جستجوی پیشرفته
بازدید
25785
آخرین بروزرسانی: 1391/11/14
خلاصه پرسش
آیا کتاب تاریخی «الکامل فى التاریخ» ابن اثیر، قابل اعتماد و استناد است؟
پرسش
آیا نویسنده‌ کتاب تاریخی «الکامل» سنّی بوده است؟ آیا این کتاب قابل اعتماد و استناد است؟ چه کسانی این کتاب را تأیید کرده‌اند؟
پاسخ اجمالی
«الکامل فى التاریخ» نوشته ابن اثیر از کتاب‌های قابل استناد تاریخی است که همواره یکی از اسناد دسته اول تاریخ‌نگاران شیعه و سنی بوده است و صرف سنی مذهب بودن ابن اثیر دلیل بر بی‌اعتباری نوشته‌هایش نیست. هر چند نمی‌توان گفت که همه مطالب آن صد در صد معتبر است؛ زیرا در خصوص حجیت گزاره‌های تاریخی و درستی و یا نادرستی آنها دیدگاههای متفاوتی نظیر دیدگاه افراطی (اعتبار تمام گزاره‌های تاریخی)، دیدگاه تفریطی (بی‌اعتباری همه‌ گزاره‌های تاریخی) و دیدگاه اعتدالی (نه همه داده‌های تاریخی صد در صد پذیرفته می‌شوند و نه صد در صد ردّ می‌شوند) بیان شده است. طبق دیدگاه اعتدالی دست‌یابی به حقیقت و واقعیت امکان‌پذیر است، به شرطی که ضوابطی که در این زمینه وجود دارد رعایت شود. توجه به همه شواهد و دلائل، عرضه داده‏های تاریخی بر قرآن و سنت معتبر، بررسی سند روایات، بهره‏گیری از عقل و سایر منابع، حدس و گمان هوشیارانه (در جایی که داده تاریخی نداریم) و نهایتاً نقد درونی و بیرونی مطالب تاریخی و راویان آنها از جمله راه‏کارهایی است که می‏تواند موجب کشف حقیقت شود.
الکامل را باید تنها کتابى دانست که به همه دولت‏هاى اسلامى در تمامى سرزمین‏ها پرداخته است. علاوه بر ذکر همه رویدادهاى بزرگ و طولانى، در پایان هر سال به رویدادهایى که کوتاه و در درجه بعدى از اهمیت قرار دارند اشاره می‌کند.
 
پاسخ تفصیلی
کتاب «الکامل فى التاریخ»، اثر عز الدین ابو الحسن على بن محمد معروف به ابن اثیر (م 630 ق) مشهورترین کتاب وى و جامع‌ترین تاریخ عمومى است که بیشتر آن درباره تاریخ اسلام است.
از این‌رو، مناسب است که پیش از بررسی اعتبار «الکامل فى التاریخ» به اجمال، کتاب‌شناسی آن‌را مورد اشاره قرار دهیم.
ابن اثیر در مقدمه این کتاب مطالبى را درباره علت تألیف و روش تاریخ‌نگارى خود بیان کرده است. او می‌گوید: چون به مطالعه تاریخ علاقه‌مند بودم ضمن مطالعه آن دریافتم که هیچ‌کدام از منابع تاریخى به تنهایى نیاز خواننده را رفع نمی‌کند. برخى درازگویى کرده و برخى مختصر گفته‌اند، تاریخ شرقى از تاریخ غربى خالى است و بالعکس، هیچ کتابى به همه رویدادها نپرداخته و یک‌جا جمع نکرده است. از این‌رو، کسى که می‌خواهد یک دوره تاریخ را تا زمان حیات خود بنگرد نیازمند کتاب‌هاى متعدد است که هر کدام کمبودهایى دارد. وقتى چنین دیدم شروع به تألیف تاریخى جامع نمودم که اخبار پادشاهان شرق و غرب و بین آن دو را شامل باشد. البته نمی‌گویم بر همه حوادث دست یافته‌ام؛ زیرا کسى که در موصل است به هر حال از اخبار سرزمین‏هاى دور بی‌اطلاع است.[1]
از بیان مؤلف در مقدمه استفاده می‌شود که او رویدادهاى تاریخى را بر حسب اولویت و عظمت ظاهرى آن نقل نکرده، بلکه آنچه را موافق عقل یافته برگزیده و با مطالبى که بر آن افزوده تألیف و تحریر تازه‌اى کرده است. دیگر این‌که او در نقد حوادث و ربط میان اسباب و مسببات یا علت و معلول به شیوه فلسفه‌ تاریخ پیش نرفته است؛ زیرا این شیوه را در آن زمان هیچ‌کس جز ابن خلدون نشناخته بود، لذا ابن اثیر تنها حوادثى را نقد و بررسى کرده که به نقل آنها پرداخته است و هر حادثه‏اى که درست نمی‌یابد نقل نمی‌کند.
مثلاً درباره آفرینش خورشید و ماه به حدیثى طولانى که طبرى نقل کرده، اشاره نموده و می‏گوید: اگر این حدیث درست بود نقل می‌کردم، ولى نباید درباره موضوع مهمى چون گردش ماه و خورشید چنین روایات ضعیفى را گزارش کرد.[2]
از ویژگی‌هاى این کتاب، ضبط بعضى از اسامى اشخاص و امکنه است که در پایان وقایع هر سال یا هر فصل از کتاب نام‏ها را با حرکات یا إعراب آورده و ابهام در تلفظ آن واژه را برطرف کرده است. همچنین وقتى فتح شهر یا ناحیه‌ای را بیان می‌کند، نام آن‌جا را شرح می‌دهد و وجه تسمیه آن‌را بیان می‌کند.
ابن اثیر، مورّخى است که در تحقیق و اثبات حقیقت آنچه نقل می‌کند سخت‌گیر است و گاه منابعى را که مورد استفاده قرار می‌دهد بى پرده به باد انتقاد گرفته از جمله به طبرى و شهرستانى خرده گیری‌هایى کرده است.
اهمیت «الکامل» جز آنچه گفته شد، بیشتر به جهت اشتمال بر ذکر وقایعى است که در آثار دیگران دیده نمی‌شود یا کمتر بدان پرداخته‌اند. او با دقت و باریک‌بینى خاص خویش، اطلاعات گران‌بهایى درباره اواخر قرن ششم و اوایل قرن هفتم درباره جنگ‌هاى صلیبى و نزاع‌هاى داخلى شام و عراق به دست داده است. این کتاب همچنین اخبار مفصلى درباره سامانیان تا مرگ ابو على چغانى دارد که احتمالاً برگرفته از کتاب گم‌شده «التاریخ فى اخبار ولاة خراسان»، نوشته ابو على سلامى است. با پیدا شدن نسخه تاریخ ثابت بن سنان صابى که سهیل زکار آن‌را در مجموعه‌اى با عنوان «اخبار القرامطه» چاپ کرده است، می‌توان به این نتیجه رسید که ابن اثیر در نوشتن مطالب مربوط به روابط فاطمیان و قرمطیان از این کتاب سود برده است.
اهمیت اساسى الکامل به ویژه در مورد رویدادهایى است که ابن اثیر بر خلاف طبرى به گونه‌اى گسترده از آنها یاد کرده است و چون وى در دوره استیلاى مغولان می‌زیسته کتابش از منابع مهم تاریخ مغول به شمار می‌رود. همچنین این کتاب منبع مهمى درباره ملوک موصل مانند اتابکه زنگى و ایوبى است، به گونه‌اى که اخبار او در کتاب دیگرى یافت نمی‌شود و آنها را از کسانى گرفته است که حوادث را به چشم خود دیده‌اند. البته به گفته حلمى؛ ابن اثیر نسبت به خاندان ایّوبى نظر خوبى نداشت.
الکامل را باید تنها کتابى دانست که به همه دولت‌هاى اسلامى در تمامى سرزمین‌ها پرداخته است. علاوه بر ذکر همه رویدادهاى بزرگ و طولانى، در پایان هر سال به رویدادهایى که کوتاه و در درجه بعدى از اهمیت قرار دارند اشاره کرده و تاریخ مرگ علمای مشهور و شخصیت‌هاى مختلف را آورده است.
خلاصه؛ اهمیت کتاب «الکامل» ابن اثیر به اختیار کردن گزارش‏ها و روایات تاریخى است، نه فقط نقل و چیدن آنها در کنار یکدیگر. به همین جهت، این کتاب شهرت پیدا کرده و بر دیگر کتاب‌های تاریخى برترى یافته است. البته متأسفانه نویسنده در بیشتر موارد منابع خود را یاد نکرده است، ولى کتاب او منبع و الگویى براى مورّخان پس از خود مانند ابوالفداء، ذهبى، ابن شاکر و ابن کثیر شده است که تحت تأثیر او کتاب‌های تاریخى خویش را به روش وى تألیف کرده و از اخبار و اطلاعات او استفاده نموده‌اند.[3]
در این‌جا ضروری است نکاتی کلی را در بررسی منابع و گزاره‌های تاریخی از نظر بگذرانیم تا نگاه ما در باره‌ کتاب تاریخ ابن اثیر دچار تردید و شبهه «تأیید بدون دلیل» نشود.
در خصوص حجیت گزاره‌های تاریخی و درستی و نادرستی آنها دیدگاه‌های مختلفی بیان شده است. ما معتقدیم که در زمینه مسائل تاریخی باید، نه نگاهی افراطی به تاریخ داشته و تمام آنچه در کتب تاریخی نقل شده است را بدون هیچ کنکاش و جست‌وجویی، مسلّم و غیر قابل خدشه دانسته، آنها را بپذیریم و نه آن‌که در مسیر تفریط قدم برداشته و کل تاریخ را به دلیل این‌که ساخته دست بشر جایز الخطا است، به کنار نهاده و اساساً هیچ واقعه تاریخی، حتی آن دسته از وقایعی که به صورت متواتر نقل شده را نپذیریم، بلکه راه درست، آن است که هر موضوع تاریخی را با نگاهی منتقدانه، بررسی نموده و در صورت کافی بودن دلایل، آن‌را پذیرفته و در غیر این صورت، یا با نگاهی تردید آمیز به آن نگریسته و یا حتی کاملاً آن‌را رد نماییم.
در ضمن، بیان این نکته ضروری است که هیچ دانشمند مسلمانی، معتقد نیست که تاریخ را باید به صورت مطلق و صد در صد پذیرفت و اگر چنین بود، نیازی به تدوین علومی؛ مانند رجال، تراجم، درایه، کتاب‌شناسی و ... از سوی آنان نبوده و این همه تحلیل‌ها و بررسی‌های دقیق در ارتباط با مسائل تاریخی ارائه نمی‌شد، بلکه تنها به مطالعه تاریخ بسنده شده و هرچه در آن بود، بدون هیچ شک و تردیدی پذیرفته می‌شد.
خداوند، در موارد مختلف، ما را به مطالعه آثار پیشینیان فرا می‌خواند و آنها را به عنوان درس عبرتی برای ما معرفی می‌نماید،[4] و به تعبیری، گذشته را چراغ راه آینده می‌داند. ولی باید دقت نمود تا هر موضوع بی‌اصل و اساسی را به عنوان واقعه‌ای تاریخی نپذیریم، اما افراط در انتقاد از تاریخ، نه با آموزه‌های دینی همخوانی داشته و نه مجامع علمی بشر امروز، آن را مورد قبول خود قرار خواهند داد.[5]
در میان مورّخان تاریخ اسلام انسان‌هایی بودند که در راه نگارش صحیح تاریخ، کمال جهد و تلاش خود را بذل و سختی‌های مرارت باری را به جان خریدند تا آیندگان را در مقابل بایکوت خبری درباره‌ سرنوشت گذشتگان بیمه نمایند. علاوه بر این، گرایش به یک مذهب خاص در نقل درصد بالایی از وقایع تاریخی نمی‌تواند تأثیر چندانی داشته باشد و درستی یا نادرستی واقعه تأثیری در اثبات و یا ردّ مذهبی خاص ندارند. در این موارد می‌توان نقل‌های این کتاب و هر کتاب دیگری را مورد استناد قرار داد، و نیز، در مواردی که مورّخی، موضوعی تاریخی را که با عقاید مذهبی او ناهمخوان است را بیان داشته، این نقل‌ها می‌تواند مورد استناد طرف مقابل قرار گیرد.
راه‌کارهای کشف درستی و یا نادرستی گزاره‌های تاریخی مختصراً از قرار ذیل است:
الف. توجه به همه شواهد و دلایل (اسناد)[6]
ب. عرضه نقل‌های تاریخی بر قرآن[7]
ج. بررسی سند روایات تاریخی[8]
د. بهره‌گیری از عقل[9]
هـ. بهره‌گیری از سایر منابع[10]
و. حدس و گمان هوشیارانه[11]
ز. نقد درونی و برونی[12]
بنا‌براین، دست‌یابی به حقیقت و واقعیت امکان‌پذیر است، به شرطی که ضوابط و راه‌کارهایی که در این زمینه وجود دارد رعایت شود. توجه به موارد بالا از جمله راه‌کارهایی است که می‌تواند موجب کشف حقیقت شود. باید دانست که بسیاری از داده‌ای تاریخی به درجه بالایی از اعتبار و حجیت رسیده‌اند و تقریباً عموم مورّخان و اندیشمندان، آنها را پذیرفته‌اند و به سادگی نمی‌توان این حقایق را انکار کرد.
با توجه به مطالب پیش گفته می‌توان گفت؛ به‌طور کلی، کتاب «الکامل» ابن اثیر از منابع معتبر تاریخی است که ویژگی‌های منحصر به فردی دارد و همواره یکی از اسناد دسته اول تاریخ‌نگاران شیعه و سنی بوده است و صرف سنی مذهب بودن ابن اثیر دلیل بر بی‌اعتباری نوشته‌هایش نیست. همان‌طور که نمی‌توان گفت صد در صد مطالب آن صحیح و معتبر است.
 

[1]. ابن اثیر، علی بن محمد، الکامل فی التاریخ، ج 1، ص 2، دار صادر، بیروت، 1385ق.
[2]. همان، مقدمه مؤلف، ص 13 – 14.
[3]. برگرفته از مقدمه ناشر (دار صادر بیروت) بر کتاب الکامل فی التاریخ.
[4] روم 9؛ فاطر 44؛ غافر 21 و 82؛ محمد 10؛ یوسف 109 و 111 و ... .
[6]. زرین‏کوب، عبدالحسین، یادداشت‏ها و اندیشه‏ها، ص13، انتشارات اساطیر، تهران، 1371ش.
[7]. عاملی، سید جعفر مرتضی، الصحیح من سیرة النبی الاعظم، ج 1، ص266، دار الهادی، بیروت، چاپ چهارم، 1415ق.
[8]. یوسفی غروی، محمد هادی، ارزیابی گزاره‌های تاریخی در تعامل با فقه و کلام(مصاحبه)، فصلنامه تاریخ در آیینه پژوهش، شماره 6، ص 9 - 12.
[9]. ر.ک: الصحیح من سیرة النبی الاعظم، ج 1، ص263- 265.
[10]. ر.ک: فلاح‏زاده، سید حسین؛ مجموعه مقالات تاریخ اسلام (گفتگوی «تاریخ و تاریخ نگاری» با سید جعفر مرتضی عاملی)، ص 22، قم، دفتر نشر معارف، چاپ اول،1381ش.
[11]. زرین‏کوب، عبدالحسین، تاریخ در ترازو، ص 114، امیر کبیر، تهران، چاپ چهارم، 1375؛ ادینس، برکلی؛ مقاله «تاریخ و فلسفه تاریخ»، ترجمه: صالحی، نصرالله، مجله تاریخ اسلام، پائیر 1380، شماره 7، 176.
[12]. ملایی توانی، علیرضا، درآمدی بر روش پژوهش در تاریخ، ص 142، نشر نی، تهران، چاپ اول، 1386ش.
نظرات
تعداد نظر 0
لطفا مقدار را وارد نمایید
مثال : Yourname@YourDomane.ext
لطفا مقدار را وارد نمایید
لطفا مقدار را وارد نمایید
لطفا مقدار را وارد نمایید

طبقه بندی موضوعی

پرسش های اتفاقی

پربازدیدترین ها