لطفا صبرکنید
بازدید
24783
24783
آخرین بروزرسانی:
1392/11/12
کد سایت
fa39758
کد بایگانی
48503
نمایه
اکثر بهشتیان از بُله
طبقه بندی موضوعی
درایه الحدیث|بهشتیان
اصطلاحات
جنة (بهشت ، باغ)
گروه بندی اصطلاحات
سرفصلهای قرآنی
- اشتراک گذاری
خلاصه پرسش
آیا بر اساس روایات بیشتر بهشتیان را «افراد ابله» تشکیل میدهند؟!
پرسش
آیا این روایت: «اکثر أهل الجنّة البُله»، که میگوید اکثر اهل بهشت ابلهانند درست است؟ اگر اینگونه است، پس یعنی پاداش دادن معیاری ندارد و تفکر و تعقل از نظر خدا مطرح نیست؟!
پاسخ اجمالی
در منابع روایى اهل سنت و شیعه، روایتى از پیامبر گرامى اسلام(ص) با تعابیر مختلفى[1] نقل شده است؛ مانند: «أکثر أهل الجنّة البُله»؛[2] بیشتر مردم بهشت بُله هستند.
آنچه در این روایت باعث تعجب و تحیر برخی شده است، واژه «بُلْه» است. در اینکه این واژه به چه معنا است و شامل چه کسانى میشود، با مراجعه به کتابهای لغت روشن مىشود که بُله در این روایت به معناى احمق و بىخرد نیست. «بُله» جمع «اَبْلَه» (مذکّر) و بَلْهاء (مؤنث) است. ابن منظور در لسان العرب و ابن اثیر در نهایه میگویند: اَبْله کسى است که بَلَه و بلاهت او آشکار است. و بَلَه به معناى غفلت از شرّ، بىتوجهى به آن و خوب نشمردن بدىها است. منظور از بُله در سخن پیامبر اکرم(ص) کسانى هستند که سلامت نفس دارند و دارای سینهای بیکینهاند و به مردم خوش بین. آنان به مسائل دنیا، کم توجهاند و خود را مشغول کارهای آخرت نمودهاند و در امور اخروى خود افرادى زیرک و کیّساند. اما ابله به معنای بیعقلی و بیخردی در اینجا مورد نظر نیست.[3]
احمد بن حنبل نیز بُله را غافلان از فساد و اهل دنیا مىداند که در برخورد با اوامر و نواهى خداوند، از عقلا و فقها به شمار مىآیند.[4]
صاحب مجمع البحرین هم ضمن بیان همین معنا میگوید: «بُله» جمع «اَبْلَه»، به کسى میگویند غافل و بىتوجه است. بنابراین «اَبْله» کسى است که غافل از شرّ و پیرو خیر است.[5]
از اینرو، و با توجه به معنای ارائه شده، مىتوان گفت بُله کسانى هستند که قلبى سالم و بىکینه دارند. این افراد الزاماً دارای علم و دانش در حد بالا نیستند، اما چنانچه از حقیقت آگاه شوند، از آن پیروى مىکنند. البته شاید بتوان معادل واژه «بله» را در فارسى، همان «عوام» یا «عامى» دانست.
با توجه به معنایی که از بُله ارائه شد، منظور روایات، به معنای ابله و دیوانه نیست، بلکه میتواند به معنای دو گروه نیز باشد:
1. افراد زیرکی که در برخی شرایط خود را به نادانی میزنند: «هَارُونُ بْنُ مُسْلِمٍ عَنْ مَسْعَدَةَ بْنِ صَدَقَةَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ عَنْ أَبِیهِ قَالَ أَکْثَرُ أَهْلِ الْجَنَّةِ الْبُلْهُ قَالَ قُلْتُ هَؤُلَاءِ الْمُصَابُونَ الَّذِینَ لَا یَعْقِلُونَ فَقَالَ لِی لَا الَّذِینَ یَتَغَافَلُونَ عَمَّا یَکْرَهُونَ»؛[6] راوی میگوید از امام صادق(ع) پرسیدم منظور از بُله در روایاتی که میگویند بیشتر مردم بهشت از بُله هستند، آیا منظور از آن دیوانگانیاند که دارای قدرت تعقل و تفکر نیستند؟! امام فرمود: نه. بُله کسانی هستند که در امور ناپسند خود را به غفلت میزند.
2. افرادی که به دلیل شرایط محیطی نتوانستهاند حقیقت را به صورت کامل دریابند، اما سر دشمنی هم با حقیقت ندارند. به عبارت دیگر مستضعف هستند: «قُلْتُ أَصْلَحَکَ اللَّهُ مَا تَأْمُرُنِی أَنْطَلِقُ فَأَتَزَوَّجُ بِأَمْرِکَ فَقَالَ لِی إِنْ کُنْتَ فَاعِلًا فَعَلَیْکَ بِالْبَلْهَاءِ مِنَ النِّسَاءِ قُلْتُ وَ مَا الْبَلْهَاءُ قَالَ ذَوَاتُ الْخُدُورِ الْعَفَائِفُ- َقُلْتُ مَنْ هِیَ عَلَى دِینِ سَالِمِ بْنِ أَبِی حَفْصَةَ قَالَ لَا فَقُلْتُ مَنْ هِیَ عَلَى دِینِ رَبِیعَةِ الرَّأْیِ فَقَالَ لَا وَ لَکِنَّ الْعَوَاتِقَ اللَّوَاتِی لَا یَنْصِبْنَ کُفْراً وَ لَا یَعْرِفْنَ مَا تَعْرِفُون».[7] راوی از امام باقر(ع) میپرسد چه دستور میفرمایید، به امر شما ازدواج کنم، امام(ع) فرمود اگر میخواهی ازدواج کنی، با زن «بلهاء» ازدواج کن. راوی میپرسد بلهاء چه طایفهای هستند، فرمود: زنان پوشیده و عفیف.
پرسیدم کسی که بر مذهب... است. فرمود: خیر.
گفتم کسی که بر مذهب... فرمود نه.
دختران جوانی که نه بر مخالفت با حق پافشاری دارند و نه مانند شما شناخت کاملی نسبت به دین دارند.
(یعنی کسانی که مستضعف در دین هستند. در محیط بسته بوده و نتوانستند به حقیقت دست یابند.)
امام باقر(ع) در روایتى دیگر در سؤال از مستضعفان چنین میفرماید: مستضعفان بَلهاء هستند، بَلهاء کسانی هستند که به آنها بگویید نماز بخوانید میخوانند، هیچ چیز نمیدانند مگر آنچه را شما به آنها میگویید؛ بردهای که هیچ چیز نمیداند، مگر آنچه را شما به آنها میگویید؛ پیر مرد؛ طفل و بچه کوچک، از مستضعفاناند.[8]
گفتنی است؛ با توجه به اینکه بیشتر مردم بهشت از بُله هستند و مستضعفان نیز در شمار بُله قرار میگیرند، میتوان گفت روایت «اکثر أهل الجنّة البُله»، تأییدى بر بهشتى بودن بسیاری از مستضعفان است.
آنچه در این روایت باعث تعجب و تحیر برخی شده است، واژه «بُلْه» است. در اینکه این واژه به چه معنا است و شامل چه کسانى میشود، با مراجعه به کتابهای لغت روشن مىشود که بُله در این روایت به معناى احمق و بىخرد نیست. «بُله» جمع «اَبْلَه» (مذکّر) و بَلْهاء (مؤنث) است. ابن منظور در لسان العرب و ابن اثیر در نهایه میگویند: اَبْله کسى است که بَلَه و بلاهت او آشکار است. و بَلَه به معناى غفلت از شرّ، بىتوجهى به آن و خوب نشمردن بدىها است. منظور از بُله در سخن پیامبر اکرم(ص) کسانى هستند که سلامت نفس دارند و دارای سینهای بیکینهاند و به مردم خوش بین. آنان به مسائل دنیا، کم توجهاند و خود را مشغول کارهای آخرت نمودهاند و در امور اخروى خود افرادى زیرک و کیّساند. اما ابله به معنای بیعقلی و بیخردی در اینجا مورد نظر نیست.[3]
احمد بن حنبل نیز بُله را غافلان از فساد و اهل دنیا مىداند که در برخورد با اوامر و نواهى خداوند، از عقلا و فقها به شمار مىآیند.[4]
صاحب مجمع البحرین هم ضمن بیان همین معنا میگوید: «بُله» جمع «اَبْلَه»، به کسى میگویند غافل و بىتوجه است. بنابراین «اَبْله» کسى است که غافل از شرّ و پیرو خیر است.[5]
از اینرو، و با توجه به معنای ارائه شده، مىتوان گفت بُله کسانى هستند که قلبى سالم و بىکینه دارند. این افراد الزاماً دارای علم و دانش در حد بالا نیستند، اما چنانچه از حقیقت آگاه شوند، از آن پیروى مىکنند. البته شاید بتوان معادل واژه «بله» را در فارسى، همان «عوام» یا «عامى» دانست.
با توجه به معنایی که از بُله ارائه شد، منظور روایات، به معنای ابله و دیوانه نیست، بلکه میتواند به معنای دو گروه نیز باشد:
1. افراد زیرکی که در برخی شرایط خود را به نادانی میزنند: «هَارُونُ بْنُ مُسْلِمٍ عَنْ مَسْعَدَةَ بْنِ صَدَقَةَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ عَنْ أَبِیهِ قَالَ أَکْثَرُ أَهْلِ الْجَنَّةِ الْبُلْهُ قَالَ قُلْتُ هَؤُلَاءِ الْمُصَابُونَ الَّذِینَ لَا یَعْقِلُونَ فَقَالَ لِی لَا الَّذِینَ یَتَغَافَلُونَ عَمَّا یَکْرَهُونَ»؛[6] راوی میگوید از امام صادق(ع) پرسیدم منظور از بُله در روایاتی که میگویند بیشتر مردم بهشت از بُله هستند، آیا منظور از آن دیوانگانیاند که دارای قدرت تعقل و تفکر نیستند؟! امام فرمود: نه. بُله کسانی هستند که در امور ناپسند خود را به غفلت میزند.
2. افرادی که به دلیل شرایط محیطی نتوانستهاند حقیقت را به صورت کامل دریابند، اما سر دشمنی هم با حقیقت ندارند. به عبارت دیگر مستضعف هستند: «قُلْتُ أَصْلَحَکَ اللَّهُ مَا تَأْمُرُنِی أَنْطَلِقُ فَأَتَزَوَّجُ بِأَمْرِکَ فَقَالَ لِی إِنْ کُنْتَ فَاعِلًا فَعَلَیْکَ بِالْبَلْهَاءِ مِنَ النِّسَاءِ قُلْتُ وَ مَا الْبَلْهَاءُ قَالَ ذَوَاتُ الْخُدُورِ الْعَفَائِفُ- َقُلْتُ مَنْ هِیَ عَلَى دِینِ سَالِمِ بْنِ أَبِی حَفْصَةَ قَالَ لَا فَقُلْتُ مَنْ هِیَ عَلَى دِینِ رَبِیعَةِ الرَّأْیِ فَقَالَ لَا وَ لَکِنَّ الْعَوَاتِقَ اللَّوَاتِی لَا یَنْصِبْنَ کُفْراً وَ لَا یَعْرِفْنَ مَا تَعْرِفُون».[7] راوی از امام باقر(ع) میپرسد چه دستور میفرمایید، به امر شما ازدواج کنم، امام(ع) فرمود اگر میخواهی ازدواج کنی، با زن «بلهاء» ازدواج کن. راوی میپرسد بلهاء چه طایفهای هستند، فرمود: زنان پوشیده و عفیف.
پرسیدم کسی که بر مذهب... است. فرمود: خیر.
گفتم کسی که بر مذهب... فرمود نه.
دختران جوانی که نه بر مخالفت با حق پافشاری دارند و نه مانند شما شناخت کاملی نسبت به دین دارند.
(یعنی کسانی که مستضعف در دین هستند. در محیط بسته بوده و نتوانستند به حقیقت دست یابند.)
امام باقر(ع) در روایتى دیگر در سؤال از مستضعفان چنین میفرماید: مستضعفان بَلهاء هستند، بَلهاء کسانی هستند که به آنها بگویید نماز بخوانید میخوانند، هیچ چیز نمیدانند مگر آنچه را شما به آنها میگویید؛ بردهای که هیچ چیز نمیداند، مگر آنچه را شما به آنها میگویید؛ پیر مرد؛ طفل و بچه کوچک، از مستضعفاناند.[8]
گفتنی است؛ با توجه به اینکه بیشتر مردم بهشت از بُله هستند و مستضعفان نیز در شمار بُله قرار میگیرند، میتوان گفت روایت «اکثر أهل الجنّة البُله»، تأییدى بر بهشتى بودن بسیاری از مستضعفان است.
[1]. ر. ک: حمیری، عبد الله بن جعفر، قرب الاسناد، ص ۷۵، مؤسسه آل البیت علیهم السلام، قم، چاپ اول، 1413ق؛ بیهقی، احمد بن حسین، شعب الایمان، ج 2، ص 497، مکتبة الرشد، للنشر و التوزیع، ریاض، چاپ اول، 1423ق.
[2]. قادری هندی، علاء الدین علی بن حسام الدین، کنز العمال فی سنن الأقوال و الأفعال، محقق، بکری حیانی، صفوة السقا، ج 14، ص 467، مؤسسة الرسالة، بیروت، چاپ پنجم، 1401ق؛ امالی، سید مرتضی، ج ۱، ص ۳۸، دار الفکر العربی، قاهره، چاپ اول، ۱۹۹۸م؛ ابن بطریق، یحیی بن حسن، عمدة عیون صحاح الاخبار، ص ۱۵۹، دفتر نشر اسلامی، قم، چاپ اول، ۱۴۰۷ق.
[3]. ابن منظور، لسان العرب، ج 13، ص 477، واژه «بله»، دار صادر، بیروت، 1414ق؛ ابن اثیر جزری، مبارک بن محمد، النهایة فی غریب الحدیث و الاثر، ج 1، ص 155، اسماعیلیان، قم، چاپ اول بیتا.
[4]. ابن منظور، لسان العرب، ج 13، ص 477، واژه «بله»، دار صادر، بیروت، 1414ق.
[5]. طریحى، فخر الدین، مجمع البحرین، ج 6، ص 343، کتابفروشى مرتضوى، تهران، 1375ش.
[6]. ابن ادریس، محمد بن احمد، السرائر الحاوی لتحریر الفتاوی (و المستطرفات)، محقق، مصحح، الموسوى، حسن بن احمد، ابن مسیح، ابو الحسن ، ج 3، ص 566، دفتر انتشارات اسلامى، قم، چاپ دوم، 1410ق.
[7]. کافی، محقق، مصحح، غفارى، على اکبر، آخوندى، محمد، ج 2، ص 402- 403، دار الکتب الإسلامیة، تهران، چاپ چهارم، 1407.ق
[8]. عیاشى، محمد بن مسعود، تفسیر العیاشی، محقق، مصحح، رسولى محلاتى، سید هاشم، ج 1، ص 270، المطبعة العلمیة، تهران، چاپ اول، 1380ق. «عن سلیمان بن خالد عن أبی جعفر (ع) قال سألته عن المستضعفین فقال: البلهاء فی خدرها و الخادم- تقول لها صلی فتصلی لا تدری إلا ما قلت لها- و الجلیب الذی لا یدری إلا ما قلت له، و الکبیر الفانی و الصبی و الصغیر هؤلاء المستضعفون».
نظرات