لطفا صبرکنید
بازدید
28001
28001
آخرین بروزرسانی:
1397/07/24
خلاصه پرسش
آیا قرآن انسان را از آسیب رساندن به خود نهی کرده است؟
پرسش
آیا آیهای در قرآن وجود دارد که بگوید به خودتان لطمه نزنید؟
پاسخ اجمالی
تعالیم دین اسلام به گونهای است که برای روح و جسم انسان ارزش فوق العادهای قائل شده، و انسان را از هرگونه وارد کردن آسیب به جسم و جان خویش نهی میکند و برحذر میدارد. در این نوشتار به چند آیه به عنوان نمونه اشاره میشود:
1. نهی از هلاکت و نابودی: «وَ لا تُلْقُوا بِأَیْدِیکُمْ إِلَى التَّهْلُکَةِ»؛[1] با دست خویش خود را به هلاکت نیفکنید.
این آیه هر چند در مورد ترک انفاق براى جهاد اسلامى وارد شده، ولى مفهوم وسیع و گستردهاى دارد که موارد زیادی را شامل مىشود. در تمام این موارد، انسان نباید بدون جهت جان خود را به خطر اندازد.[2]
2. مسئول بودن اعضای بدن:[3] «...إِنَّ السَّمْعَ وَ الْبَصَرَ وَ الْفُؤادَ کُلُّ أُولئِکَ کانَ عَنْهُ مَسْؤُلًا»؛[4] چرا که گوش و چشم و دلها همه مسئولاند.
این آیه مسئول بودن چشم و گوش و قلب و به طور کلی تمام اعضا و جوارح را در قبال عملکردشان بیان میکند. اینگونه است که حتی مغزی که فرمان به آسیبرساندن نابجا به دیگر اعضا بوده و نیز اعضایی که در این آسیبرساندن، فرمان مغز را اجرا کردهاند همه باید پاسخگو باشند.
پیامبر اسلام(ص) نیز در این زمینه میفرمایند: «در روز قیامت از چهار چیز سؤال میشود: عمر خود را در چه راهی مصرف کردی، بدن خود را برای چه چیزی فرسودی ...».[5]
اگر فردی به جهت چگونه فرسوده کردن بدن خویش مورد پرسش قرار گیرد، طبیعی است که برای آسیبرساندن به آن نیز مؤاخذه خواهد شد.
3. پرسش از نعمت بدن در قیامت:[6] «ثُمَّ لَتُسْئَلُنَّ یَوْمَئِذٍ عَنِ النَّعِیم»؛[7] یکی از چیزهای که خداوند در روز قیامت از آن سؤال میکند، این است که نیرو و توان بدنیات را در چه راهی مصرف کردهای.[8] طبیعتاً هر کدام از اجزای بدن، یکی از نعمتهای خداوند است و انسان برای چگونگی نگهداری از هر نعمتی باید پاسخگو باشد و اگر بیهوده و بدون دلیل، آسیبی به بدن خود وارد کند، نوعی کفران نعمت به شمار خواهد آمد.
در همین راستا، صحت و سلامتی بدن در روایات به عنوان یکی از مصادیق نعمتهای الهی بیان شده است.[9]
با توجه به آنچه بیان شد، از مجموع آیات و روایات استفاده میشود که وجود فیزیکی انسان یکی از نعمتهای خدادادی است که انسان باید در جهت حفظ آن از آسیب و خطر کوشا باشد، و حق وارد کردن کوچکترین آسیب به آنرا ندارد، جز در راه خدا و جهاد.
1. نهی از هلاکت و نابودی: «وَ لا تُلْقُوا بِأَیْدِیکُمْ إِلَى التَّهْلُکَةِ»؛[1] با دست خویش خود را به هلاکت نیفکنید.
این آیه هر چند در مورد ترک انفاق براى جهاد اسلامى وارد شده، ولى مفهوم وسیع و گستردهاى دارد که موارد زیادی را شامل مىشود. در تمام این موارد، انسان نباید بدون جهت جان خود را به خطر اندازد.[2]
2. مسئول بودن اعضای بدن:[3] «...إِنَّ السَّمْعَ وَ الْبَصَرَ وَ الْفُؤادَ کُلُّ أُولئِکَ کانَ عَنْهُ مَسْؤُلًا»؛[4] چرا که گوش و چشم و دلها همه مسئولاند.
این آیه مسئول بودن چشم و گوش و قلب و به طور کلی تمام اعضا و جوارح را در قبال عملکردشان بیان میکند. اینگونه است که حتی مغزی که فرمان به آسیبرساندن نابجا به دیگر اعضا بوده و نیز اعضایی که در این آسیبرساندن، فرمان مغز را اجرا کردهاند همه باید پاسخگو باشند.
پیامبر اسلام(ص) نیز در این زمینه میفرمایند: «در روز قیامت از چهار چیز سؤال میشود: عمر خود را در چه راهی مصرف کردی، بدن خود را برای چه چیزی فرسودی ...».[5]
اگر فردی به جهت چگونه فرسوده کردن بدن خویش مورد پرسش قرار گیرد، طبیعی است که برای آسیبرساندن به آن نیز مؤاخذه خواهد شد.
3. پرسش از نعمت بدن در قیامت:[6] «ثُمَّ لَتُسْئَلُنَّ یَوْمَئِذٍ عَنِ النَّعِیم»؛[7] یکی از چیزهای که خداوند در روز قیامت از آن سؤال میکند، این است که نیرو و توان بدنیات را در چه راهی مصرف کردهای.[8] طبیعتاً هر کدام از اجزای بدن، یکی از نعمتهای خداوند است و انسان برای چگونگی نگهداری از هر نعمتی باید پاسخگو باشد و اگر بیهوده و بدون دلیل، آسیبی به بدن خود وارد کند، نوعی کفران نعمت به شمار خواهد آمد.
در همین راستا، صحت و سلامتی بدن در روایات به عنوان یکی از مصادیق نعمتهای الهی بیان شده است.[9]
با توجه به آنچه بیان شد، از مجموع آیات و روایات استفاده میشود که وجود فیزیکی انسان یکی از نعمتهای خدادادی است که انسان باید در جهت حفظ آن از آسیب و خطر کوشا باشد، و حق وارد کردن کوچکترین آسیب به آنرا ندارد، جز در راه خدا و جهاد.
[1]. بقره، 195.
[2]. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج 2، ص 36، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ اول، 1374ش.
[3]. «منظور از مسئولیت گوش، چشم و قلب در آیه 36 سوره اسراء»، 39135؛ «نهی از سخن گفتن بدون علم و نهی از تکبر»، 48260.
[4]. اسراء، 36.
[5]. کوفی اهوازی، حسین بن سعید، الزهد، محقق، مصحح، عرفانیان یزدی، غلامرضا، النص، ص 94، قم، المطبعة العلمیة، چاپ دوم، 1402ق.
[7]. تکاثر، 8.
[8]. ثعلبی نیشابوری، ابو اسحاق احمد بن ابراهیم، الکشف و البیان عن تفسیر القرآن، ج 10، ص 282، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، چاپ اول، 1422ق.
[9]. ورام بن أبی فراس، مسعود بن عیسی، تنبیه الخواطر و نزهة النواظر المعروف بمجموعة ورام، ج 1، ص 44، قم، مکتبة الفقیه، چاپ اول، 1410ق.
نظرات