لطفا صبرکنید
بازدید
6458
6458
آخرین بروزرسانی:
1395/12/13
کد سایت
fa47092
کد بایگانی
57965
نمایه
منظور از فساد بعد از اصلاح در آیه 56 سوره اعراف
طبقه بندی موضوعی
تفسیر
گروه بندی اصطلاحات
اصطلاحات فقهی - اصولی|سرفصلهای قرآنی
- اشتراک گذاری
خلاصه پرسش
منظور از فساد بعد از اصلاح در آیه 56 سوره اعراف چیست؟
پرسش
در قرآن کریم آمده است: «و لا تُفْسِدُواْ فِی الأَرْضِ بَعْدَ إِصْلاحِها وَ ادْعُوهُ خَوْفًا وَ طَمَعًا إِنَّ رَحْمَتَ الله قَرِیبٌ مِّنَ الْمُحْسِنِینَ» (سوره اعراف- آیه 56)؛ «رحمت» در عربی مؤنث است، بنابراین کلمه «قَرِیبٌ» باید شکل مؤنث داشته باشد؛ یعنی «قریبة»، اما در این آیه شریفه چنین نیست؟
پاسخ اجمالی
خدای متعال پس از آنکه در آیات پیشین تأکید بر حاکمیت و ربوبیت خداوند بر انسان و جهان داشته، و از مردم میخواهد که پروردگار خود را از روى تضرع و زارى و به صورت پنهانى بخوانند، در این آیه از مردم میخواهد که از فساد و تباهی در روی زمین، بعد از اصلاحی که صورت گرفته بپرهیزند: «وَ لا تُفْسِدُوا فِی الْأَرْضِ بَعْدَ إِصْلاحِها وَ ادْعُوهُ خَوْفاً وَ طَمَعاً إِنَّ رَحْمَتَ اللَّهِ قَرِیبٌ مِنَ الْمُحْسِنِینَ»؛[1] و در زمین از پس اصلاح آن، فساد مکنید، خدا را با بیم و امید بخوانید که رحمت خدا به نکوکاران نزدیک است.
اکنون این پرسش مطرح میشود که منظور از فساد و اصلاح در زمین چیست؟
برخی از مفسران قرآن در این زمینه معتقدند: مصالح دین و دنیا منحصر در پنج چیز است: نفوس، عقول، اموال، انساب، و ادیان. و منظور از «لا تفسدوا» نهى از افساد همه اینها است؛ یعنی به وسیله قتل و قطع اعضاء، نفوس را از بین نبرید؛ از طریق غصب و سرقت و تدلیس و خدعه، مال باطل نخورید؛ از راه القای شک و شبهه، کفر و بدعت، دین را منحرف نسازید؛ از طریق زنا، لواطه و قذف، نسبتها را مخدوش نکنید؛ و با شرب مسکرات؛ مانند مشروبات الکلی، مواد مخدر و ... عقلهایتان را زایل نکنید. و خلاصه، با داخل کردن مفاسد در چیزهای خوب، طاعات، عبادات و معاملات، عالم و آدم و اهل زمین را خراب نکنید.[2]
منظور از اصلاح احتمال دارد خلقت زمین بر اساس منافع انسان و موافق با مصالح آنها باشد. نیز احتمال دارد اصلاح زمین به ارسال رسل و انزال کتب باشد؛ یعنی زمانی که خدای متعال مصالح زمین را با ارسال رسل و انزال کتب و تفصیل شرایع اصلاح نمود، پس شما اطاعت نمایید و اقدام به تکذیب پیامبران و انکار کتابهای آسمانی و سرپیچی از دستورات دین ننمایید؛ زیرا اینکار باعث هرج مرج و اخلال نظام شده و چنین چیزی از نظر عقل پذیرفته نیست.[3]
بنابر این، فساد تمام ناهنجاریهایی را که در زندگی فردی و اجتماعی، به دست بشر رخ میدهد، شامل میشود؛ اعم از تخریب عقل، عقاید، اخلاق، اقتصاد، تجارت و هر آنچه را که مربوط به زندگی مادی و معنوی، فردی و اجتماعی است. و اصلاح نیز چنین است؛ یعنی تمام اموری که به زندگی مادی و معنوی، فردی و اجتماعی بشر مربوط میشود؛ از فرستادن دین، ارسال رسل، اکمال دین با فرستادن پیامبر خاتم(ص) که رحمة للعالمین است؛ نعمتهای مادی جهان، از دریاها و اقیانوسها، جنگلها و مراتع، سرزمینهای پهناور، معدنها و... که خدای متعال آنها را به بهترین نحو و بر اساس نظام احسن خلق نموده و در اختیار بشر قرار داده است.[4]
البته، مفسران احتمالات دیگری را نیز مطرح کردهاند که به نظر میرسد، از باب مصداق باشد و تحت این نظری که بیان شد میگنجد؛ مانند اینکه:
1. منظور از «فساد» گناه است؛ زیرا گناه و معصیت موجب میشود خداوند باران رحمتش را قطع کند، و قطع باران باعث قحطى میشود، بعد از آبادى سرزمین.
2. مراد از «اصلاح» اسلام است؛ یعنی با بدعتها و کفریات، اهل زمین که به سبب دین اسلام و ایمان اصلاح شدهاند، را به باطل و کفر برنگردانید. به همین معنا اشاره شده است آنجا که امام صادق(ع) فرمود: «انّ الارض کانت فاسدة فاصلحها اللّه بنبیّه».[5] در تفسیر على بن ابراهیم قمى آمده است: «أصلحها برسول الله ص و أمیر المؤمنین ع فأفسدوها حین ترکوا أمیر المؤمنین ع و ذریته»؛[6] خداوند زمین را با فرستادن رسول خدا(ص) و علی(ع) اصلاح کرد، اما مردم با کنار گذاشتن علی و فرزندانش(ع) آنرا به فساد و تباهی کشیدند!
3. زمین را فاسد نکنید به سبب ظلم و ستم و تجاوز، بعد از آنکه به عدل و انصاف اصلاح شده است.
4. اصلاح اهل زمین را مبدل به فساد نکنید، به وسیله شر، کفر، نفاق، فسق و دعوت به باطل، بعد از بعث رسل، انزال کتب و شرایع و احکام.[7]
«وَ ادْعُوهُ خَوْفاً وَ طَمَعاً»؛ و بخوانید خدا را در حالیکه ترسان و امیدوار باشید.
مفسران در تفسیر این جمله از آیه نیز وجوهى را بیان کردهاند:
1. بخوانید حق تعالى را در حال ترس از عدل، و امیدوار به فضل او.
2. ترسناک از جهنم و امیدوار به بهشت.
3. در حال خوف از رد اعمال و امیدوار به اجابت.
4. ترسناک از ریا و امیدوار به قبول.[8]
«إِنَّ رَحْمَتَ اللَّهِ قَرِیبٌ مِنَ الْمُحْسِنِینَ»؛ یعنی انعام و احسان الهى به نیکوکاران در دنیا نزدیک است، به سبب اجابت دعاهای مخلصانه ایشان، و در آخرت به رسیدن ثواب آن.
گفتنی است آیه شریفه دلالت بر این دارد که بنده باید در طاعت و عبادت بین بیم و امید باشد.
برای مذکّر آوردن «قریب» در آیه شریفه نیز چند وجه بیان شده است:
الف. این کلمه را مذکّر آورده، تا میان «قریب» که از «قرابة» است و «قریب» که از «قرب» است، فرق باشد.
ب. «رحمت» و «عفو» و «غفران» یک معنا دارند، بنابراین «رحمت» مؤنث حقیقی نیست؛ لذا مذکر و مؤنث در او یکسان است.[9]
ج. نیز گفته شده است؛ همانطور که طالق و حائض بر نسبت دلالت دارند و مذکر ندارند، همچنین کلمه «رحمت» نیز بر نسبت دلالت دارد و دلالت بر تأنیث ندارد.[10]
د. «قریب» صفت برای «امر»ی است که محذوف است؛ یعنی «امر قریب» و...
در کتابهای مرتبط با ادبیات قرآنی، حدود پانزده وجه برای مذکر آوردن «قریب» بیان شده است.[11]
اکنون این پرسش مطرح میشود که منظور از فساد و اصلاح در زمین چیست؟
برخی از مفسران قرآن در این زمینه معتقدند: مصالح دین و دنیا منحصر در پنج چیز است: نفوس، عقول، اموال، انساب، و ادیان. و منظور از «لا تفسدوا» نهى از افساد همه اینها است؛ یعنی به وسیله قتل و قطع اعضاء، نفوس را از بین نبرید؛ از طریق غصب و سرقت و تدلیس و خدعه، مال باطل نخورید؛ از راه القای شک و شبهه، کفر و بدعت، دین را منحرف نسازید؛ از طریق زنا، لواطه و قذف، نسبتها را مخدوش نکنید؛ و با شرب مسکرات؛ مانند مشروبات الکلی، مواد مخدر و ... عقلهایتان را زایل نکنید. و خلاصه، با داخل کردن مفاسد در چیزهای خوب، طاعات، عبادات و معاملات، عالم و آدم و اهل زمین را خراب نکنید.[2]
منظور از اصلاح احتمال دارد خلقت زمین بر اساس منافع انسان و موافق با مصالح آنها باشد. نیز احتمال دارد اصلاح زمین به ارسال رسل و انزال کتب باشد؛ یعنی زمانی که خدای متعال مصالح زمین را با ارسال رسل و انزال کتب و تفصیل شرایع اصلاح نمود، پس شما اطاعت نمایید و اقدام به تکذیب پیامبران و انکار کتابهای آسمانی و سرپیچی از دستورات دین ننمایید؛ زیرا اینکار باعث هرج مرج و اخلال نظام شده و چنین چیزی از نظر عقل پذیرفته نیست.[3]
بنابر این، فساد تمام ناهنجاریهایی را که در زندگی فردی و اجتماعی، به دست بشر رخ میدهد، شامل میشود؛ اعم از تخریب عقل، عقاید، اخلاق، اقتصاد، تجارت و هر آنچه را که مربوط به زندگی مادی و معنوی، فردی و اجتماعی است. و اصلاح نیز چنین است؛ یعنی تمام اموری که به زندگی مادی و معنوی، فردی و اجتماعی بشر مربوط میشود؛ از فرستادن دین، ارسال رسل، اکمال دین با فرستادن پیامبر خاتم(ص) که رحمة للعالمین است؛ نعمتهای مادی جهان، از دریاها و اقیانوسها، جنگلها و مراتع، سرزمینهای پهناور، معدنها و... که خدای متعال آنها را به بهترین نحو و بر اساس نظام احسن خلق نموده و در اختیار بشر قرار داده است.[4]
البته، مفسران احتمالات دیگری را نیز مطرح کردهاند که به نظر میرسد، از باب مصداق باشد و تحت این نظری که بیان شد میگنجد؛ مانند اینکه:
1. منظور از «فساد» گناه است؛ زیرا گناه و معصیت موجب میشود خداوند باران رحمتش را قطع کند، و قطع باران باعث قحطى میشود، بعد از آبادى سرزمین.
2. مراد از «اصلاح» اسلام است؛ یعنی با بدعتها و کفریات، اهل زمین که به سبب دین اسلام و ایمان اصلاح شدهاند، را به باطل و کفر برنگردانید. به همین معنا اشاره شده است آنجا که امام صادق(ع) فرمود: «انّ الارض کانت فاسدة فاصلحها اللّه بنبیّه».[5] در تفسیر على بن ابراهیم قمى آمده است: «أصلحها برسول الله ص و أمیر المؤمنین ع فأفسدوها حین ترکوا أمیر المؤمنین ع و ذریته»؛[6] خداوند زمین را با فرستادن رسول خدا(ص) و علی(ع) اصلاح کرد، اما مردم با کنار گذاشتن علی و فرزندانش(ع) آنرا به فساد و تباهی کشیدند!
3. زمین را فاسد نکنید به سبب ظلم و ستم و تجاوز، بعد از آنکه به عدل و انصاف اصلاح شده است.
4. اصلاح اهل زمین را مبدل به فساد نکنید، به وسیله شر، کفر، نفاق، فسق و دعوت به باطل، بعد از بعث رسل، انزال کتب و شرایع و احکام.[7]
«وَ ادْعُوهُ خَوْفاً وَ طَمَعاً»؛ و بخوانید خدا را در حالیکه ترسان و امیدوار باشید.
مفسران در تفسیر این جمله از آیه نیز وجوهى را بیان کردهاند:
1. بخوانید حق تعالى را در حال ترس از عدل، و امیدوار به فضل او.
2. ترسناک از جهنم و امیدوار به بهشت.
3. در حال خوف از رد اعمال و امیدوار به اجابت.
4. ترسناک از ریا و امیدوار به قبول.[8]
«إِنَّ رَحْمَتَ اللَّهِ قَرِیبٌ مِنَ الْمُحْسِنِینَ»؛ یعنی انعام و احسان الهى به نیکوکاران در دنیا نزدیک است، به سبب اجابت دعاهای مخلصانه ایشان، و در آخرت به رسیدن ثواب آن.
گفتنی است آیه شریفه دلالت بر این دارد که بنده باید در طاعت و عبادت بین بیم و امید باشد.
برای مذکّر آوردن «قریب» در آیه شریفه نیز چند وجه بیان شده است:
الف. این کلمه را مذکّر آورده، تا میان «قریب» که از «قرابة» است و «قریب» که از «قرب» است، فرق باشد.
ب. «رحمت» و «عفو» و «غفران» یک معنا دارند، بنابراین «رحمت» مؤنث حقیقی نیست؛ لذا مذکر و مؤنث در او یکسان است.[9]
ج. نیز گفته شده است؛ همانطور که طالق و حائض بر نسبت دلالت دارند و مذکر ندارند، همچنین کلمه «رحمت» نیز بر نسبت دلالت دارد و دلالت بر تأنیث ندارد.[10]
د. «قریب» صفت برای «امر»ی است که محذوف است؛ یعنی «امر قریب» و...
در کتابهای مرتبط با ادبیات قرآنی، حدود پانزده وجه برای مذکر آوردن «قریب» بیان شده است.[11]
[1]. اعراف، 56.
[2]. مفاتیح الغیب، فخرالدین رازی، ابوعبدالله محمد بن عمر، مفاتیح الغیب، ج 14، ص 283، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ سوم، 1420ق.
[3]. همان.
[4]. مراغی، احمد بن مصطفی، تفسیر المراغی، ج 8، ص 178، بیروت، داراحیاء التراث العربی، بی تا.
[5] تفسیر العیاشی، ج2، ص: 19
[6]. قمى، على بن ابراهیم، تفسیر القمی، تحقیق، موسوى جزایرى، سید طیب، ج 1، ص 236، قم، دار الکتاب، چاپ چهارم، 1367ش.
[7]. ابن جوزی، ابوالفرج عبدالرحمن بن علی، زاد المسیر فی علم التفسیر، تحقیق، المهدی، عبدالرزاق، ج 2، ص 130، بیروت، دار الکتاب العربی، چاپ اول، 1422ق؛ حسینی شاه عبدالعظیمی، حسین بن احمد، تفسیر اثنا عشری، ج 4، ص 92، تهران، میقات، چاپ اول، 1363ش.
[8]. تفسیر اثنا عشری، ج 4، ص 93.
[9]. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج 4، ص 661، تهران، ناصر خسرو، چاپ سوم، 1372ش. مفاتیح الغیب، ج14، ص: 286
[10]. نحاس، احمد بن محمد، إعراب القرآن، ج 2، ص 58، بیروت، منشورات محمدعلى بیضون، دار الکتب العلمیة، چاپ اول، 1421ق.
[11]. ر. ک: قاسمی، محمد جمال الدین، محاسن التأویل، تحقیق، عیون السود، محمد باسل، ج 5، ص 105، بیروت، دار الکتب العلمیة، چاپ اول، 1418ق.
نظرات