لطفا صبرکنید
بازدید
119819
119819
آخرین بروزرسانی:
1393/08/12
کد سایت
fa45087
کد بایگانی
55393
نمایه
بررسی روایت «بعثت لاتمم مکارم الاخلاق»
طبقه بندی موضوعی
درایه الحدیث
- اشتراک گذاری
خلاصه پرسش
سند روایت «إِنَّمَا بُعِثْتُ لِأُتَمِّمَ مَکَارِمَ الْأَخْلَاقِ» را بررسی کنید؟
پرسش
سند و توضیح روایت «إنما بعثت لاتمم مکارم الاخلاق» چیست؟
پاسخ اجمالی
روایت موجود در پرسش «بهراستی که من مبعوث شدم تا شرافتهای اخلاقی را کامل و تمام کنم [و به مردم بیاموزم]» در کتابهای مختلف بدون ذکر سند به پیامبر اسلام(ص) نسبت داده شده است،[1] اما در متون حدیثی اهل سنت این روایت دارای سلسله سند میباشد.[2] و درباره این حدیث، همین مقدار از جهت سندی برای ما کافی است.
البته مفهوم و محتوای آن - حتی بدون داشتن سند - نیز قابل تأیید بوده و همین محتوا در آیات و روایات فراوان دیگری وجود دارد.
از ویژگیهای بارز انبیای الهی داشتن اخلاق نیکو است. آنان همانطور که در دیگر زمینهها به عنوان الگوی مردم و اجتماع هستند، در زمینه اخلاق نیکو - چه اخلاق فردی و چه درباره اخلاقیات مربوط به مسائل اجتماعی - به عنوان الگوی مردم مطرح بودهاند.
در طول زندگانی پیامبر اسلام(ص) نیز به خوبی دیده میشود که پایبندی به اخلاق و رشد و تعالی اخلاقی مردم در صدر کار ایشان بوده است و در همه زمینههای اخلاقی؛ مسلمانان را به رشد و تعالی رساندند و پیامهای بلند ایشان و اهل بیتشان، تا انتهای تاریخ، منادی شرافت و فضائل اخلاقی برای بشریت است.
روایتی در کتاب کافی از امام صادق(ع) و با سند متصل و صحیح روایت شده است که ایشان فرمودند:
«خداى عزّ و جلّ پیغمبرانش را به "مکارم اخلاق" زینت داد، شما نیز خود را بیازمائید، اگر چنین اخلاق والایی در وجود شما هم بود، خدا را سپاس گوئید و بدانید که بودن آنها در شما خیر است و اگر در شما نبود، از خدا بخواهید و نسبت به آنها رغبت جوئید.
امام سپس ده مصداق از مکارم اخلاق را بیان فرمود:
یقین، قناعت، صبر، شکر، خویشتن دارى، خلق نیکو، سخاوت، غیرت، شجاعت و مروّت».[3]
سرآمد همه پیامبران الهی حضرت پیامبر خاتم(ص) است که خداوند در این زمینه ایشان را به «خُلق عظیم» ستوده و دربارهاش فرموده: «و اخلاق نیک برجستهاى در اندرونت وجود دارد».[4]
اسلام دین بزرگ اخلاق است، و آموزشهاى اخلاقى این دین از مهمترین آموزشهاى اخلاقى تاریخ تعلیم و تربیت بشرى است، و در قرآن کریم، آیاتى اخلاقى و تربیتى آمده است که از معجزات آشکار در معرفت نفس انسانى و توّجه دادن انسان به فضایل است. یکی از رموز موفقیت پیامبر اسلام در جذب مشرکان و منافقان سخت دل، همین خلق و خوی مهربانانه ایشان بود به حدی که خداوند؛ بهرهمندی از این نعمت بزرگ را برای پیامبرش رحمتی از جانب خود میداند و میفرماید:
«به [برکت] رحمت الهى، در برابر آنان (مردم) نرم [و مهربان] شدى! و اگر خشن و سنگدل بودى، از اطراف تو، پراکنده میشدند. پس آنها را ببخش و براى آنها آمرزش بطلب! و در کارها، با آنان مشورت کن...».[5]
انگیزه بعثت انبیاء
از انگیزههای مهم بعثت انبیا تزکیه نفوس و جان مردم از بیماریهای روحی است که سر منشأ همه بد اخلاقیها است تا بدین سبب مکارم اخلاق در بین جامعه نمایان شود. در قرآن میخوانیم:
«خداوند بر مؤمنان منت نهاد (نعمت بزرگى بخشید) هنگامى که در میان آنها، پیامبرى از خودشان برانگیخت که آیات او را بر آنها بخواند، و آنها را پاک کند و کتاب و حکمت بیاموزد هر چند پیش از آن، در گمراهى آشکارى بودند».[6]
بنابراین، خود انبیا بویژه پیامبر اسلام(ص) دارای بلندترین مکارم و فضائل اخلاقی بودند و هم یکی از علل بعثت آنان، تزکیه مردم از رذائل اخلاقی و روحی بوده است.
البته مفهوم و محتوای آن - حتی بدون داشتن سند - نیز قابل تأیید بوده و همین محتوا در آیات و روایات فراوان دیگری وجود دارد.
از ویژگیهای بارز انبیای الهی داشتن اخلاق نیکو است. آنان همانطور که در دیگر زمینهها به عنوان الگوی مردم و اجتماع هستند، در زمینه اخلاق نیکو - چه اخلاق فردی و چه درباره اخلاقیات مربوط به مسائل اجتماعی - به عنوان الگوی مردم مطرح بودهاند.
در طول زندگانی پیامبر اسلام(ص) نیز به خوبی دیده میشود که پایبندی به اخلاق و رشد و تعالی اخلاقی مردم در صدر کار ایشان بوده است و در همه زمینههای اخلاقی؛ مسلمانان را به رشد و تعالی رساندند و پیامهای بلند ایشان و اهل بیتشان، تا انتهای تاریخ، منادی شرافت و فضائل اخلاقی برای بشریت است.
روایتی در کتاب کافی از امام صادق(ع) و با سند متصل و صحیح روایت شده است که ایشان فرمودند:
«خداى عزّ و جلّ پیغمبرانش را به "مکارم اخلاق" زینت داد، شما نیز خود را بیازمائید، اگر چنین اخلاق والایی در وجود شما هم بود، خدا را سپاس گوئید و بدانید که بودن آنها در شما خیر است و اگر در شما نبود، از خدا بخواهید و نسبت به آنها رغبت جوئید.
امام سپس ده مصداق از مکارم اخلاق را بیان فرمود:
یقین، قناعت، صبر، شکر، خویشتن دارى، خلق نیکو، سخاوت، غیرت، شجاعت و مروّت».[3]
سرآمد همه پیامبران الهی حضرت پیامبر خاتم(ص) است که خداوند در این زمینه ایشان را به «خُلق عظیم» ستوده و دربارهاش فرموده: «و اخلاق نیک برجستهاى در اندرونت وجود دارد».[4]
اسلام دین بزرگ اخلاق است، و آموزشهاى اخلاقى این دین از مهمترین آموزشهاى اخلاقى تاریخ تعلیم و تربیت بشرى است، و در قرآن کریم، آیاتى اخلاقى و تربیتى آمده است که از معجزات آشکار در معرفت نفس انسانى و توّجه دادن انسان به فضایل است. یکی از رموز موفقیت پیامبر اسلام در جذب مشرکان و منافقان سخت دل، همین خلق و خوی مهربانانه ایشان بود به حدی که خداوند؛ بهرهمندی از این نعمت بزرگ را برای پیامبرش رحمتی از جانب خود میداند و میفرماید:
«به [برکت] رحمت الهى، در برابر آنان (مردم) نرم [و مهربان] شدى! و اگر خشن و سنگدل بودى، از اطراف تو، پراکنده میشدند. پس آنها را ببخش و براى آنها آمرزش بطلب! و در کارها، با آنان مشورت کن...».[5]
انگیزه بعثت انبیاء
از انگیزههای مهم بعثت انبیا تزکیه نفوس و جان مردم از بیماریهای روحی است که سر منشأ همه بد اخلاقیها است تا بدین سبب مکارم اخلاق در بین جامعه نمایان شود. در قرآن میخوانیم:
«خداوند بر مؤمنان منت نهاد (نعمت بزرگى بخشید) هنگامى که در میان آنها، پیامبرى از خودشان برانگیخت که آیات او را بر آنها بخواند، و آنها را پاک کند و کتاب و حکمت بیاموزد هر چند پیش از آن، در گمراهى آشکارى بودند».[6]
بنابراین، خود انبیا بویژه پیامبر اسلام(ص) دارای بلندترین مکارم و فضائل اخلاقی بودند و هم یکی از علل بعثت آنان، تزکیه مردم از رذائل اخلاقی و روحی بوده است.
[1]. مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج 68، ص 382، بیروت، دار احیاء التراث العربی، 1403ق.
[2]. «أَخْبَرَنا أبو محمّد بن یوسُف الاصبَهانی، أنبأ أبو سعید بن الأعرابیّ، ثنا أبو بکر محمّد بن عُبَید المَرْوَرّوذیّ، ثنا سعید بن منصور، ثنا عبد العزیز بن محمّد، أخبرنی محمّد بن عَجْلان، عن القَعْقاع بن حکیم، عن أبی صالح، عن أبی هُرَیْرَة، قال: قال رسول الله(ص): إِنَّما بُعِثْتُ لِأُتَمِّمَ مَکارِمَ الْأَخْلاقِ»؛ بیهقی، احمد بن حسین، السنن الکبری، ج 10، ص 323، بیروت، دار الکتب العلمیة، چاپ سوم، 1424ق.
[3]. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج 2، ص 56، تهران، دار الکتب الاسلامیه، 1365ش.
[4]. قلم، 4: «وَ إِنَّکَ لَعَلى خُلُقٍ عَظیم».
[5]. آل عمران، 159.
[6]. آل عمران، 164؛ بقره، 129.
نظرات