لطفا صبرکنید
63679
- اشتراک گذاری
در تعریف نفس گفته اند: نفس جوهر روحانی است که به ذات خود زنده است و چون قرین و همنشین جسمی از اجسام گشت آن را مانند خود می نماید؛ مانند صورت آتش که جوهری سوزان است که اگر آن را در کنار جسمی از اجسام قرار دهی، آن جسم را هم مانند خود داغ می نماید.[1] نفس در واقع نوری از انوار معنوی الاهی است که مشرق و تابشگاه آن خداوند و مغرب و فرودگاه آن، این کالبد تاریک است.[2]
طبق دیدگاه حکمت متعالیه، ذوات ابتدا به صورت جمعی وجود داشته، سپس با تکون مادی تشخص می یابند و از این به بعد به صورت فردی باقی می مانند. نفس «جسمانیة الحدوث و روحانیة البقا» است.[3]، [4]
توضیح بیشتر با بیان دیگر این که حکیمان بر این باورند که انسان از سه نفس، یعنی نفس نباتی، حیوانی و انسانی، تشکیل یافته است؛ توضیح اجمالی این نفوس بدین شرح است:
الف. روح یا نفس نباتی: حکیمان نفس نباتی را به کمال اول جسم طبیعی آلی که دارای تغذیه، رشد و تولید مثل است تعریف نموده اند،[5] و حداقل نشانۀ نفس نباتی را تغذیه می دانند.[6]
ب. نفس یا روح حیوانی: نفس حیوانی را به «کمال اول جسم طبیعی آلی که فقط دارای حس و حرکت ارادی است»،[7] تعریف نمودند. البته منظور بیان مرتبۀ «حیوانی» نفس حیوانی است، و گرنه «نفس حیوانی» چون از نفس نباتی بالاتر است و بر اساس قاعدۀ تشکیک در وجود، مراتب بالا در بردارندۀ کمالات مراتب پائین تر هستند و بر اساس قاعدۀ محالیت تجافی تا مراتب پائین تر را نگذرانند، نمی توانند واجد مراتب بالاتر گردند، پس کمالات نفس نباتی در «نفس حیوانی» هم موجود است،[8] بلکه بر اساس حکمت متعالیه نفس نباتی شأنی از شئون نفس حیوانی است. پس تعریف کامل نفس حیوانی چنین است: کمال اول جسم طبیعی آلی که تغذیه، رشد، تولید مثل، حس و حرکت ارادی دارد.
در هر صورت «حس» و «حرکت ارادی» دو علامت و نشانۀ اختصاصی «نفس حیوانی» می باشند. «حس» در این جا به معنای مطلق «ادراک» (غیر از تعقل) است.
ج. روح یا نفس انسانی: حکیمان در تعریف نفس انسانی گفته اند: کمال اول جسم طبیعی آلی است که کلیات را تعقل و آراء و نظریات را استنباط می کند.[9]
همان گونه که در تعریف نفس حیوانی تذکر دادیم و ابن سینا هم اشاره نمود،[10] این تعریف به لحاظ مرتبۀ خاص نفس انسانی است، و گرنه باید تمام قیود و شرایط نفس نباتی و حیوانی را در تعریف نفس انسانی آورد؛ و گفت نفس انسانی کمال اول جسم طبیعی آلی است که دارای تغذیه، رشد، نمو، تولید مثل، احساس، حرکت ارادی، تعقل کلیات و استنباط آراء می باشد.
در هر صورت قدرت بر تصور معانی کلی و مجرد، و رسیدن به مجهولات از طریق معلومات، ویژگی مختص انسان است.[11]
شرح و تفصیل ویژگی های نفس انسانی
ابن سینا در مورد افعال و خواص و ویژگی های نفس انسانی توضیحاتی می دهند که به صورت اختصار در موارد زیر خلاصه می گردد:
1. قدرت سخن گفتن؛ 2. توانایی اختراع و تحصیل صنایع عجیب؛ 3. داشتن حالاتی مانند «خنده» و «گریه»؛ 4. داشتن حالت «خجالت»؛ 5. داشتن حالت «ترس» و یا «امید»؛ 6. توانایی درک «خوبی و بدی»؛ 7. آینده نگری.[12]، [13]
[1] ملا صدراء، مفاتیح الغیب، ترجمۀ محمد خواجوی، ص 853.
[2] همان، ص 852.
[3] اسفار، ج 8، ص 347.
[4] اقتباس از پاسخ 692.
[5] در نظر شیخ الرئیس تولید مثل هم از آثار نفس نباتی است؛ چون در بیان آثار و افعال نفس نباتی می گوید« القوى النفسانیة تنقسم بالقسمة الأولى أقساما ثلاثة: أحدها النفس النباتیة، و هى الکمال الأول لجسم طبیعى آلى من جهة ما یتولد و ینمى و یغتذى »، الشفاء الطبیعات، ج2، ص32، چاپ کتابخانه آیة الله مرعشی؛ ولی حکیم سبزواری تولید مثل را از آثار نفس نباتی بیان نمی کند چون در تعریف نفس نباتی می گوید «کمال اول لجسم طبیعی الی تتغذی و تنمو فقط». اسرار الحکم ، ص 264.
[6] شیخ الّرئیس می گوید: «و لکن النامیة تقف اولاً ثم تقوی المولدة ملاوة فتقف ایضاً و تبقی الغاذیة عمالة الی ان تعجز فیحل الاجل»ـشرح اشارات، ج 2، ص 409 و410.
[7]کمال اول لجسم طبیعی آلی أن تحس و تتحرک بالارادة فقط . حکیم سبزواری، اسرار الحکم، ص 264.
[8] شیخ در شفاء پس از تقسیم قوای نفسانی به نباتی و حیوانی انسان و پس از این که در تعریف هر کدام «کمال اول لجسم طبیعی آلی» را نیز می آورند می گویند: «و لولا العاده لکان الاحسن ان یجعل کل اول شرطاً مذکوراً فی رسم الثانی ان اردنا ان نرسم النفس لاالقوة النفسانیة التی للنفس بحسب ذلک الفعل فان الکمال ماخوذ فی حد النفس لا فی قوی النفس» (النفس من کتاب الشفاء، ص 55)
[9] «کمال اول لجسم طبیعی آلی، تعقل الکلیات و تستنبط الآراء».حکیم سبزواری، اسرار الحکم، ص 264.
[10]. ابن سینا، النفس من کتاب الشفاء، ص 55، با تصحیح آیة الله حسن زاده آملی .
[11] البته صدر المتالهین در اسفار بعد از بیان این ویژگی می گویند: و اخص من هذا کله هو اتصال بعض النفوس الانسانیة بالعالم الالهی بحیث یفنی عن ذاته و یبقی ببقائه، و حینئذ یکون الحق سمعه و بصره و یده و رجله، و هناک التخلق باخلاق الله تعالی (اسفار، ج 9، ص 81).
[12] همان، ص 279 به بعد.
[13] اقتباس از پاسخ 4153.