لطفا صبرکنید
بازدید
14804
14804
آخرین بروزرسانی:
1392/12/11
کد سایت
fa30704
کد بایگانی
37239
نمایه
شخصیتشناسی ابو الحسن شاذلی و اعتقادات او
طبقه بندی موضوعی
شیعه و دیگر مذاهب|عرفان اسلامی و مکاتب دیگر
- اشتراک گذاری
خلاصه پرسش
شیخ شاذلی که بود و چه اعتقاداتی داشت؟
پرسش
شیخ شاذلی که بود و چه اعتقاداتی داشت؟
پاسخ اجمالی
ابو الحسن شاذلی مغربی، بزرگ و رئیس فرقه شاذلیه بود. در میان پیروان او پنج اصل ترسیم شده؛ تقوا در راه خدا، پیروى از سنت رسول خدا(ص)، اِعراض از خلق در خوشبختى و بدبختى، راضى بودن به رضاى خداوند و برابر بودن مسلمانان و نصارا و یهود.
گفتنی است؛ عموم فرقههای اهل تصوف، به جزئیاتی معتقدند که پذیرش آنها چندان ساده نیست، با این حال در بسیاری از اصول، اشتراکاتی میان آنها و دیگر مسلمانان وجود دارد.
گفتنی است؛ عموم فرقههای اهل تصوف، به جزئیاتی معتقدند که پذیرش آنها چندان ساده نیست، با این حال در بسیاری از اصول، اشتراکاتی میان آنها و دیگر مسلمانان وجود دارد.
پاسخ تفصیلی
علی بن عبد الله بن عبد الجبار معروف به ابو الحسن شاذلی مغربی،[1] بزرگ و رئیس فرقه شاذلیه بود که از بزرگترین فرقههای اهل تصوف میباشد.[2] او در سال 519هـ.ق در منطقه غماره در کشور مغرب متولد شد و مدتی بعد در منطقه شاذله در کشور تونس ساکن شد و همین سکونت سبب شد او را شاذلی بخوانند.[3] او مدت بسیاری را در همان شهر زندگی کرد و در همانجا به شهرت رسید و مریدان بسیاری به دور او جمع شدند. بعد از سالها، به سوى شرق هجرت کرد و بعد از انجام حج، در شهر اسکندریه ساکن شد.[4] البته نقل دیگری نیز وجود دارد که شاذلی را در شهرش بسیار اذیت کرده و سپس او را به همراه پیروانش، به اسکندریه تبعید کردند.[5]
وی نخست طالب علم کیمیا بود و این علم را دنبال میکرد، اما پس از مدتی این علم را رها کرد. سپس به امور شرعی پرداخت و پس از مدتی در این علوم متبحر گردید، اما با گذشت زمان این علوم را نیز رها کرد و به علوم و رموز تصوف و عرفان پرداخت و طریقه آنها را به عنوان راهنمای خود قرار داد.[6] او سالها در تهذیب نفس و پیمودن عرفان و تصوف تلاش نمود تا اینکه در این مسیر استاد گردید و مریدان بسیاری به او پیوستند[7] و طریقه او را ادامه دادند و اینگونه طریقه شاذلیه به وجود آمد.
گفتنی است؛ بسیاری از اهل تصوف و عرفایی که به اهل سنت منتسب میشوند، شیعه یا سنی بودن آنها چندان روشن نیست. بیشتر اهل تصوف، در طریقت خویش، خود را به امام علی(ع) منتسب میدانند و از آنجا که علم شریعت و فقه و کلام نیز در میان آنها چندان نقش پُر رنگی ندارد، لذا تقسیم بسیاری از آنها به شیعه و یا سنی، چندان آسان نیست. شیخ شاذلی نیز اینگونه است؛ در مورد او کمتر اشارهای به شیعه یا سنی بودنش وجود دارد ولی با اینکه در طریقت خود امام علی(ع) را سر سلسله قرار میدهد،[8] اما هیچکس او را در زمره شیعیان قرار نداده و با این حال از فرقه او به عنوان یک فرقه صوفی از اهل سنت یاد میشود.
اعتقادات شاذلیه
شاذلی از مریدانش میخواست که در عین اشتغال به کارهای خود به عبادت پردازند، نه اینکه ترک شغل و خانه و زندگی کرده و به دنبال عرفان باشند. البته او برخی مواقع پیروان خویش را از ترک اشتغالات و امور عادی باز میداشت.
او برخلاف برخی از اهل تصوف، با سؤال و تکدیگری مخالفت میکرد و از قبول اعاناتی که حکومت وقت برای اعطای به خانقاه فقرا اختصاص داده بود، امتناع میورزید.[9]
فرقه شاذلیه پنج اصل برای خود ترسیم کردهاند که از این قرار است:
1. تقوا در راه خدا به صورت آشکار و نهان؛
2. پیروى از سنت رسول خدا(ص) در گفتار و کردار؛
3. اعراض از خلق در خوشبختى و بدبختى؛
4. راضى بودن به رضاى خداوند در کم و بیش؛
5. برابر بودن مسلمانان و نصارا و یهود برابرند و تسامح در امر دین.[10]
همانگونه که از این اصول مشخص است، بیشتر اصول شاذلیه، مورد اتفاق مسلمانان بوده و همگان تلاش در رسیدن بدانها دارند. البته ذکر این نکته لازم است که عموم فرقههای اهل تصوف، به جزئیاتی معتقدند که پذیرش آنها چندان ساده نیست.
شاذلی مقصود نهایی خود را وصول به مقام فنا میدانست و روش اشتغال به اوراد و اذکار را پیروی میکرد. وی ظاهراً برای هر مریدی به مقتضای نیازهای تربیتی او، تعلیماتی مخصوص داشت و اگر مؤثر میدید به وی اجازه میداد نزد شیخ دیگری، مراحل سلوک را بگذراند. او به سنت سخت پایبند بود و اگر یکی از مریدانش را الهامی مخالف و مباین سنت دست میداد آنرا باطل میشمرد.[11]
شاذلی و پیروان او، مانند بسیاری از صوفیان و طریقتهای صوفی در دهههای نخست تأسیس اعتقادی، به کتاب و کتابت اعتقادی نداشته و حتی در برخی موارد آنرا مذمت میکردند. ولی بعد از گذشت چندین دهه که تغییراتی حاصل شد و ضرورت و اقتضائات جدید به وجود آمد، مشایخ خودشان به کتاب و نوشتن روی آوردند، عطاء الله اسکندری که شاگرد المرسی(جانشین شاذلی) بود، دست به قلم برده و آثاری را تألیف کرد.[12] امروزه نیز برخی از کتابها به شخص شاذلی منسوب است اما به نظر میرسد، پیروان متأخر او، اوراد و اذکارش را در قالب کتابی جمعآوری کردند.[13]
امروزه شاذلیه در بسیاری از کشورهای جهان اسلام به خصوص در کشورهای اسلامی شمال آفریقا، پیروانی دارد که البته میان آنها تفاوت فرهنگی بسیار و در نتیجه آن تفاوت فکری و نوشتاری بسیاری یافت میشود.[14]
شیخ شاذلی در سال 656 قمری در راه رفتن به حج، در صحراى عیذاب در گذشت و در نزدیکى همان وادى در حمیتره (صعید مصر) به خاک سپرده شد و قبر او زیارتگاه اهل تصوف گردید.[15]
وی نخست طالب علم کیمیا بود و این علم را دنبال میکرد، اما پس از مدتی این علم را رها کرد. سپس به امور شرعی پرداخت و پس از مدتی در این علوم متبحر گردید، اما با گذشت زمان این علوم را نیز رها کرد و به علوم و رموز تصوف و عرفان پرداخت و طریقه آنها را به عنوان راهنمای خود قرار داد.[6] او سالها در تهذیب نفس و پیمودن عرفان و تصوف تلاش نمود تا اینکه در این مسیر استاد گردید و مریدان بسیاری به او پیوستند[7] و طریقه او را ادامه دادند و اینگونه طریقه شاذلیه به وجود آمد.
گفتنی است؛ بسیاری از اهل تصوف و عرفایی که به اهل سنت منتسب میشوند، شیعه یا سنی بودن آنها چندان روشن نیست. بیشتر اهل تصوف، در طریقت خویش، خود را به امام علی(ع) منتسب میدانند و از آنجا که علم شریعت و فقه و کلام نیز در میان آنها چندان نقش پُر رنگی ندارد، لذا تقسیم بسیاری از آنها به شیعه و یا سنی، چندان آسان نیست. شیخ شاذلی نیز اینگونه است؛ در مورد او کمتر اشارهای به شیعه یا سنی بودنش وجود دارد ولی با اینکه در طریقت خود امام علی(ع) را سر سلسله قرار میدهد،[8] اما هیچکس او را در زمره شیعیان قرار نداده و با این حال از فرقه او به عنوان یک فرقه صوفی از اهل سنت یاد میشود.
اعتقادات شاذلیه
شاذلی از مریدانش میخواست که در عین اشتغال به کارهای خود به عبادت پردازند، نه اینکه ترک شغل و خانه و زندگی کرده و به دنبال عرفان باشند. البته او برخی مواقع پیروان خویش را از ترک اشتغالات و امور عادی باز میداشت.
او برخلاف برخی از اهل تصوف، با سؤال و تکدیگری مخالفت میکرد و از قبول اعاناتی که حکومت وقت برای اعطای به خانقاه فقرا اختصاص داده بود، امتناع میورزید.[9]
فرقه شاذلیه پنج اصل برای خود ترسیم کردهاند که از این قرار است:
1. تقوا در راه خدا به صورت آشکار و نهان؛
2. پیروى از سنت رسول خدا(ص) در گفتار و کردار؛
3. اعراض از خلق در خوشبختى و بدبختى؛
4. راضى بودن به رضاى خداوند در کم و بیش؛
5. برابر بودن مسلمانان و نصارا و یهود برابرند و تسامح در امر دین.[10]
همانگونه که از این اصول مشخص است، بیشتر اصول شاذلیه، مورد اتفاق مسلمانان بوده و همگان تلاش در رسیدن بدانها دارند. البته ذکر این نکته لازم است که عموم فرقههای اهل تصوف، به جزئیاتی معتقدند که پذیرش آنها چندان ساده نیست.
شاذلی مقصود نهایی خود را وصول به مقام فنا میدانست و روش اشتغال به اوراد و اذکار را پیروی میکرد. وی ظاهراً برای هر مریدی به مقتضای نیازهای تربیتی او، تعلیماتی مخصوص داشت و اگر مؤثر میدید به وی اجازه میداد نزد شیخ دیگری، مراحل سلوک را بگذراند. او به سنت سخت پایبند بود و اگر یکی از مریدانش را الهامی مخالف و مباین سنت دست میداد آنرا باطل میشمرد.[11]
شاذلی و پیروان او، مانند بسیاری از صوفیان و طریقتهای صوفی در دهههای نخست تأسیس اعتقادی، به کتاب و کتابت اعتقادی نداشته و حتی در برخی موارد آنرا مذمت میکردند. ولی بعد از گذشت چندین دهه که تغییراتی حاصل شد و ضرورت و اقتضائات جدید به وجود آمد، مشایخ خودشان به کتاب و نوشتن روی آوردند، عطاء الله اسکندری که شاگرد المرسی(جانشین شاذلی) بود، دست به قلم برده و آثاری را تألیف کرد.[12] امروزه نیز برخی از کتابها به شخص شاذلی منسوب است اما به نظر میرسد، پیروان متأخر او، اوراد و اذکارش را در قالب کتابی جمعآوری کردند.[13]
امروزه شاذلیه در بسیاری از کشورهای جهان اسلام به خصوص در کشورهای اسلامی شمال آفریقا، پیروانی دارد که البته میان آنها تفاوت فرهنگی بسیار و در نتیجه آن تفاوت فکری و نوشتاری بسیاری یافت میشود.[14]
شیخ شاذلی در سال 656 قمری در راه رفتن به حج، در صحراى عیذاب در گذشت و در نزدیکى همان وادى در حمیتره (صعید مصر) به خاک سپرده شد و قبر او زیارتگاه اهل تصوف گردید.[15]
[1]. زرکلی، خیر الدین، الاعلام، ج 4، ص 305، بیروت، دار العلم للملایین، چاپ هشتم، 1989م.
[2]. ابن عماد عکری، عبد الحی بن احمد، شذرات الذهب فی اخبار من ذهب، تحقیق، الأرناؤوط، ج 7، ص 482، دمشق، بیروت، دار ابن کثیر، چاپ اول، 1406ق.
[3]. الأعلام، ج 4، ص 305.
[4]. ذهبی، محمد بن احمد، تاریخ الاسلام، تحقیق، تدمری، عمر عبد السلام، ج 48، ص 274، بیروت، دار الکتاب العربی، چاپ دوم، 1409ق.
[5]. شذرات الذهب فی اخبار من ذهب، ج 7، ص 482 – 483.
[6]. الأعلام، ج 4، ص 305.
[7]. شذرات الذهب فی اخبار من ذهب، ج 7، ص 482.
[8]. تاریخ الإسلام، ج 48، ص 273.
[9]. لغت نامه دهخدا، کلمه «شاذلیه»، مؤسسه انتشارات و چاپ دانشگاه تهران، چاپ دوم از دوره جدید، 1377ش.
[10]. مشکور، محمد جواد، فرهنگ فرق اسلامی، ص 247، آستان قدس رضوی، مشهد، چاپ دوم، 1372ش.
[11]. لغت نامه دهخدا، کلمه «شاذلیه».
[12]. عتبی، خالد بن ناصر، الطریقت الشاذلیه، ج 1، ص 446، ریاض، 1430ق؛ فرهنگ فرق اسلامی، ص 248.
[13]. برای نمونه؛ اذکار و اوراد شاذلیه، علی بن عبدالله بن عبدالجبار شاذلی، چاپ خطی، الخزانة العلمیه الصبیحیه، مغرب.
[14]. الطریقت الشاذلیه، ج 1، ص 446.
[15]. فرهنگ فرق اسلامی، ص 247.
نظرات