نصف النهار و وسط آسمان به طرف مغرب است.

6-1. دلوک شمس: دلوک مایل شدن خورشید به طرف غروب است.[8]

7-1. شفق: شفق همان سرخى است که وقت غروب خورشید از افق مشرق بالا مى‏آید و در سمت مغرب پایین مى‏رود و زمان آن تقریباً مساوى زمان بین الطلوعین است‏.[9]

8-1. حمرۀ مشرقیّه: دو بار در ناحیۀ شرقى افق پدید مى‌آید: یک بار قبل از طلوع آفتاب که بنابر مشهور، زمان پایان یافتن وقت نافله و فضیلت فریضۀ صبح است و بار دیگر هنگام غروب آفتاب که زوال آن (گذشتن از روى سر)- بنابر مشهور- نشانۀ غروب آفتاب و پایان روز است.[10]

9-1. حمرۀ مغربیه: رنگ سرخى که بعد از غروب آفتاب در مغرب ظاهر مى‌شود.

گفتنی است؛ به ساعتی از روز در زبان فارسی «چاشت» گفته شده است که معانی مختلفی از آن شده که منظور از چاشت به طور مشخص کدام بخشی از روز را شامل می‌شود. برخی چاشت را به معنای «اول صبح، بخش نخستِ روز» دانسته‌اند،[11] و برخی نیز «ضحی» را به معنای چاشت و انتشار نور خورشید دانسته‌اند.[12] به هر حال، برای خود کلمه چاشت در روایات آثار و احکامی قرار داده نشده است، بلکه آنچه در روایات درباره زمان و وقت دعا و عمل خاصی تعیین شده، یکی از موارد بالا است.

2. وقت نماز ظهر و عصر و نوافل آن:

گفته اند طول قامت انسان طبیعی، هفت قدم است، اگر شاخص را به ارتفاع چنین انسانی قرار دهیم، بعد از آن که سایه شاخص در وقت زوال به کمترین اندازه خود رسید، شروع به زیاد شدن می کند، هر گاه سایه به دو قدمی رسید، پایان وقت نافله ظهر است، و در چهار قدمی، پایان وقت فضیلت ظهر و نافلۀ عصر است، و تا هشت قدم شود انتهای وقت فضیلت عصر است، اما ساعات این قدم ها بسته به فصول سال و نیز مکان های جغرافیایی مختلف قابل تغییر است؛ به عنوان مثال در اول ماه فروردین به افق اصفهان، وقتی سایه به دو قدم رسید اگر شاخص، انسان باشد، یک ساعت و پنجاه و هفت دقیقه زمان می برد، چهار قدم، دو ساعت و چهل و سه دقیقه و در وسط فروردین، دو قدم یک ساعت و پنجاه و هفت دقیقه، چهار قدم دو ساعت و پنجاه و هفت دقیقه زمان می برد.[13]

با توضیحات ذکر شده روشن شد که در مواردی هر ساعت، بیش از چند دقیقه نیست (مثل ساعت پنجم) و در مواردی ممکن است بیش از یک ساعت عرفی باشد (مثل ساعت اول که یک ساعت و بیست دقیقه در بعضی فصول سال می باشد).

حال با توجه به این جهات، ساعات  مطرح شده در پرسش شما را به صورت تقریبی پاسخ می دهیم:

ساعت اول: وقت اذان صبح تا وقت بیرون آمدن آفتاب. (وقت تقریبی آن یک ساعت و بیست دقیقه)

ساعت دوم: از وقت بیرون آمدن آفتاب تا وقت ناپدید شدن حمرۀ مشرقیه.(سی دقیقه)

ساعت سوم: از ذهاب شعاع تا بالا آمدن روز، که مراد رفتن سرخی تا بالا آمدن روز است که در فارسی تعبیر به وقت چاشت یا نیمروز می کنند.(سه ساعت)

ساعت چهارم: از وقت چاشت تا وقت زوال خورشید، که همان وقتی است که سایۀ شاخص از بین می رود و به طرف مغرب شروع به زیاد شدن می کند و شروع وقت فضیلت نماز ظهر می باشد. (دو ساعت)

از مطالب بالا روشن شد که حدود یک سوم ساعات دوازده گانه در نیمۀ اول روز و قبل از ظهر واقع می شود و این خود دلیل است که مراد از ساعت، ساعت عرفی شصت دقیقه ای نیست.

ساعت پنجم: از وقت زوال (ظهر شرعی) تا چهار رکعت بعد از آن.(دقایقی)

ساعت ششم: مقدار چهار رکعت بعد از وقت زوال، تا پایان وقت نماز ظهر.(دو ساعت و چهل و پنج دقیقه بعد از زوال)

ساعت هفتم: از پایان وقت نماز ظهر تا چهار رکعت قبل از نماز عصر، یعنی بعد از گذشت چهار رکعت از نافلۀ عصر.(دقایقی)

ساعت هشتم: چهار رکعت بعد از وقت نماز ظهر تا وقت نماز عصر.(دو ساعت و چهل و پنج دقیقه بعد از پایان وقت نماز ظهر)

ساعت نهم: از آخر وقت فضیلت نماز عصر به مقدار دو رکعت.(دقایقی)

ساعت دهم: دو رکعت بعد از وقت فضیلت نماز عصر، تا قبل از زرد شدن خورشید.

ساعت یازدهم: قبل از زرد شدن خورشید تا زمان زرد شدن آن.

ساعت دوازدهم: از هنگام زرد شدن خورشید تا هنگام غروب و پنهان شدن آن. (ساعت نهم به بعد مجموعا حدود سه ساعت).

نکته ای که در پایان متذکر می شویم، زمان دقیق ساعات، بسته به فصول سال متغیر است و محاسبۀ ما بر اساس روزی بود که چهارده ساعت شصت دقیقه ای به طول می انجامد.

 


[1] اعراف، 34.

[2] توبه، 117.

[3] مریم، 75.

[4] حج، 1 و 7.

[5] راغب اصفهانی، حسین بن محمد، المفردات فی غریب القرآن، ص 626، دار العلم، بیروت، 1412 ق.

[6] کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج 8، ص 122، ح 94، دار الکتب الاسلامیة، 1365ش.

[7] قرشی، سید علی اکبر، قاموس قرآن، ج 7، ص 115، دار الکتب الاسلامیة، تهران، 1371 ش.

[8] المفردات فی غریب القرآن، ص 317.

[9] نراقی، احمد، رسائل و مسائل، ج 1، ص 102.

[10] جمعی از پژوهشگران، زیر نظر شاهرودی، سید محمود، فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت (ع)، ج 3،ص 373، مؤسسة دائرة المعارف فقه اسلامی، قم، 1426ق.

[11]. فرهنگ فارسی معین، واژه «چاشت».

[12]. قرشی، سید علی اکبر، قاموس قرآن، ج 4، ص 174 و ج 5، ص 4، دار الکتب الإسلامیة، تهران، چاپ ششم، 1371ش.

[13] برای تعیین ساعات ر،ک: کرمانشاهی، محمد علی، مقامع الفضل، ج 2، ص 280، مؤسسة وحید بهبهانی، 1421ق.

 

نظرات
تعداد نظر 0
لطفا مقدار را وارد نمایید
مثال : Yourname@YourDomane.ext
لطفا مقدار را وارد نمایید
لطفا مقدار را وارد نمایید
لطفا مقدار را وارد نمایید

طبقه بندی موضوعی

پرسش های اتفاقی

  • چرا زن نمی‌تواند مرجع تقلید و قاضی باشد؟
    73146 اجتهاد و مرجعیت در اسلام 1387/04/03
    دانشمندان و متخصّصان دینی درباره‌ موضوعاتی؛ مانند مرجع تقلید، یا قاضی شدن زن و بعضی از عناوین دیگر، اختلاف نظر دارند. این امور جزو مسلّمات و ضروریات دینی به شمار نمی‌آید. کسانی که می‌گویند زنان مرجع تقلید یا قاضی نمی‌شوند، به ادله‌ای؛ نظیر روایات و اجماع، تمسک کرده‌اند ...
  • چرا خداوند در مقابل درخواست رؤیت خدا توسط یهودیان، آنها را مجازات کرد؟
    8592 تفسیر 1392/01/26
    آنچه باید در این‌جا مورد دقت قرار گیرد، این عبارت در آیه است: « فَأَخَذَتْهُمُ الصَّاعِقَةُ بِظُلْمِهِمْ». باء در «بظلمهم» معنای سببیت بوده و متعلق به «اخذتهم» است و معنا این‌گونه می‌شود که آنها را به جهت ستمی که روا داشته­‌اند، با صاعقه مجازات می‌کنیم. این عبارت نمایان‌گر ...
  • با در نظرگرفتن جمیع جوانب و مصالح، آیا ارجح نیست که مقام رهبری در قانون جمهوری اسلامی ایران دارای یک زمان و دوره مشخص باشد؟
    8512 System 1389/04/16
    دائمی بودن رهبری در ایران ناشی از رأی مردم به قانون اساسی بوده و دلیلی نیز وجود ندارد که در صورت از دست ندادن شرایط، زمان آن را محدود کرد. فساد موجود در حکومت ها بیشتر ناشی از خلق و خوی حاکمان ...
  • با توجه به آیات 103 و 104 سوره کهف، راه تشخیص کار نیک از بد و ناپسند چیست؟
    24104 تفسیر 1389/05/13
    آیات شریفه، به معرفى زیانکارترین انسان ها و بدبخت‏ترین افراد بشر مى‏پردازد. زیان واقعى و خسران مضاعف آنجا است که انسان سرمایه‏هاى مادى و معنوى خویش را در یک مسیر غلط و انحرافى از دست دهد و گمان کند کار خوبى کرده است، نه از این کوشش ها ...
  • آیا در اسلام، مسئله ای به نام وضوی ارتماسی داریم؟
    11356 Laws and Jurisprudence 1391/07/03
    وضوى ارتماسى آن است که انسان صورت و دستها را به قصد وضو با مراعات شستن از بالا به پایین در آب فرو برد؛ اما براى این که مسح سر و پاها با آب وضو باشد، باید در شستن ارتماسى دستها، قصد شستن وضویى، هنگام بیرون آوردن ...
  • زنان عقیمی که بچه‌دار نمی‌شوند از دیدگاه قرآن چه جایگاهی دارند؟
    24597 تفسیر 1395/08/04
    گرچه پروردگار صلاح دیده برخی مردان و زنان، عقیم باشند[1] اما عقیم بودن و بچه‌دار نشدن به تنهایی نقصی معنوی - نه برای مردان و نه برای بانوان - نبوده و از مقام و ارزش انسانی هیچ کدام از آنها نمی‌کاهد. البته می‌شود برای ...
  • آیا در تحقیقات پزشکی، جایز است از جنین سقط شدهٔ انسان استفاده کرد؟
    7682 گوناگون 1393/02/25
    بیشتر فقها تشریح بدن انسان(جنین یا غیر جنین) را جایز نمی‌دانند، اما برخی از مراجع[1] در این‌باره می‌گویند، اگر این‌گونه تحقیقات در راستای کشف مطالب پزشکى جديد و مورد نیاز جامعه و نیز درمان بيمارى‌های تهدید کننده زندگى مردم باشد، جايز است؛ ولى تا ...
  • آیا گزارش غیر‌مسلمان مبنی بر نجاست چیزی که در اختیار اوست، مورد قبول است؟
    8833 اثبات نجاست 1393/02/03
    فقها در این زمینه فرقی بین مسلمان و غیر مسلمان نگذارده و می‌گویند، نجس بودن چیزى از سه راه ثابت مى‌شود، و باید بر آن ترتیب اثر داد: 1. آن که انسان خودش یقین به نجاست پیدا کند. 2. دو نفر عادل و یا حتّى یک نفر گواهى ...
  • معنای استدلال مباشر چیست؟
    19452 قیاس اقترانی و استثنائی 1391/12/06
    در مورد استدلال مباشر آنچه را که برخی از نویسندگان در این‌باره نگاشته‌اند، در این‌جا نقل می‌کنیم: بسیاری از منطق‌نگاران معاصر آنچه را در منطق نگاشته‌های پیشین با عنوان «احکام قضایا» یا «نسبت قضایا» مطرح بوده، قسمی از استدلال برشمرد‌ه‌اند و نام‌هایی؛ همچون استدلال «مباشر»، «بی‌واسطه» و «بسیط» ...
  • محدوده حرم مکه چقدر است؟
    9600 گوناگون 1396/10/23
    ابتدا باید دید منظور از حرم مکه چیست، آیا مراد، مسجد الحرام است؟ یا منطقه‌ای که زائرین خانه‌ی خدا بدون احرام، حق ورود به آن‌را ندارند و ورود کفار نیز به لحاظ شرعی در آن ممنوع است؟ در صورت نخست، پاسخ آن است که هر مکانی که در ...

پربازدیدترین ها