لطفا صبرکنید
32631
- اشتراک گذاری
2- آیا مطالب معارض با ضروریات شیعه که به وفور در آثار مشار الیه دیده می شود را می توان حمل بر تقیه و قصور و استضعاف فکری وی نمود؟
پیچیدگى شخصیت ابن عربى و روش او در برخورد با مذاهب اسلامى و شخصیت هاى مورد علاقه هر یک از این مذاهب موجب اختلاف آراء در مذهب او گشته است. به گونه ای که بعضى او را از اهل سنت و بعضى از شیعه اثنى عشرى، بعضى اسماعیلى، بعضى مالکى، بعضى برتر از مذهب و بعضى خارج از مذهبش دانستهاند. اما آثار و تألیفاتش دلالت دارد که او از اهل سنت بوده و در فقه تابع مسلک حنبلى است، البته در مواردی به عقاید شیعه هم علاقه نشان داده است.
لازم است گفته شود که عده ای همانند شیخ بهایی او را شیعه دانسته اند. بنابر این اگر او را شیعه دانستیم مطالب معارض با عقیده شیعه در کتبش را باید حمل بر تحریف دیگران یا تقیه او نماییم.
محمد بن على بن محمد بن احمد بن عبد الله بن حاتم طایى مکنى به ابوبکر و ابو عبدالله و ابن افلاطون و ابن سراقه و ابن عربى و ملقب به شیخ اکبر و محیى الدین است. او از نوادگان عبدالله بن حاتم برادر صحابى معروف عدى بن حاتم است و جد اعلاى او حاتم طایى است. پدرش، على بن محمد، از ائمه فقه و حدیث و از زهاد و متصوفه به شمار مىرفته است و مادرش از قبیله خولان و به انصار منسوب است.
او در سال 560 ه. ق در هفتم ماه رمضان در مرسیه از بلاد اندلس متولد شد و در هشتم ربیع الآخر سال 638 ه. ق در دمشق وفات یافت و در شمال این شهر، در قریه صالحیه و در دامنه کوه قاسیون، دفن شد.
وی حنبلی مذهب و از برجستهترین شخصیتهاى عرفان اسلامى است. عارفى که امواج عظیمى از مخالفان و موافقان پیرامون شخصیتش نظر داده اند و بسیارى از عارفان و حکیمان و فقیهان و دانشوران را یا مرید خود ساخته و یا به مخالفت با خود برانگیخته است.[1]
با اینکه منابع بسیارى پیرامون زندگانى و شخصیت ابن عربى وجود دارد، اما به دلیل افراط و تفریط جانبداران و مخالفانش، شناخت شخصیت واقعى او آسان نیست. افراط و تفریطى که گاه او را در عالىترین مراحل سیر و سلوک و در ردیف اولیا قرار داده و گاه او را از دین خارج دانسته و بدعت گذارى گمراه و گمراهکننده معرفى نموده است.
مطمئنترین راه براى پىبردن به شخصیت واقعى او، چه در شکل ظاهرى که بیانگر زندگى روزمره اوست و چه در بعد عرفانى که شکلگیرى شخصیت او را در مسیر سیر و سلوک و گذر از مراحل و مقامات عرفانى بیان مىکند، مراجعه به آثار و تألیفاتش است.
با در نظر گرفتن این مقدمه به بیان موضوع می پردازیم.
ابن عربی شیعه یا سنی؟
در کتاب های وی مواردی به چشم می خورد که گمان می رود او طبق عقیده شیعه سخن گفته است و برخی افراد نیز از این شواهد این استفاده را کرده اند که وی از شیعیان است مانند سخنی که در کتاب فتوحات مکیه که از مهمترین آثارش است در باره حضرت علی (ع) بیان کرده و می گوید: علی ابن ابیطالب نزدیک ترین افراد به رسول خدا و سرّ همه انبیا و اولیا است[2].
و یا عقیده ای را که در مورد امام زمان (عج) بیان می کند و او را خلیفه خدا در زمین معرفی می کند و می گوید از نسل فاطمه زهرا (ع) می باشد و هم اسم رسول خدا می باشد. افرادی مانند شیخ بهایی از این سخن وی اظهار تعجب کرده و این را شاهدی بر شیعه بودن ابن عربی گرفته اند. به همین خاطر بزرگانی از شیعه نیز قائل به شیعه بودن ابن عربی شده اند از جمله شیخ بهایی و ابن فهد حلی و محدث سید جزایری و قاضی نورالله تستری و... .[3]
ولی باید توجه داشت که، اولا: این عبارت که "علی ابن ابیطالب نزدیک ترین افراد به رسول خدا و سرّّ همه انبیا و اولیا می باشد" تنها دلالت دارد که از دیدگاه ایشان در ولایت تکوینی کسی به پای حضرت علی (ع) نمی رسد نه اینکه علی (ع) جانشین و خلیفه بلا فصل پیامبر باشد. بسیاری از اهل سنت به ویژه معتزلی ها و عرفاء قائل به افضلیت علی (ع) هستنند تا جایی که ابن ابی الحدید معتزلی شارح نهج البلاغه در حمد خدا میگوید: "و الحمد لله الذی قدم المفضول علی الافضل لمصلحة"[4] حمد خدای را که مفضول را بر افضل برای مصلحت مقدم داشته است .
ثانیا: اهل سنت نیز به خلافت حضرت علی (ع) بعد از سه خلیفه قائل هستند، از این رو نمی توان به شیعه بودن کسی حکم کرد که صرفا در کلام یا نوشته اش به برتری حضرت علی (ع) سخن رانده است.
.او اگر چنین حرفی را در باره حضرت علی (ع) زده است، در کتاب فتوحات مکیه به صحت خلافت ابوبکر اشاره می کند.[5] و نیز در جای دیگر از همان کتاب بر امامت و برتری ابوبکر تاکید کرده و گفته است: مردم فضیلت و برتری ابوبکر را بر دیگران می شناسند و او را شایسته خلافت و مقدم بر دیگران می داند[6].
و نیز در همان کتاب[7] روایت ترمذی را بیان می کند و می پذیرد که بعد از پیامبر، افضل مردمان در میان مسلمانان ابوبکر بوده است. و در همان کتابش اشعاری را نقل می کند که مضمونش این است: بین ابوبکر و یار او یعنی پیامبر (ص) کسی فاصله نمی شود[8].
همچنین مواردی در آثارش وجود دارد که با مطالعه آن کسی در شیعه نبودنش تردید نمی کند، او از افرادی مثل متوکل و معاویه نام می برد و آنها را قطب می داند. او در این باره می گوید[9]: "قطب که او را غوث گویند، محل نظر حق تعالی است و آن در هر زمان یک شخص است که از مقربین است و سرور جماعت زمان خود می باشد از آنها کسی است که هم خلافت ظاهری را دارد و هم خلافت باطنی مانند: ابوبکر، عمر، عثمان، علی، حسن، معاویة بن یزید و عمر بن عبد العزیز و متوکل عباسی و بعضی تنها حائز مقام خلافت باطنی هستند مانند : احمد بن هارون رشید سبتی و ابو یزید بسطامی اکثر قطبها این چنین هستند."
با توجه به این عبارت پرسش هایی مطرح می شود:
کدام یک از شیعیان اثنی عشری قائل به ترتیب خلفائی است (خلافت ظاهری یا باطنی) که ایشان مطرح کرده است؟
آیا سخن ایشان مصداق سخن علی (ع) نیست که فرمود: این دنیا آن چنان سست رفتار است که کار را به جائى رسانده که حالا باید بگویند على و معاویه على را با معاویه کنار هم قرار دهند[10].
آیا شیعه قائل به خلافت طاهری و باطنی عمر بن عبد العزیز است؟
آیا کسی که متوکل ناصبی و دشمن اهل بیت را خلیفه باطنی معرفی می کند می تواند در ردیف دوستان اهل بیت و شیعه باشد؟
مرحوم حاج میرزا حسین نوری محدث و فقیه متبحّر ( استاد شیخ عباس قمی "ره") می فرماید: ابن عربی در میان علما و نواصب اهل سنت بیشتر از همه با شیعه خصومت ورزیده است . چرا که در فتوحاتش در جایی که از احوال اقطاب سخن گفته ، ابوبکر، عمر، عثمان ، علی و امام حسن (ع)، عمر بن عبد العزیز و حتی متوکل را در یک ردیف قرار داده و آنان را از اقطابی شمرده است که هم صاحب خلافت ظاهری بودند و هم حائز خلافت باطنی ، در صورتی که متوکل همان کسی است که دستور داد تا قبر امام حسین (ع) را ویران سازند و مردم را از زیارت آن قبر شریف باز دارند[11] .
علامه طباطبایی (ره) صاحب تفسیر المیزان می فرماید : چطور می شود ابن عربی را از اهل طریق دانست با وجودی که متوکل را از اولیای خدا می داند[12] .
استاد آشتیانی می گوید: ابن عربی به طور کلی با شیعه، سر سازش ندارد. او گویا مطلقاً آثار أئمه شیعه را ندیده است. البته در موارد معدود که حدیثى از أئمه شیعه، (ع) ، آن هم از طریق عامّه نقل مىکند، آن چنان تجلیل و تکریم مىکند که آدمى گمان مىبرد أو شیعهاى عالى مقام بلکه متوغل در تشیع است.[13]
بنابر این اگر ما قائل به شیعه بودن او شویم باید یا احتمال تقیه کردن او را بدهیم، چنانکه امثال شیخ بهایی قائل شده و می گویند چون وی در محیطی سکونت داشته که سالها تحت حکومت بنی امیه بوده مجبور به تقیه بوده است[14] و یا احتمال تحریف کتابهایش را بدهیم چنانکه برخی نیز طبق شواهدی قائل شده اند که کتاب فتوحات وی دارای دو نسخه بوده که در دومی بسیارى از مطالب موجود در نسخه اول حذف و مطالب دیگرى به آن افزوده شدهاست. نسخه خطى موجود به خط مؤلف همان نسخه دوم است و نسخه اول نیز به خط یکى از پیروان او که در زمان حیات مؤلف نوشته است موجود مىباشد. کثرت نسخ خطى هر چند انتساب کتاب را به ابن عربى قطعى مىسازد اما احتمال تحریف را نیز در آنها تقویت مىکند، اگر آنچه شعرانى در باره کتاب فتوحات گفته است صحیح باشد، متعجب مىشویم که چه مقدار از این مهمترین کتاب ابن عربى، از آن اوست و چه مقدار از آن، منسوب به اوست. شعرانى مىگوید:"[15] هنگامى که در صدد تلخیص کتاب فتوحات برآمدم با عباراتى مواجه شدم که به گمانم با عقاید مسلم کافه مسلمین تعارض داشت بنابراین پس از اندکى شک و تردید آنها را حذف کردم و روزى این مطالب را با شیخ شمس الدین (متوفاى سال 955 ه. ق) که نسخهاى از فتوحات را به خط خود نوشته و با نسخه مؤلف در قونیه مقابله کرده بود در میان گذاشتم، و پس از خواندن آن دریافتم که هیچ یک از عباراتى که حذف کرده بودم، در آن نسخه موجود نیست. شعرانى نقل مىکند که براى وى مسلم گردید که نسخههاى فتوحات که در زمان وى در مصر رواج داشت، شامل قسمتهایى مىشد که به نام مؤلف جعل شده بود و در مورد کتاب فصوص و دیگر آثار وى نیز چنین کارى صورت گرفته بود.
جهت اطلاع بیشتر در مورد ابن عربی می توان به کتاب های زیر مراجعه کنید:
1- کتاب محی الدین ابن عربی تالیف محسن جهانگیری انتشارات دانشگاه تهران.
2-جستجو در عرفان اسلامی تالیف داوود الهامی انتشارات مکتب اسلام .
3-داوری های متضاد در باره ابن عربی تالیف داوود الهامی انتشارات مکتب اسلام.
[1] - آشتیانی جلال الدین- شرح فصوص قیصری پشگفتارص 13 چاپ شرکت انتشارات علمی فرهنگی چاپ اول
[2] -ابن عربی محی الدین –الفتوحات المکیه ج1ص120 چاپ بیروت انتشارات دار صادر 4جلدی( عبارت در فتوحات این است.....و أقرب الناس إلیه( ای الی خاتم الانبیا) على بن أبى طالب وهو سر الأنبیاء أجمعین)
[3] -فصلنامه فلسفی کلامی حزب الله مقاله شیعه بودن ابن عربی –سید محمد باقر خرازی ص64 سال پنجم شماره 14 به نقل از کتاب مجالس شرح حال ابن عربی
[4] شرح ابن ابی الحدید، ج 1، ص 3.
[5]-فتوحات مکیه- ج4ص 79- عبارت ابن عربی این است (... هذا مما یدلک علی صحة خلافة ابی بکر صدیق )
[6] -همان- ج- 3 -ص372
[7] - همان- ج 2-ص125
[8] -همان- ج2-ص260) اشعارش این است:
فلیس بین ابی بکر و صاحبه اذا نظرت الی ما قلته رجل
هذا الصحیح الذی دلت دلائله فی الکشف عند رجال الله اذ عملوا(
[9] - ابن عربی، فتوحات، ج 2، ص 6.
[10] مدرس وحید، احمد، شرح نهج البلاغه، ج 2، ص 237، ناشر مؤلف، چاپ اول.
[11] نوری، حسین، مستدرک الوسایل، ج 3، ص 422، چاپ قدیم.
[12] طباطبایی، محمد حسین، روح مجرد، ص 436 پاورقی.
[13] -همان- ص46
[14] - دایرة المعارف تشیع- ص 347 ج 1 چاپ بنیاد اسلامی طاهر چاپ اول بهمن 66 ذیل واژه ابن عربی
[15] -م م شریف -تاریخ فلسفه در اسلام- ج1- ص564- انتشارات حکمت چاپ اول به نقل از شعرانی عبد الوهاب الیواقیت والجواهر ص2 - 13.