لطفا صبرکنید
44652
- اشتراک گذاری
بیشتر واژه شناسان و مفسران قرآن، تمسخر و استهزا را هم معنا می دانند. معنای این واژه آن است که کسی را تحقیر کنند و شأن و منزلت او را پایین آورند. و یا یکی از مبانی، اصول و آموزه های انسانی و دینی را بی ارزش جلوه دهند و آن را به ریشخند بگیرند. بنابراین، معنای تمسخر، مسخره کردن و ریشخند زدن به دیگران است. تمسخر می تواند متوجه فرد یا افراد باشد، و می تواند متوجه فرهنگ، آداب و رسوم، و ارزش های اخلاقی و دینی شود.
حال، اگر کاریکاتور با هدف تمسخر و استهزا؛ برای تخریب و نشان دادن عیب اشخاص، یا تحقیر قوم و قبیله و.. باشد، عنوان تمسخر پیدا خواهد کرد و طبیعی است که از نظر عقل و شرع جایز نیست، اما اگر در خدمت افکار عمومی، برای انعکاس ضعف های اجتماعی و بیان مشکلات مردم و جامعه باشد، بدیهی است که عنوان تمسخر بر او صادق نخواهد بود، بلکه رسالتی از سوی اهل هنر برای بیان مشکلات اجتماعی – سیاسی، اعم از مسائل اقتصادی، تبعیض ها، نابرابری ها و... است.
این نوشتار نخست به بررسی اجمالی علل، عوامل و پیامدهای یکی از شیوه های نادرست اخلاقی، یعنی تمسخر و استهزا، بر اساس آموزه های دینی می پردازد، آن گاه این موضوع را پی می گیرد که آیا کاریکاتور می تواند از مصادیق تمسخر باشد، یا از این موضوع استثنا است. بدین منظور ابتدا تمسخر معنا می شود.
بخش اول
الف. مفهوم شناسی تمسخر و استهزا
بیشتر واژه شناسان و مفسران قرآن، استهزا را هم معنای تمسخر می دانند. معنای این واژه آن است که کسی را تحقیر کنند و شأن و منزلت او را پایین آورند.[1] و یا یکی از مبانی، اصول و آموزه های انسانی و دینی را بی ارزش جلوه دهند و آن را به ریشخند بگیرند.
کلمه "سخریه" که مبدأ اشتقاق کلمه "یسخر" است، به معناى استهزا بوده، و استهزا عبارت است از: این که انسان چیزى بگوید که با آن، کسى را حقیر و خوار بشمارد، حال چه این که چنین چیزى را به زبان بگوید و یا به این منظور اشارهاى کند، و یا عملا تقلید طرف را در آورد، به گونه ای که بینندگان و شنوندگان به طور طبیعی از آن سخن، یا اشاره و یا تقلید، بخندند.[2]
این دو معنا از قرآن کریم قابل استفاده است؛ مانند آیات زیر:
1. "یا أَیّهَا الّذینَ آمَنُوا لا یَسْخَرْ قَوْمٌ مِنْ قَوْمٍ عَسی أَنْ یَکُونُوا خَیْرًا مِنْهُمْ وَ لا نِساءٌ مِنْ نِساءٍ عَسی أَنْ یَکُنّ خَیْرًا مِنْهُنّ وَ لا تَلْمِزُوا أَنْفُسَکُمْ وَ لا تَنابَزُوا بِاْلأَلْقابِ..."؛[3] اى کسانى که ایمان آوردهاید، مباد که گروهى از مردان گروه دیگر را مسخره کند، شاید آن مسخرهشدگان بهتر از آنها باشند. و مباد که گروهى از زنان گروه دیگر را مسخره کند، شاید آن مسخرهشدگان بهتر از آنها باشند. و از هم عیب جویى مکنید و یکدیگر را به القاب زشت نخوانید... .
2. "قُلْ أَ بِاللّهِ وَ آیاتِهِ وَ رَسُولِهِ کُنْتُمْ تَسْتَهْزِؤُنَ"؛[4] بگو آیا خدا و آیات او و پیامبرش را تحقیر می کنید؟!
انواع تمسخر
تمسخر نیز مانند بسیاری از چیزهای دیگر، گونه های مختلف دارد. این عمل گاه در قالب نگارش جمله های طنز آمیز و نسبت دادن القاب زشت و ناپسند، یا مقاله، گاه با کشیدن کاریکاتور، گاهی از طریق نمایش و تقلید گویش ها و لهجه های اقوام و ملت ها و... می باشد که این امور معمولاً از رسانه های مکتوب؛ مانند روزنامه ها و نشریات، رسانه های صوتی و تصویری از قبیل رادیو، تلویزیون، و... به دیگران انتقال داده می شود.
همان گونه که بیان شد، استهزا و تمسخر، گاه با زبان است و گاه با عمل؛ مانند اشاره، کنایه، تعریض و تقلید حرکات و گفتار؛ به گونه ای که بینندگان و شنوندگان به طور طبیعی از آن سخن، اشاره و یا تقلید بخندند. البته، در کاربردهای قرآنی واژه های دیگری هم هستند که با واژه تمسخر از نظر موضوع مرتبط اند؛ مانند؛ همزه، لمزه و تنابز که در این فرصت مجال پرداختن به آنها نیست و شما را به تفاسیر قرآن ارجاع می دهیم.[5]
انگیزه ها و ریشه های تمسخر
از نگاه قرآن تمسخر و استهزا مانند دیگر رفتارهای ناپسند آدمی، عوامل و ریشه های گوناگون دارد که در این جا به برخی از آنها اشاره می شود:
1. خود برتر بینی
برتر دیدن خود و یا قوم، تبار و ملت خود، یکی از ریشه های استهزای افراد، از اقوام و ملل دیگر است. بسیاری از طنزها که متوجه نژادها و فرهنگ های دیگر اقوام است، از این قبیل است. آنجا که قرآن می فرماید: "... نباید گروهی از مردان شما گروه دیگر را استهزا کنند، شاید آنها از اینها بهتر باشند،...".[6] از این "شاید آنها از اینها بهتر باشند"، استفاده می شود که سرچشمه استهزا و تمسخر، همان حسّ خود برتر بینی و کبر و غرور است.[7]
2. دنیاطلبی و دنیا مداری
در مضامین دینی، فریفتگی و دل بستگی کافران به دنیا، یکی از عوامل تمسخر و استهزای مؤمنان معرفی شده است: "زندگی دنیا برای کافران زینت داده شده است؛ از این رو، افراد با ایمان را (که گاهی دستشان تهی است)، مسخره می کنند، در حالی که پرهیزگاران در قیامت بالاتر از آنان هستند (چرا که ارزش های حقیقی در آن جا آشکار می گردد و صورت عینی به خود می گیرد) و خداوند، هر کس را بخواهد بدون حساب روزی می دهد".[8]
3. جهل و نادانی
بسیاری از مردم بر اثر ندانستن حکم و آثار سوء دنیوی و اخروی استهزا و تمسخر، صرفاً برای سرگرم کردن خود دست به چنین کاری می زنند، در حالی که در روایات، جهل و ندانستن، مذمت و در باره آثار سوء آن بارها هشدار داده شده است. امام علی (ع) در این باره می فرماید: "أسوأ السقم الجهل"؛[9] بدترین بیماری، ندانستن است.
4. ارتکاب گناه
از جمله ریشه های استهزا، غرق شدن در گناهان است؛ زیرا گناه قلب انسان را تیره و از ارزش ها گریزان می کند؛ از این رو، در مواجهه با آیات الاهی، به استهزای آنها می پردازد و آنها را به باد تمسخر می گیرد. قرآن کریم درباره این گروه می فرماید: "و سرانجامِ کسانی که بدی ها را به بدترین وجه مرتکب می شدند، این بود که آیات خدا را تکذیب و آنها را استهزا کنند".[10]
آثار استهزا و تمسخر
قبح، بدی و حرمت استهزا، تمسخر، نسبت های ناروا به افراد، عیب جویی و افشای اسرار مردم، امری مسلم است، چه از طریق رسانه باشد و چه در محاورات و روابط اجتماعی دیگر، گر چه قبح و حرمت آن در رسانه بیشتر است؛ زیرا آثار سوء آن افزون تر است. در این جا به دو نمونه از آثار سوء فرهنگی، مذهبی، سیاسی و اجتماعی آن اشاره می کنیم:
1. به خطر افتادن آبروی افراد
یکی از مشکلاتی که در زمان حاضر با آن مواجه هستیم، رواج پیامک ها و بلوتوث هایی است که به وسیله آن، مسائل غیر اخلاقی، هجویات، مسخره کردن قشرهای مختلف جامعه و... را منتشر می سازند، در حالی که در آموزه های دینی، حرمت انسان مؤمن بالاتر از حرمت خانه خدا است: "عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ (ع) قَالَ الْمُؤْمِنُ أَعْظَمُ حُرْمَةً مِنَ الْکَعْبَةِ"؛[11] امام صادق (ع) فرمود احترام و شخصیت مؤمن از حرمت کعبه بالاتر است.
2. فراموش کردن خدا
از جمله آثار سوء استهزا و تمسخر، و سرگرم شدن به این امور، علاوه بر تضعیف غیرت دینی، و سست شدن مبانی اعتقادی مردم، غفلت از یاد خدا را در پی خواهد داشت: "فَاتّخَذْتُمُوهُمْ سِخْرِیّا حَتّی أَنْسَوْکُمْ ذِکْری وَ کُنْتُمْ مِنْهُمْ تَضْحَکُونَ"؛[12] اما شما آنها را به مسخره گرفتید و این برخورد، شما را از یاد من غافل کرد و شما به آنها می خندیدید!.
این آیه معنایش این است که همین اشتغال و سرگرم شدن به تمسخر مؤمنان، و ریشخند زدن به اعتقادات، باورها، رفتار و کردارشان، باعث می شود که انسان از ذکر و یاد خدا غافل شود، و سرانجام فراموشی و غلفت از یاد خدا، گرفتار شدن به عذاب الاهی خواهد بود.
بخش دوم: کاریکاتور
در دنیای کنونی، کاریکاتور به عنوان یک هنر در کنار دیگر هنرها؛ مانند طنز سیاسی و.... زبانی است برای انعکاس مسائل اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و... امروزه کاریکاتوریست ها با هنر خود بسیاری از مشکلات و کمبودهای اجتماعی را در قالب کاریکاتور منعکس می کنند. آنان نیز مانند دیگر افراد و گروه ها از این طریق به رسالت فرهنگی و تعهدات اجتماعی و دینی خود عمل می کنند.
به عنوان نمونه، اگر کاریکاتوریست یکی از تشبیهات قرآن را در قالب کاریکاتور ترسیم کند؛ نظیر این آیه: "کسانى که اموال یتیمان را به ظلم و ستم مىخورند، (در حقیقت،) تنها آتش مىخورند... ."،[13] حال اگر این آیه در شکل فردی که مشغول خوردن آتش است، ترسیم شود. و یا آیه: "وای بر ... همان کس که مال فراوانى جمعآورى و شماره کرده (بىآنکه مشروع و نامشروع آن را حساب کند)". را که تهدید و انذار خداوند نسبت به ثروت اندوزان است، به صورت کاریکاتور در آورد!؟ آیا این عنوان تمسخر پیدا می کند؟ قطعاً این گونه نیست، بلکه دقیقاً عمل نمودن به رسالت دینی و فرهنگی است.
به هرحال، این کار (کاریکاتور) اگر برای تخریب و نشان دادن عیب اشخاص با هدفی غیر اخلاقی، عقلایی و شرعی[14] باشد و یا در جهت تخریب فرهنگی و... باشد، عنوان تمسخر پیدا می کند و طبیعی است که جایز نیست، اما اگر در خدمت افکار عمومی باشد، برای انعکاس ضعف های اجتماعی و بیان مشکلات مردم و جامعه، بدیهی است که عنوان تمسخر بر او صادق نخواهد بود، بلکه رسالتی از سوی اهل هنر برای گوشزد نمودن مشکلات اجتماعی – سیاسی، اعم از مسائل اقتصادی، تبعیض ها، نابرابری ها و... به متولیان امور و دست اندرکاران خواهد بود.
[1] فهری، سید ابوالحسن، فرهنگ المحیط، واژه "تمسخر"؛ مصطفوی، حسن، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج 11، ص 256؛ قرشی، علی اکبر، قاموس قرآن، ج 7، ص 154، دار الکتب الاسلامیة، تهران، 1371ش.
[2] طباطبائی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج 18، ص 321، دفتر انتشارات اسلامی، قم، 1417ق.
[3] حجرات، 11.
[4] توبه، 65.
[5] به عنوان نمونه ر. ک: تفسیر نمونه، مکارم شیرازی، ج27، ص 309، دار الکتب الاسلامیة، تهران، 1372؛ قاموس قرآن، ج 7، ص 164.
[6] حجرات، 11.
[7] تفسیر نمونه، ج 22، ص 179.
[8] بقره، 212.
[9] تمیمی آمدی، عبد الواحد، غررالحکم، ص 73، دفتر تبلیغات اسلامی، قم، 1366ش.
[10] روم، 10.
[11] مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج 64، ص 71، موسسة الوفاء، بیروت، 1409ق.
[12] مؤمنون، 110.
[13] نساء، 10.
[14] اگر با هدف امر به معروف و نهی از منکر باشد، عنوان تمسخر پیدا نمی کند.