لطفا صبرکنید
بازدید
86550
86550
آخرین بروزرسانی:
1393/01/23
کد سایت
fa35070
کد بایگانی
42408
نمایه
دشمن شناسی و راههای مقابله با آن از منظر قرآن
طبقه بندی موضوعی
تفسیر|معیار شناسی (دین و اخلاق)
- اشتراک گذاری
خلاصه پرسش
دشمن شناسی و راهکارهای مقابله با آن از منظر قرآن چیست؟
پرسش
دشمن شناسی و راهکارهای مقابله با آن از منظر قرآن چیست؟
پاسخ اجمالی
شناخت دشمن و بیان شیوههای مقابله با آن یکی از مباحث مهمی است که در قرآن کریم بیان شده است. از نگاه قرآن دشمن به چند دسته تقسیم میشود؛ مانند شیطان، یهود، مشرکان، منافقان، کافران و بعضی از همسران و فرزندان. شیوههای کلی مبارزه دشمنان نیز از منظر قرآن موارد مختلفی است که از آن جمله است: ایجاد تردید و تحیر به منظور سست نمودن اعتقادات، ایجاد اختلاف و تفرقه برای از بین بردن اتحاد و ایجاد شکاف در صفوف مستحکم مؤمنان، جنگ روانی میباشد. هدف دشمنان از چنین رفتارهایی القای یأس و ناامیدی در مردم و روی برگرداندن از اولیاء الله و دستورات الهی میباشد. از سوی دیگر، قرآن کریم استراتژیهای متعددی را برای مبارزه با دشمنان ارائه نموده است که برخی از آنها عبارتند از: تجهیز به قدرت ایمان، افزایش قدرت نطامی، ممنوعیت دوستی با بیگانگان و جهاد و مبارزه.
پاسخ تفصیلی
قرآن کتاب هدایت و برنامه زندگی انسان است که اصول صحیح زیستن را برای بشر به ارمغان آورده است. قرآن «تِبْیاناً لِکُلِّ شَیْء»[1] است؛ یعنی بیانگر همه چیز برای بشر میباشد. از جمله موارد مهمی که در قرآن آمده شناخت دشمنان انسان، این مخلوق برتر و برگزیده الهی است. بخش قابل توجهی از آیات قرآن به مسئله دشمن شناسی اختصاص دارد و این نشان از اهمیت این مقوله مهم دارد؛ زیرا به تعبیر آیات نورانی قرآن برخی از این دشمنان از ابتدای خلقت انسان به همراه او بودهاند و تا آخر هم او را رها نخواهند کرد. تا جایی که بزرگترین دشمن انسان یعنی شیطان رانده شده به دشمنی با انسان قسم میخورد: «قالَ فَبِعِزَّتِکَ لَأُغْوِیَنَّهُمْ أَجْمَعِین»؛[2] به عزّتت سوگند، همه آنان را گمراه خواهم کرد.
بنابر این، دشمن شناسی بسیار مهم است و باید همه انسانها، انواع دشمنان خویش را بشناسند تا بهره بهتری از زندگی خویش برگیرند.
واژه شناسی دشمن
واژه دشمن در قرآن معادل «عدوّ» است. راغب اصفهانی درباره «عدوّ» میگوید:
«عدو، تجاوز و درگذشتن از حدّ است که با التیام منافات دارد؛ یعنى با بهبودى بخشیدن و سازگارى دادن میان دو چیز تفاوت دارد. عدوّ دو گونه است:
۱. عداوت به قصد دشمنى و خصومت، مثل آیات: «فَإِنْ کانَ مِنْ قَوْمٍ عَدُوٍّ لَکُمْ»،[3] «جَعَلْنا لِکُلِّ نَبِیٍّ عَدُوًّا مِنَ الْمُجْرِمِینَ».[4] و دشمنى از دیگرى و از غیر جنس خود در آیه: «عَدُوًّا شَیاطِینَ الْإِنْسِ وَ الْجِنِ».[5]
2. دشمنى و عداوتى که از روى قصد نباشد، بلکه حالتى به او دست مىدهد که اذیّت مىشود، همانگونه که از دشمنان مورد اذیّت و آزار قرار مىگیرد، مثل آیه: «فَإِنَّهُمْ عَدُوٌّ لِی إِلَّا رَبَّ الْعالَمِینَ»،[6] و آیهاى در باره اولاد که مىگوید: «عَدُوًّا لَکُمْ فَاحْذَرُوهُمْ».[7]، [8]
با توجه به معنای فوق و نظر به آیات قرآن، مفهوم دشمن در قرآن به چند دسته تقسیم میشود که به شرح زیر است.
انواع دشمن
1. شیطان: برخی از دشمنان انسان دشمن ایمان هستند. و به ایمان و اعتقادات انسان ضربه میزنند. یکی از آنها که بزرگترین و قویترین نیز میباشد، شیطان است. قرآن کریم به صراحت شیطان را دشمن بشر میداند: «إِنَّ الشَّیْطانَ لَکُمْ عَدُوٌّ فَاتَّخِذُوهُ عَدُوًّا»؛[9] البتّه شیطان دشمن شما است، پس او را دشمن بدانید.
در جای دیگری او را جزو دشمنان آشکار و بزرگ میداند که همواره با انسان سر دشمنی داشته است: «إِنَّ الشَّیْطانَ کانَ لِلْإِنْسانِ عَدُوًّا مُبِینا»؛[10] همیشه شیطان دشمن آشکارى براى انسان بوده است.
۲. مشرکان: مشرکان نیز دشمنان دیگری هستند که از دشمنترین مردم نسبت به مؤمنان معرفی شدهاند: «لَتَجِدَنَّ أَشَدَّ النَّاسِ عَداوَةً لِلَّذِینَ آمَنُوا.... وَ الَّذِینَ أَشْرَکُوا»؛[11] به طور مسلم ... و مشرکان را دشمنترین مردم نسبت به مؤمنان خواهى یافت.
مشرکان نیز دارای خصوصیاتی هستند که در قرآن به آنها اشاره شده است. ویژگیهایی از قبیل انسانهای جاهل و گمراه،[12] بیمنطق و هوچیگر،[13] منحرف،[14] و... البته در این گروه یهود به جهت عناد و دشمنی خاص نسبت به مؤمنان چنین معرفی شده است: «لَتَجِدَنَّ أَشَدَّ النَّاسِ عَداوَةً لِلَّذِینَ آمَنُوا الْیَهُود»؛[15] به طور مسلّم، دشمنترین مردم نسبت به مؤمنان را، یهود و مشرکان خواهى یافت.
از نگاه قرآن یهودیان نیز ویژگیهای خاصی دارند؛ آنها طغیانگر،[16] تکذیب کننده و قاتلان انبیا،[17] جنگ افروز،[18] شبهه افکن،[19] و... معرفی شدهاند.
۳. منافقان: منافقان گروهی هستند که در قرآن با لحن شدیدی از آنها یاد شده است؛ زیرا اسلام و مسلمانان ضربههای سختی از آنها دریافت کردهاند. منافقان دارای بیماری قلبی بوده و همواره نسبت به احکام و شریعت اسلام شک و تردید دارند. قرآن میفرماید: «فِی قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ فَزادَهُمُ اللَّهُ مَرَضا...»؛[20] در دلهاى آنها یک نوع بیمارى است، خداوند بر بیمارى آنها مىافزاید.
این افراد کسانی هستند که میگویند ایمان آوردهایم، اما دروغ میگویند و در حقیقت ایمانی به خدا و رسولش ندارند.[21] لجاجت،[22] قلب پرکینه،[23] ترس،[24] سستی در انجام عبادات،[25] بهانه تراشی،[26] هواپرستی،[27] بخل،[28] امر به بدی و نهی از نیکی،[29] فرصت طلبی،[30] حریم شکنی،[31] ارتباط با دشمنان اسلام و مرعوب شدن از آنها[32] و ... از جمله ویژگیهای برجسته این دشمنان سرسخت مؤمنان است.
۴. کفار: کفار هم گروه دیگری از دشمنان مؤمنان شمرده شدهاند؛ کفار همواره به عنوان مانعی در برابر حرکت توحیدی پیامبر و مسلمانان بودهاند.آنها نیز در قرآن به دشمنان آشکار معرفی شدهاند: «إِنَّ الْکافِرِینَ کانُوا لَکُمْ عَدُوًّا مُبِینا».[33] هر چند این گروه ویژگیهای مشترکی با مشرکان دارند، اما به جهت ترسیم دقیقتر دشمنان، این گروه را در بخش جداگانهای معرفی مینماییم. ویژگیهایی که در قرآن برای کفار اشاره شده است، عبارتاند از: کسانی که آیات خدا را تکذیب کردند،[34] کور، کر و لال هستند، -کنایه از اینکه هیچگونه بصیرتی ندارند).[35] افراد با ایمان را مسخره میکنند،[36] یاران شیطان،[37] کسانی هستند که از راه خدا باز داشته شدهاند.[38]
۵. بعضی از همسران و فرزندان: از جمله موارد دیگری که ممکن است با انسان به دشمنی بپردازد، بعضی از همسران و فرزندان هستند. قرآن در این باره میفرماید. «یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِنَّ مِنْ أَزْواجِکُمْ وَ أَوْلادِکُمْ عَدُوًّا لَکُم»؛[39] اى کسانى که ایمان آوردهاید بعضى از همسران و فرزندانتان دشمنان شما هستند.
این بیان هشداری به مؤمنان است که مبادا فرزندان و همسر، شما را از تقرب به خداوند باز دارند و یا با القای شبهه شما را از عمل صالح باز دارند. در این صورت از نظر قرآن فرزندان و همسرانی که مانع ایمان و تقوای انسان باشند، از دشمنان محسوب میشوند.
برخی از شیوههای کلی مبارزه دشمنان از منظر قرآن
ذکر همه شیوههایی که قرآن کریم اشاره نموده است در ظرفیت این نوشته نیست، به ناچار به بخشی از آن اشاره مینماییم.
الف. ایجاد تردید و حیرانی: تردید و ایجاد سرگشتگی برای انسان از جمله ابزارهای مهم دشمنان است که از این طریق زمینه پذیرش انحرافات برای انسان میشود. تردید در مؤمنان عمدتاً با وسوسه شروع میشود. وسوسه میتواند مؤمنان را نسبت به باورهای خود سست نموده و راه را برای تردید و حیران شدن فراهم نماید و کسی که به این درجه از باور برسد، نمیتواند مطیع اوامر الهی باشد. بنابر این، به سوی انحراف از حق کشیده خواهد شد. قرآن در سوره ناس میفرماید «مِنْ شَرِّ الْوَسْواسِ الْخَنَّاسِ* الَّذِی یُوَسْوِسُ فِی صُدُورِ النَّاس»؛[40] از شر وسواس خناس که در سینههاى انسانها وسوسه مىکند.
ب. ایجاد اختلاف بین مؤمنان: اختلاف و تفرقه نیز از دیگر ابزارهای دشمنان است. این ابزار که بسیار کارآمد نیز میباشد، باعث شکستن صفوف مستحکم مؤمنان شده و دشمنان نیز از آن برای انحراف مؤمنین استفاده میکنند. قرآن درباره چگونگی ایجاد اختلاف انداختن شیطان، این دشمن قسم خورده انسان، میفرماید: «إِنَّما یُرِیدُ الشَّیْطانُ أَنْ یُوقِعَ بَیْنَکُمُ الْعَداوَةَ وَ الْبَغْضاءَ فِی الْخَمْرِ وَ الْمَیْسِرِ وَ یَصُدَّکُمْ عَنْ ذِکْرِ اللَّهِ وَ عَنِ الصَّلاة»؛[41] شیطان مىخواهد در میان شما به وسیله شراب و قمار عداوت ایجاد کند، و شما را از ذکر خدا و از نماز باز دارد. و یا درباره تفرقه افکنی کفار میفرماید: «إِنَّ فِرْعَوْنَ عَلا فِی الْأَرْضِ وَ جَعَلَ أَهْلَها شِیَعا»؛[42] فرعون در زمین برترىجویى کرد و اهل آنرا به گروههاى مختلفى تقسیم نمود.
ج. جنگ روانی: از دیگر شیوهای کلی دشمنان جنگ روانی است. در قرآن موارد مختلفی را میتوان یافت که دشمنان با هدف ضربه زدن به جامعه اسلامی از آن استفاده میکنند. مواردی از قبیل تحقیر مؤمنان و بزرگنمایی مخالفان، توجیه، شایعه، تضعیف باورهای دینی، اظهارات دروغین و یا ریاکارانه، وعدههای دروغین، فریب و.. از جمله آنها میباشد. هدف دشمنان از چنین رفتارهایی القای یأس و ناامیدی در مردم و روی برگرداندن از اولیاء الله و دستورات الهی است. به عنوان مثال میتوان به شگرد فریب اشاره کرد که معمولاً با کذب و دروغ همراه است. قرآن درباره منافقان که دشمن مهم مؤمنان هستند، میفرماید: «إِذا جاءَکَ الْمُنافِقُونَ قالُوا نَشْهَدُ إِنَّکَ لَرَسُولُ اللَّهِ وَ اللَّهُ یَعْلَمُ إِنَّکَ لَرَسُولُهُ وَ اللَّهُ یَشْهَدُ إِنَّ الْمُنافِقِینَ لَکاذِبُون»؛[43] هنگامى که منافقان نزد تو آیند مىگویند: ما شهادت مىدهیم که به یقین تو رسول خدایى! خداوند مىداند که تو رسول او هستى، ولى خداوند شهادت مىدهد که منافقان دروغگو هستند. و یا در باره شیطان هشدار میدهد که او دروغ میگوید تا بتواند مؤمنان را فریب دهد و به انحراف بکشاند. قرآن در این باره میفرماید: «یَعِدُهُمْ وَ یُمَنِّیهِمْ وَ ما یَعِدُهُمُ الشَّیْطانُ إِلاَّ غُرُورا»؛[44] شیطان به آنها وعدهها (ى دروغین) مىدهد و به آرزوها، سرگرم مىسازد در حالىکه جز فریب و نیرنگ، به آنها وعده نمىدهد.
سیاستهای کلی مبارزه با دشمنان
قرآن کریم استراتژیهای متعددی را برای مبارزه با دشمنان ارائه نموده است که در اینجا صرفاً به تعدادی از آنها اشاره میشود.
1. تجهیز به قدرت ایمان: از منظر قرآن مؤمنان برای مقابله با دشمنان، باید ابتدا به صفاتی آراسته شوند که بتوانند خود را ابتدا از آفات درونی حفظ نموده و یقین خویش را افزایش دهند. شرط پیروزی این است که در صف مؤمنان باشند و گرنه راه برای نفوذ دشمن باز خواهد ماند. یاد خدا، ایمان، صبر، استقامت، پرهیزگاری، توکل و یقین به وعدههای الهی است که قدرت معنوی بیاندازهای به انسان میدهد. قرآن در این باره میفرماید: «إِنْ تَصْبِرُوا وَ تَتَّقُوا لا یَضُرُّکُمْ کَیْدُهُمْ شَیْئا»؛[45] (اما) اگر (در برابر آنها) استقامت و پرهیزگارى پیشه کنید، نقشههاى(خائنانه) آنها به شما زیانى نمىرساند.
در آیه دیگری میفرماید: «وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرى آمَنُوا وَ اتَّقَوْا لَفَتَحْنا عَلَیْهِمْ بَرَکاتٍ مِنَ السَّماءِ وَ الْأَرْض»؛[46] و اگر مردمى که در شهرها و آبادیها زندگى دارند ایمان بیاورند و تقوا پیشه کنند برکات آسمان و زمین را بر آنها مىگشاییم.
2. افزایش قدرت نظامی: هر چند اسلام آرمانهای بزرگی را برای بشر به ارمغان آورده است، اما به واقعیت بیرونی نیز توجه زیادی دارد. اسلام به مؤمنان برای قوی شدن در برابر دشمنان دستور میدهد تا خود را تجهیز نمایند و همواره در حال آماده باش باشند: «وَ أَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّة»؛[47] در برابر آنها (دشمنان) آنچه توانایى دارید از نیرو آماده سازید.
3. ممنوعیت دوستی با بیگانگان: در دین اسلام ارتباط با مشرکان و کفار در جهت رفع نیازهای اضطراری مانعی ندارد، اما دوستی و تکیه کردن به آنان و نیز گره زدن سرنوشت جامعه دینی در قالب مسائل مهم سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و نظامی برای جوامع دینی ممنوع میباشد. به عبارت دیگر، سطح روابط نباید در حد ائتلافها و اتحاد با آنان باشد؛ زیرا این عمل باعث میشود تا آنان بر مؤمنان مسلط شده و بر اعتقادات آنان و فرزندانشان تأثیر منفی بگذارند. با عدم ارتباط طبعاً دشمنان نیز چنین تسلطی را از دست خواهند داد: «یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا الَّذِینَ اتَّخَذُوا دِینَکُمْ هُزُواً وَ لَعِباً مِنَ الَّذِینَ أُوتُوا الْکِتابَ مِنْ قَبْلِکُمْ وَ الْکُفَّارَ أَوْلِیاء»؛[48] اى کسانى که ایمان آوردهاید، افرادى که آئین شما را به باد استهزاء و بازى مىگیرند، از اهل کتاب و مشرکان، دوست و تکیهگاه خود انتخاب نکنید.
4. جهاد و مبارزه: سستی در برابر دشمنی که از هر فرصتی برای ضربه زدن استفاده میکند باعث نابودی دین و مؤمنان خواهد بود. براین اساس است که خداوند متعال جهاد را یکی از واجبات مهم قرار داد و به پیامبرش دستور داد که بر دشمنان سخت گرفته و با آنان جهاد نماید: «یا أَیُّهَا النَّبِیُّ جاهِدِ الْکُفَّارَ وَ الْمُنافِقِینَ وَ اغْلُظْ عَلَیْهِم»؛[49] اى پیامبر! با کافران و منافقان جهاد کن، و بر آنها سختگیر.
بنابر این، دشمن شناسی بسیار مهم است و باید همه انسانها، انواع دشمنان خویش را بشناسند تا بهره بهتری از زندگی خویش برگیرند.
واژه شناسی دشمن
واژه دشمن در قرآن معادل «عدوّ» است. راغب اصفهانی درباره «عدوّ» میگوید:
«عدو، تجاوز و درگذشتن از حدّ است که با التیام منافات دارد؛ یعنى با بهبودى بخشیدن و سازگارى دادن میان دو چیز تفاوت دارد. عدوّ دو گونه است:
۱. عداوت به قصد دشمنى و خصومت، مثل آیات: «فَإِنْ کانَ مِنْ قَوْمٍ عَدُوٍّ لَکُمْ»،[3] «جَعَلْنا لِکُلِّ نَبِیٍّ عَدُوًّا مِنَ الْمُجْرِمِینَ».[4] و دشمنى از دیگرى و از غیر جنس خود در آیه: «عَدُوًّا شَیاطِینَ الْإِنْسِ وَ الْجِنِ».[5]
2. دشمنى و عداوتى که از روى قصد نباشد، بلکه حالتى به او دست مىدهد که اذیّت مىشود، همانگونه که از دشمنان مورد اذیّت و آزار قرار مىگیرد، مثل آیه: «فَإِنَّهُمْ عَدُوٌّ لِی إِلَّا رَبَّ الْعالَمِینَ»،[6] و آیهاى در باره اولاد که مىگوید: «عَدُوًّا لَکُمْ فَاحْذَرُوهُمْ».[7]، [8]
با توجه به معنای فوق و نظر به آیات قرآن، مفهوم دشمن در قرآن به چند دسته تقسیم میشود که به شرح زیر است.
انواع دشمن
1. شیطان: برخی از دشمنان انسان دشمن ایمان هستند. و به ایمان و اعتقادات انسان ضربه میزنند. یکی از آنها که بزرگترین و قویترین نیز میباشد، شیطان است. قرآن کریم به صراحت شیطان را دشمن بشر میداند: «إِنَّ الشَّیْطانَ لَکُمْ عَدُوٌّ فَاتَّخِذُوهُ عَدُوًّا»؛[9] البتّه شیطان دشمن شما است، پس او را دشمن بدانید.
در جای دیگری او را جزو دشمنان آشکار و بزرگ میداند که همواره با انسان سر دشمنی داشته است: «إِنَّ الشَّیْطانَ کانَ لِلْإِنْسانِ عَدُوًّا مُبِینا»؛[10] همیشه شیطان دشمن آشکارى براى انسان بوده است.
۲. مشرکان: مشرکان نیز دشمنان دیگری هستند که از دشمنترین مردم نسبت به مؤمنان معرفی شدهاند: «لَتَجِدَنَّ أَشَدَّ النَّاسِ عَداوَةً لِلَّذِینَ آمَنُوا.... وَ الَّذِینَ أَشْرَکُوا»؛[11] به طور مسلم ... و مشرکان را دشمنترین مردم نسبت به مؤمنان خواهى یافت.
مشرکان نیز دارای خصوصیاتی هستند که در قرآن به آنها اشاره شده است. ویژگیهایی از قبیل انسانهای جاهل و گمراه،[12] بیمنطق و هوچیگر،[13] منحرف،[14] و... البته در این گروه یهود به جهت عناد و دشمنی خاص نسبت به مؤمنان چنین معرفی شده است: «لَتَجِدَنَّ أَشَدَّ النَّاسِ عَداوَةً لِلَّذِینَ آمَنُوا الْیَهُود»؛[15] به طور مسلّم، دشمنترین مردم نسبت به مؤمنان را، یهود و مشرکان خواهى یافت.
از نگاه قرآن یهودیان نیز ویژگیهای خاصی دارند؛ آنها طغیانگر،[16] تکذیب کننده و قاتلان انبیا،[17] جنگ افروز،[18] شبهه افکن،[19] و... معرفی شدهاند.
۳. منافقان: منافقان گروهی هستند که در قرآن با لحن شدیدی از آنها یاد شده است؛ زیرا اسلام و مسلمانان ضربههای سختی از آنها دریافت کردهاند. منافقان دارای بیماری قلبی بوده و همواره نسبت به احکام و شریعت اسلام شک و تردید دارند. قرآن میفرماید: «فِی قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ فَزادَهُمُ اللَّهُ مَرَضا...»؛[20] در دلهاى آنها یک نوع بیمارى است، خداوند بر بیمارى آنها مىافزاید.
این افراد کسانی هستند که میگویند ایمان آوردهایم، اما دروغ میگویند و در حقیقت ایمانی به خدا و رسولش ندارند.[21] لجاجت،[22] قلب پرکینه،[23] ترس،[24] سستی در انجام عبادات،[25] بهانه تراشی،[26] هواپرستی،[27] بخل،[28] امر به بدی و نهی از نیکی،[29] فرصت طلبی،[30] حریم شکنی،[31] ارتباط با دشمنان اسلام و مرعوب شدن از آنها[32] و ... از جمله ویژگیهای برجسته این دشمنان سرسخت مؤمنان است.
۴. کفار: کفار هم گروه دیگری از دشمنان مؤمنان شمرده شدهاند؛ کفار همواره به عنوان مانعی در برابر حرکت توحیدی پیامبر و مسلمانان بودهاند.آنها نیز در قرآن به دشمنان آشکار معرفی شدهاند: «إِنَّ الْکافِرِینَ کانُوا لَکُمْ عَدُوًّا مُبِینا».[33] هر چند این گروه ویژگیهای مشترکی با مشرکان دارند، اما به جهت ترسیم دقیقتر دشمنان، این گروه را در بخش جداگانهای معرفی مینماییم. ویژگیهایی که در قرآن برای کفار اشاره شده است، عبارتاند از: کسانی که آیات خدا را تکذیب کردند،[34] کور، کر و لال هستند، -کنایه از اینکه هیچگونه بصیرتی ندارند).[35] افراد با ایمان را مسخره میکنند،[36] یاران شیطان،[37] کسانی هستند که از راه خدا باز داشته شدهاند.[38]
۵. بعضی از همسران و فرزندان: از جمله موارد دیگری که ممکن است با انسان به دشمنی بپردازد، بعضی از همسران و فرزندان هستند. قرآن در این باره میفرماید. «یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِنَّ مِنْ أَزْواجِکُمْ وَ أَوْلادِکُمْ عَدُوًّا لَکُم»؛[39] اى کسانى که ایمان آوردهاید بعضى از همسران و فرزندانتان دشمنان شما هستند.
این بیان هشداری به مؤمنان است که مبادا فرزندان و همسر، شما را از تقرب به خداوند باز دارند و یا با القای شبهه شما را از عمل صالح باز دارند. در این صورت از نظر قرآن فرزندان و همسرانی که مانع ایمان و تقوای انسان باشند، از دشمنان محسوب میشوند.
برخی از شیوههای کلی مبارزه دشمنان از منظر قرآن
ذکر همه شیوههایی که قرآن کریم اشاره نموده است در ظرفیت این نوشته نیست، به ناچار به بخشی از آن اشاره مینماییم.
الف. ایجاد تردید و حیرانی: تردید و ایجاد سرگشتگی برای انسان از جمله ابزارهای مهم دشمنان است که از این طریق زمینه پذیرش انحرافات برای انسان میشود. تردید در مؤمنان عمدتاً با وسوسه شروع میشود. وسوسه میتواند مؤمنان را نسبت به باورهای خود سست نموده و راه را برای تردید و حیران شدن فراهم نماید و کسی که به این درجه از باور برسد، نمیتواند مطیع اوامر الهی باشد. بنابر این، به سوی انحراف از حق کشیده خواهد شد. قرآن در سوره ناس میفرماید «مِنْ شَرِّ الْوَسْواسِ الْخَنَّاسِ* الَّذِی یُوَسْوِسُ فِی صُدُورِ النَّاس»؛[40] از شر وسواس خناس که در سینههاى انسانها وسوسه مىکند.
ب. ایجاد اختلاف بین مؤمنان: اختلاف و تفرقه نیز از دیگر ابزارهای دشمنان است. این ابزار که بسیار کارآمد نیز میباشد، باعث شکستن صفوف مستحکم مؤمنان شده و دشمنان نیز از آن برای انحراف مؤمنین استفاده میکنند. قرآن درباره چگونگی ایجاد اختلاف انداختن شیطان، این دشمن قسم خورده انسان، میفرماید: «إِنَّما یُرِیدُ الشَّیْطانُ أَنْ یُوقِعَ بَیْنَکُمُ الْعَداوَةَ وَ الْبَغْضاءَ فِی الْخَمْرِ وَ الْمَیْسِرِ وَ یَصُدَّکُمْ عَنْ ذِکْرِ اللَّهِ وَ عَنِ الصَّلاة»؛[41] شیطان مىخواهد در میان شما به وسیله شراب و قمار عداوت ایجاد کند، و شما را از ذکر خدا و از نماز باز دارد. و یا درباره تفرقه افکنی کفار میفرماید: «إِنَّ فِرْعَوْنَ عَلا فِی الْأَرْضِ وَ جَعَلَ أَهْلَها شِیَعا»؛[42] فرعون در زمین برترىجویى کرد و اهل آنرا به گروههاى مختلفى تقسیم نمود.
ج. جنگ روانی: از دیگر شیوهای کلی دشمنان جنگ روانی است. در قرآن موارد مختلفی را میتوان یافت که دشمنان با هدف ضربه زدن به جامعه اسلامی از آن استفاده میکنند. مواردی از قبیل تحقیر مؤمنان و بزرگنمایی مخالفان، توجیه، شایعه، تضعیف باورهای دینی، اظهارات دروغین و یا ریاکارانه، وعدههای دروغین، فریب و.. از جمله آنها میباشد. هدف دشمنان از چنین رفتارهایی القای یأس و ناامیدی در مردم و روی برگرداندن از اولیاء الله و دستورات الهی است. به عنوان مثال میتوان به شگرد فریب اشاره کرد که معمولاً با کذب و دروغ همراه است. قرآن درباره منافقان که دشمن مهم مؤمنان هستند، میفرماید: «إِذا جاءَکَ الْمُنافِقُونَ قالُوا نَشْهَدُ إِنَّکَ لَرَسُولُ اللَّهِ وَ اللَّهُ یَعْلَمُ إِنَّکَ لَرَسُولُهُ وَ اللَّهُ یَشْهَدُ إِنَّ الْمُنافِقِینَ لَکاذِبُون»؛[43] هنگامى که منافقان نزد تو آیند مىگویند: ما شهادت مىدهیم که به یقین تو رسول خدایى! خداوند مىداند که تو رسول او هستى، ولى خداوند شهادت مىدهد که منافقان دروغگو هستند. و یا در باره شیطان هشدار میدهد که او دروغ میگوید تا بتواند مؤمنان را فریب دهد و به انحراف بکشاند. قرآن در این باره میفرماید: «یَعِدُهُمْ وَ یُمَنِّیهِمْ وَ ما یَعِدُهُمُ الشَّیْطانُ إِلاَّ غُرُورا»؛[44] شیطان به آنها وعدهها (ى دروغین) مىدهد و به آرزوها، سرگرم مىسازد در حالىکه جز فریب و نیرنگ، به آنها وعده نمىدهد.
سیاستهای کلی مبارزه با دشمنان
قرآن کریم استراتژیهای متعددی را برای مبارزه با دشمنان ارائه نموده است که در اینجا صرفاً به تعدادی از آنها اشاره میشود.
1. تجهیز به قدرت ایمان: از منظر قرآن مؤمنان برای مقابله با دشمنان، باید ابتدا به صفاتی آراسته شوند که بتوانند خود را ابتدا از آفات درونی حفظ نموده و یقین خویش را افزایش دهند. شرط پیروزی این است که در صف مؤمنان باشند و گرنه راه برای نفوذ دشمن باز خواهد ماند. یاد خدا، ایمان، صبر، استقامت، پرهیزگاری، توکل و یقین به وعدههای الهی است که قدرت معنوی بیاندازهای به انسان میدهد. قرآن در این باره میفرماید: «إِنْ تَصْبِرُوا وَ تَتَّقُوا لا یَضُرُّکُمْ کَیْدُهُمْ شَیْئا»؛[45] (اما) اگر (در برابر آنها) استقامت و پرهیزگارى پیشه کنید، نقشههاى(خائنانه) آنها به شما زیانى نمىرساند.
در آیه دیگری میفرماید: «وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرى آمَنُوا وَ اتَّقَوْا لَفَتَحْنا عَلَیْهِمْ بَرَکاتٍ مِنَ السَّماءِ وَ الْأَرْض»؛[46] و اگر مردمى که در شهرها و آبادیها زندگى دارند ایمان بیاورند و تقوا پیشه کنند برکات آسمان و زمین را بر آنها مىگشاییم.
2. افزایش قدرت نظامی: هر چند اسلام آرمانهای بزرگی را برای بشر به ارمغان آورده است، اما به واقعیت بیرونی نیز توجه زیادی دارد. اسلام به مؤمنان برای قوی شدن در برابر دشمنان دستور میدهد تا خود را تجهیز نمایند و همواره در حال آماده باش باشند: «وَ أَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّة»؛[47] در برابر آنها (دشمنان) آنچه توانایى دارید از نیرو آماده سازید.
3. ممنوعیت دوستی با بیگانگان: در دین اسلام ارتباط با مشرکان و کفار در جهت رفع نیازهای اضطراری مانعی ندارد، اما دوستی و تکیه کردن به آنان و نیز گره زدن سرنوشت جامعه دینی در قالب مسائل مهم سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و نظامی برای جوامع دینی ممنوع میباشد. به عبارت دیگر، سطح روابط نباید در حد ائتلافها و اتحاد با آنان باشد؛ زیرا این عمل باعث میشود تا آنان بر مؤمنان مسلط شده و بر اعتقادات آنان و فرزندانشان تأثیر منفی بگذارند. با عدم ارتباط طبعاً دشمنان نیز چنین تسلطی را از دست خواهند داد: «یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا الَّذِینَ اتَّخَذُوا دِینَکُمْ هُزُواً وَ لَعِباً مِنَ الَّذِینَ أُوتُوا الْکِتابَ مِنْ قَبْلِکُمْ وَ الْکُفَّارَ أَوْلِیاء»؛[48] اى کسانى که ایمان آوردهاید، افرادى که آئین شما را به باد استهزاء و بازى مىگیرند، از اهل کتاب و مشرکان، دوست و تکیهگاه خود انتخاب نکنید.
4. جهاد و مبارزه: سستی در برابر دشمنی که از هر فرصتی برای ضربه زدن استفاده میکند باعث نابودی دین و مؤمنان خواهد بود. براین اساس است که خداوند متعال جهاد را یکی از واجبات مهم قرار داد و به پیامبرش دستور داد که بر دشمنان سخت گرفته و با آنان جهاد نماید: «یا أَیُّهَا النَّبِیُّ جاهِدِ الْکُفَّارَ وَ الْمُنافِقِینَ وَ اغْلُظْ عَلَیْهِم»؛[49] اى پیامبر! با کافران و منافقان جهاد کن، و بر آنها سختگیر.
[1]. نحل، 89.
[2]. ص، 82.
[3]. نساء، 92.
[4]. فرقان، 31.
[5]. انعام، 112.
[6]. شعراء، 77.
[7]. تغابن، 14.
[8]. راغب اصفهانی، حسین بن محمد، المفردات فی غریب القرآن، ص 553، دارالعلم الدار الشامیة، دمشق بیروت، 1412ق.
[9]. فاطر، 6.
[10]. اسراء، 57.
[11]. مائده، 82.
[12]. فصلت، 52.
[13]. فصلت، 26.
[14]. عنکبوت، 61.
[15]. مائده، 82.
[16]. نساء، 160.
[17]. مائده، 70.
[18]. مائده، 64.
[19]. بقره، 135.
[20]. بقره، 10.
[21]. همان، 8.
[22]. اعراف، 179.
[23]. بقره، 14.
[24]. احزاب، 19.
[25]. نساء، 142.
[26]. توبه، 49.
[27]. محمد، 16.
[28]. توبه، 67.
[29]. همان.
[30]. نساء، 141.
[31]. توبه، 61.
[32]. مائده، 52.
[33] نساء، 101.
[34] بقره، 39.
[35]. بقره، 171.
[36]. همان، 212.
[37]. نساء، 76.
[38]. نساء، 167.
[39]. تغابن، 14.
[40]. ناس، 4 - 5.
[41]. انعام، 91.
[42]. قصص، 4.
[43]. منافقون، 1.
[44]. نساء، 120.
[45]. آل عمران، 120.
[46]. اعراف، 96.
[47]. انفال، 60.
[48]. مائده، 57.
[49]. توبه، 73.
نظرات