لطفا صبرکنید
21305
- اشتراک گذاری
«مُرْجَوْنَ» از ماده «ارجاء» به معناى «تأخیر» و «توقیف» است، و در اصل از «رجاء» به معناى امیدوارى گرفته شده است، و از آن جا که گاهى انسان چیزى را به امید هدفى به تأخیر مى اندازد، این کلمه به معناى تأخیر آمده است، ولى تأخیرى که با یک نوع امیدوارى همراه است. «مُرْجَوْنَ» یعنی کسانی که منتظرند تا ببینند خداوند در مورد آنها چه حکمی صادر می کند. مرجون، گروهى از گناهکاران اند که پایان کار آنها درست روشن نیست، نه از ایمان بالایی برخوردارند که مستحق رحمت الاهى باشند، و نه آن گونه اند که بتوان از آمرزش و مغفرت آنها به کلى ناامید بود. عده ای از ضعفای اهل ایمان اند که در هر عصری وجود دارند، مرتکب بسیارى از گناهان می شوند؛ مانند ترک نماز، روزه، حج و... که در حقیقت مانند برزخى میان نیکوکاران و بدکاران اند. اینان کار حساب و کتابشان به تأخیر می افتد تا خداوند با لطف خویش (البته با توجه به مقتضیات روحى و موقعیت آنان)، با آنها چگونه برخورد کند؟
قرآن کریم در سوره توبه می فرماید: «وَ آخَرُونَ مُرْجَوْنَ لِأَمْرِ اللَّهِ إِمَّا یعَذِّبُهُمْ وَ إِمَّا یتُوبُ عَلَیهِمْ وَ اللَّهُ عَلِیمٌ حَکِیمٌ»؛[1] گروهى دیگر واگذار به فرمان خدا شدهاند، یا آنها را مجازات مى کند و یا توبه آنها را مى پذیرد (هر طور که شایسته باشند) و خداوند دانا و حکیم است.
برای روشن شدن منظور این آیه از قرآن کریم، نخست شأن نزول آن را بیان کرده، آن گاه به تفسیر آن خواهیم پرداخت.
شأن نزول
گروهی از مفسران می گویند؛ این آیه در باره سه نفر از متخلفان جنگ تبوک، به نام هلال بن امیه، مرارة بن ربیع و کعب بن مالک، نازل شده است.[2] شرح داستان پشیمانی و توبه آنها را می توانید در تفاسیر، ذیل آیه 118 سوره توبه مطالعه کنید.
از بعضى دیگر از روایات استفاده مى شود که آیه مورد بحث درباره بعضى از کفار است که در میدان هاى جنگ با مسلمانان، شخصیت هاى بزرگى؛ مانند "حمزه" سید الشهداء و امثال او را به شهادت رساندند، سپس دست از شرک برداشته و به آیین اسلام روى آوردند.[3]
معنای مرجون
«مُرْجَوْنَ» از ماده «ارجاء» به معناى «تأخیر» و «توقیف» است، و در اصل از «رجاء» به معناى امیدوارى گرفته شده است، و از آن جا که گاهى انسان چیزى را به امید هدفى به تأخیر مى اندازد، این کلمه به معناى تأخیر آمده است، ولى تأخیرى که با یک نوع امیدوارى همراه است.[4] «مُرْجَوْنَ» یعنی کسانی که منتظرند تا ببینند خداوند در مورد آنها چه حکمی صادر می کند.[5]
تفسیر
در این آیه اشاره به گروه دیگرى از گناهکاران شده است که پایان کار آنها درست روشن نیست، نه از ایمان بالایی برخوردارند که مستحق رحمت الاهى باشند، و نه آن گونه اند که بتوان از آمرزش و مغفرت آنها به کلى ناامید بود. لذا قرآن در باره آنها مى فرماید: گروه دیگرى کارشان متوقف بر فرمان خدا است، یا آنها را مجازات مى کند و یا توبه آنان را مى پذیرد.
در حقیقت این گروه نه چنان دارای ایمان راسخ، محکم و اعمال صالح اند که بتوان آنها را سعادت مند و اهل نجات دانست، و نه چنان آلوده و منحرف اند که بشود از نجات آنها مأیوس شد و آنها را اهل دوزخ دانست.
این آیه به خودی خود، با قطع نظر از روایات، با وضع مستضعفین تطبیق مى کند که در حقیقت مانند برزخى هستند میان نیکوکاران و بدکاران، هر چند در روایات شأن نزول، آمده است که این آیه در باره آن سه نفرى نازل شد که از شرکت در جهاد تخلف ورزیده، بعد توبه کردند، و خداوند توبه شان را پذیرفت.[6] اما شأن نزول محدود کننده آیه نیست.
این نوع روایات در واقع بیان مصادیق است و منافات با عموم و اطلاق آیه ندارد؛ لذا مى گوییم؛ مراد این نیست که بر خدا معلوم نباشد که اینها را عذاب می کند یا قبول توبه می کند، بلکه منظور این است که یک دسته از ضعفای اهل ایمان که در هر عصری وجود دارند، مرتکب بسیارى از گناهان؛ مانند ترک نماز، روزه، حج و... شدند، اگر این گناهان به جایى رسید که باعث زوال ایمان آنها شد، هنگام رفتن از دنیا عذاب می شوند و اگر ایمان محفوظ ماند و هنگام رفتن موفق به توبه شوند، خداوند قبول می فرماید. و ما نمی دانیم کار آنها به کجا می کشد؛ نه می توانیم معامله کفر با آنها کنیم، و نه اطمینان به سلامتى آنها پیدا کنیم تا خاتمه کار آنها به کجا بکشد؛ لذا می فرماید؛ اینها کارشان عقب می افتد تا امر الاهى در حق آنها صادر شود.[7]
در حقیقت، مرجون گروهى از انسان ها هستند که از آموزه های قرآنى براى معالجه نفوس خویش بهره نمى جویند، و خود را اصلاح نمى کنند و چون نفوسى ضعیف و اراده اى سست دارند، همواره میان بهشت و دوزخ در تردیداند. گاه ممکن است فردى که هنوز به مرحله اعلاى ایمان نرسیده باشد؛ زیرا نتوانسته حقیقت ایمان را درک کند یا از درک حقیقت آن قاصر بوده، و مرتکب گناهى شده، درهاى رحمت خدای متعال براى چنین کسى گشاده است.[8] اینان کار حساب و کتابشان به تأخیر می افتد تا خداوند با لطف خویش (البته با توجه به مقتضیات روحى و موقعیت آنان)، با آنها چگونه برخورد کند؟
[1] توبه، 106.
[2] ذکاوتى قراگزلو، علیرضا اسباب النزول،( ترجمه ذکاوتى)، ج 1، ص 137، نشر نى، تهران، 1383 ش.
[3] قمی، علی بن ابراهیم، تفسیر القمی، ج1، ص 304، دارالکتاب، قم، 1367ش؛ شریف لاهیجى، محمد بن على، تفسیر شریف لاهیجی، ج 2، ص 312، دفتر نشر داد، تهران، 1373ش؛ عروسى حویزى، عبد على بن جمعه، تفسیر نور الثقلین، ج 2، ص 265، انتشارات اسماعیلیان، قم، 1415 ق.
[4] مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج 8، ص 130، دار الکتب الاسلامیة، تهران، 1374ش.
[5] فراهیدی، خلیل بن احمد، العین، واژه «رجا».
[6] طباطبائی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج 9، ص 381، دفتر انتشارات اسلامى، قم، 1374ش.
[7] طیب، سید عبد الحسین، أطیب البیان فی تفسیر القرآن، ج 6، ص 310، انتشارات اسلام، تهران، 1378 ش.
[8] مترجمان، تفسیر هدایت، ج 4، ص 232، بنیاد پژوهشهاى اسلامى آستان قدس رضوى، مشهد، 1377ش.