لطفا صبرکنید
74463
- اشتراک گذاری
چنان که در آیات شریفه بالا می بینید خداوند یک بار می فرمایند که نخست زمین آفریده شد و بار دیگر حکم به تقدم آفرینش آسمان دارند.
آیا آیات فوق توسط دو خدای متفاوت بر محمد نازل گشته اند که هر یک ادعاهای متفاوتی در مورد آفرینش کائنات دارند.
در جواب این سؤال پاسخ هایی داده شده است که در این جا به دو نمونه آن اشاره می کنیم:
1. اساساً بین این دو آیه تعارضی وجود ندارد؛ زیرا کلمه "دحا" که از ریشه "دحو" است به معنای آفرینش نیست، بلکه به معنای گسترش دادن است از این رو می شود آیه شریفه ناظر بر سه مرحله باشد:
الف. آفرینش ابتدایی زمین
ب. آفرینش ثانوی آسمان
ج. گسترش دادن زمین بعد از آفرینش آسمان
2. گرچه کلمه "ثم" در تأخیر و ترتیب زمانى ظهور دارد، اما این ظهور در همه جا نیست.
صاحب تفسیر مجمع البیان می فرماید: ممکن است بگوییم که کلمه "ثم" همه جا براى تأخیر و ترتیب زمانى نیست.
این کلمه در این جا فقط براى تذکر و یادآورى نعمت هاى خدا است و نظرى به تقدم و تأخّر خلقت زمین یا آسمان ندارد، بلکه غرض برشمردن تعداد نعمت ها است؛ مثلا گفته می شود: "الم اطعمک ثمّ کسوتک ثمّ اعطیتک ثمّ حملتک"؛ آیا من تو را طعام نکردم و جامه ندادم و بخشش نکردم و اسب ندادم، حتی اگر آنچه در مقدّم گفته است، در مؤخّر انجام داده باشد؛ چرا که به تقدیم و تأخیر نظر ندارد، بلکه نظر او به تعداد است. براین اساس؛ کلمه "ثم" در جمله "ثُمَّ اسْتَوى إِلَى السَّماءِ" الزاما به معناى تأخیر زمانى نیست، بلکه مىتواند به معنى تأخیر در بیان و ذکر حقایقى پشت سر هم بوده باشد.
قبل از پرداختن به پاسخ، توجه به دو نکته ضروری به نظر می رسد:
1. دلیل اختلاف و تعارض ظاهری که بین دو آیه مورد سؤال دیده می شود، به دلیل وجود دو کلمه "ثمّ" و "دحو" در آیات مورد بحث است که کلمه "ثم" در فارسى به معناى "سپس" و "پس" است که در تأخّر و پشت سر هم بودن ظهور دارد، از این رو از این آیه استظهار می شود که آفرینش آسمان بعد از زمین بوده است.
نیز "دحا" و "دحو" را به معنای خلق که در فارسی به معنای آفرینش می آید ترجمه می کنند، اما دحو به معنای گستردن است.
2. برخی از مفسران منکر این بحث (تقدم و تأخر در آفرینش آسمان و زمین) هستند و این را قیاس گرفتن کار خدا به کار خلق می دانند که باطل است؛ مثلا سید قطب در تفسیر "فی ظلال القران" می گوید: مفسران و متکلمان در این جا سخن را از آفرینش آسمان و زمین، قبلیت و بعدیت و استواء و تسویه ... بسط دادند و فراموش کردند که قبلیت و بعدیت دو اصطلاح بشری است که در مقایسه با افعال خداوند هیچ گونه دلالتی ندارد و [1]...
ایشان در همان جا این نوع بحث های متداول بین دانشمندان مسلمان را آفتی از بحث های فلسفی یونانی و الهیات متداول بین یهود و نصاری می داند.
ولی با توجه به این که خداوند این الفاظ و عبارات را جهت تفهیم و درک مخاطبانش به پیامبر القا می کند در نتیجه با اسلوب و روش و قواعد حاکم بر ادبیات مردم با ایشان سخن می گوید از این رو فهم عرفی آنها ملاک و حجت خواهد بود و ربطی به بحث های فلاسفه و یهود و نصاری نخواهد داشت.
تقدم و تأخر آفرینش آسمان و زمین
سؤال و پاسخ سؤالى که در این جا پیش مىآید این است که کلمه "ثم" به معناى "سپس" و "پس" در فارسى است و طبعاً تأخّر و پشت سر هم بودن را می رساند. بنابراین، از این آیه استفاده می شود که آفرینش آسمان بعد از زمین بوده است: "ثُمَّ اسْتَوى إِلَى السَّماءِ" در حالى که از آیه "وَ الْأَرْضَ بَعْدَ ذلِکَ دَحاها" (و زمین را بعد از آن (آسمان) گسترش داد) عکس آن به دست مىآید که خلقت زمین بعد از آسمان است.
در جواب این سؤال از سوی دانشمندان پاسخ هایی داده شده است که در این جا به دو نمونه از آن اشاره می کنیم:
1 اساساً بین این دو آیه تعارضی وجود ندارد؛ زیرا کلمه "دحا" که از ریشه "دحو" است به معنای آفرینش نیست، بلکه به معنای گسترش دادن است از این رو می شود آیه شریفه ناظر بر سه مرحله باشد:
الف. آفرینش ابتدایی زمین
ب. آفرینش ثانوی آسمان
ج. گسترش دادن زمین بعد از آفرینش آسمان
در روایتی می خوانیم که همین سؤال از عمرو بن عبید و حسن بصرى شده که آنها در پاسخ گفتهاند: از کلمه "دَحاها" فقط گسترش زمین استفاده می شود نه آفرینش آن و ممکن است ترتیب آفرینش چنین بوده باشد که اول زمین خلق شده و پس از آن آسمان ها و سپس گسترش زمین[2].
پس باید گفت که منظور این نیست که آفرینش زمین پس از آسمان بوده است؛ بلکه منظور این است که گسترش زمین و آماده سازى آن براى زندگى، پس از آفرینش آسمان ها بوده و این مانع از آن نیست که زمین قبل از آسمان آفریده شده باشد[3].
2. گرچه کلمه "ثم" در تأخیر و ترتیب زمانى ظهور دارد، اما این ظهور در همه جا نیست.
صاحب تفسیر مجمع البیان می فرماید: ممکن است بگوییم کلمه "ثم" همه جا براى تأخیر و ترتیب زمانى نیست (همان طورى که در ادبیات عرب نظایر فراوان دارد).
و این کلمه در این جا فقط براى تذکر و یادآورى نعمت هاى خدا است و نظرى به تقدم و تأخّر خلقت زمین یا آسمان ندارد.[4] بلکه غرض برشمردن تعداد نعمت است؛ مثلا یکى از ما می گوید: "الم اطعمک ثمّ کسوتک ثمّ اعطیتک ثمّ حملتک"، آیا من تو را طعام نکردم و جامه ندادم و بخشش نکردم و اسب ندادم، و این می تواند درست باش حتی اگر آنچه را مقدّم گفته، مؤخّر انجام داده باشد؛ چرا که نظر او به تقدیم و تأخیر نیست، بلکه نظر او به تعداد است.[5]
بهرحال این کلام را خداوند در مقام امتنان فرموده است[6]و از این جهت می توان گفت که کلمه "ثم" در جمله "ثُمَّ اسْتَوى إِلَى السَّماءِ" به معناى تأخیر زمانى نیست، بلکه به معناى تأخیر در بیان و ذکر حقایقى پشت سر هم است.[7]
[1] سید بن قطب بن ابراهیم شاذلی، فی ظلال القرآن، ج 1، ص 53 و 54، ناشر دارالشروق، چاپ بیروت- قاهره، سال 1412 ق، چاپ هفدهم.
[2] طبرسی، فضل بن حسن، ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج 1، ص 114، ناشر انتشارات فراهانى، چاپ تهران، سال 1360 ش، چاپ اول؛ ابوالفتوح رازى، حسین بن على، روض الجنان و روح الجنان فی تفسیرالقرآن، ج 1، ص 191، ناشر بنیاد پژوهشهاى اسلامى آستان قدس رضوى، چاپ مشهد، سال 1408 ق.
[3] جعفرى، یعقوب، کوثر، ج 1، ص 113.
[4] ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج 1، ص 114.
[5] روض الجنان و روح الجنان فی تفسیرالقرآن، ج 1، ص 192.
[6] نک: طباطیایی، محمد حسین، ترجمه تفسیر المیزان، ج 1، ص 174، مترجم، موسوى همدانى، سید محمد باقر، ناشر، دفتر انتشارات اسلامى جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، قم، چاپ 1374 ش، چاپ پنجم.
[7] مکارم شیرازى، ناصر، تفسیر نمونه، ج 1، ص162 و 163و 164، دار الکتب الإسلامیة، تهران، چاپ 1374 ش، چاپ اول.