لطفا صبرکنید
24644
- اشتراک گذاری
ابتدا باید در نظر داشت برخی فقها این نوع پوشش را به طور مطلق حرام می دانند؛ برخی دیگر می گویند: اگر این نوع پوشش به شکل عادت و روش زندگی در آید حرام است. برخی نیز قیودات دیگری دارند.
اما در مورد فلسفه و حکمت احکام الاهی ابتدا به صورت کلی باید در نظر داشت هرچند همه احکام بر اساس مصالح و مفاسد است؛ و هر حکمی دارای فلسفه و علتی است؛ ولی بیان و کشف علت تمام جزئیات احکام، کار بسیار مشکلی است؛ نهایت اینکه بتوان ضوابط کلی برای احکام بیان نمود؛ که البته کلیت در اینجا به معنای اکثری است که قابل استثناست. حال با توجه به این نکات در مورد فلسفه حرمت این نوع پوشش می توان گفت شاید حکمت آن این باشد که روح بشر فوق العاده تحریک پذیر است. نوع پوشش زن و تفاوت آن با لباس مرد، رابطهاى مستقیم با تفاوتهاى جسمى و روحى زن و مرد دارد. لباس افراد جامعه و مخصوصاً لباس زنان نمیتواند به هر شکل و اندازهای باشد و باید حد و ضابطهای داشته باشد. علاوه این که این نوع پوشش موجب پایین آمدن شخصیت انسانی و وهن و تحقیر انسان می شود.
برای روشن شدن پاسخ به این سؤال ابتدا باید حکم فقهی آن مورد بررسی قرار می گیرد؛ از نظر حکم فقهی باید در نظر داشت برخی فقها این نوع پوشش را به طور مطلق حرام می دانند. [1]
برخی دیگر می گویند: اگر این نوع پوشش به شکل عادت و روش زندگی در آید حرام است. [2] برخی قیودات دیگری دارند؛ که به چند فتوا اشاره می کنیم:
آیت الله خامنه ای: تا زمانی که آن را به عنوان لباس برای خود انتخاب نکرده باشند، اشکال ندارد. [3]
آیت الله سیستانی: پوشیدن لباس زنانه بر مردان و پوشیدن لباس مردانه بر زنان حرام نیست و نماز خواندن با آن باطل نیست. ولی بنابر احتیاط واجب جایز نیست مرد خود را به هیئت و زیّ زن درآورد و همچنین برعکس. [4]
آیت الله مکارم شیرازی: سؤال: پوشیدن لباس مختصّ زنان توسّط مردان و یا بالعکس در منزل چه حکمى دارد؟
ج: اگر مفسده خاصّى بر آن مترتّب نشود، اشکالى ندارد. [5]
نکته مهم در اینجا این است که، این مسئله در کتاب های استدلالی فقه در ضمن طرح مسئله «حرمت زینت کردن مرد با چیزی که بر او حرام است » مطرح شده است.
دلیلی را که فقهاء بر حرمت پوشیدن زن لباس مردان و پوشیدن مرد لباس زنان، اقامه می کنند، روایاتی است که در مورد لباس شهرت وجود دارد و این نوع پوشیدن را از مصادیق لباس شهرت می دانند.
از واژه شهرت و برخی روایات استفاده می شود، مقصود از لباس شهرت، پوششی است که سبب انگشت نما شدن شخص در جامعه شود و بی گمان پوشیدن لباس مخالف، چنین پیامدی دارد.
در اینجا به برخی از عبارات فقهاء اشاره می شود:
1- صاحب ریاض المسائل: « زینت نمودن مرد با چیزی که بر او حرام است، از باب پوشیدن لباس شهرت حرام است. » [6]
2- شهید ثانی: «یکی از محرمات عبارت است از زینت نمودن مرد و زن با چیزی که بر او حرام است، مانند این که مرد النگو و خلخال و لباسی که به حسب عادت، ویژه بانوان است بپوشد و مانند این که زن، اشیای ویژه مرد مانند کمربند و عمامه را بپوشد.» [7]
در اینجا برخی از روایاتی هم که فقهاء آنها را دلیل بر حرمت دانسته اند، بیان می شود:
حضرت امام صادق (ع): به یقین، خداوند، شهرت در لباس را مبغوض می دارد. [8]
حضرت امام صادق (ع): شهرت، خوب و بدش در آتش است. [9]
حضرت امام حسین (ع): هرکس لباسی بپوشد که او را مشهور نماید، خداوند در روز قیامت، بر او لباسی از آتش بپوشاند. [10]
البته در این مورد روایاتی وجود دارد که تأیید برای روایات فوق می شود اما از جهت سندی آن ها را ضعیف شمرده اند.از جمله:
حضرت امام صادق (ع): پیامبر (ص) مانع از این می شد که مرد شبیه زنان شود و از این که زن در پوشش خود، همانند مردان شود، نهی کرد. [11]
اما در مورد فلسفه و حکمت احکام الاهی چند نکته را باید تذکر دهیم:
1. بر اساس نظریه صحیح و درست که فقهاء و دانشمندان شیعه بدان معتقدند، احکام خداوند بر اساس مصالح و مفاسد است؛ یعنی اگر انجام عملی دارای منفعت مهم و حیاتی است، آن عمل واجب خواهد بود یا اگر منفعت آن حیاتی نباشد آن عمل مستحب است؛ و اگر انجام عملی، دارای ضرر خطرناک و مهلک باشد، انجام آن حرام؛ و اگر ضرر آن خطرناک و مهلک نبوده، مکروه است؛ و در صورتی که منفعت یا ضرر آن غالب نباشد و مساوی الطرفین باشد آن عمل مباح است؛ البته منظور از منفعت و ضرر صرف منفعت و ضرر مادی نیست بلکه به معنای عام و گسترده است که به جامعیت و گستردگی ابعاد وجودی انسان می باشد.
2. هرچند اصل کلیت این قاعده که احکام الهی بر اساس مصالح و مفاسد است، قطعی و یقینی است ولی کشف مصالح و مفاسد در جزئیات و مصادیق، بسیار مشکل است.
چون اولاً: نیازمند داشتن امکانات وسیع، در ابعاد مختلف علمی است.
و ثانیاً: بشر هر قدر از نظر علم و صنعت پیشرفت کند، باز معلومات او در برابر مجهولاتش، قطره ای است در برابر دریا «جز اندکی از دانش به شما داده نشده است [12] ».
و شاید علت عدم بیان علت و فلسفه ی تمام احکام، از سوی اولیاء الهی دین، یکی این بوده که بیان تمام اسرار احکام برای انسان هایی که بسیاری از حقایق علمی هنوز برایشان کشف نشده، مانند گفتن معما و لغز است، که چه بسا موجب تنفر شنوندگان گردد، امام علی (ع) می فرماید: «مردم، دشمن آن چیزی هستند که نمی دانند [13] » لذا اولیاء الهی در حد فهم انسان ها به بعضی از علت ها و فلسفه ها و احکام اشاره نمودند.
علاوه اینکه، هدف از دین و شریعت، آراستگی انسان ها به خوبی های علمی و عملی، و اجتناب از زشتی های فکری و عملی است، و این هدف با عمل به شریعت به دست می آید، ولو اینکه افراد فلسفه و علت احکام را ندانند، نظیر اینکه: مریض با انجام دادن دستورات پزشک، بهبودی را به دست می آورد ولو فایده و فلسفه، دارو و دستورات پزشکی را نداند.
مضافاً اینکه: مؤمنین، چون اطمینان و یقین دارند به اینکه دستورات دینی، از کسانی صادر می شود که علم و آگاهی آنان خطاناپذیر است، پس یقین به اثربخشی و مفید بودن این دستورات دارند.
3. هرچند فهم علت و فلسفه احکام مشکل است، ولی پیدا نمودن ضوابط کلی احکام، امر ممکنی است. البته کلیت در مسایل حقوقی، مثل کلیت در مسایل فلسفی نیست که استثناء ناپذیر باشد بلکه کلیت در مسایل حقوقی و اجتماعی به معنای اکثری است و لذا قابل استثناست. [14]
حال با توجه به این نکات در مورد فلسفه حرمت این نوع پوشش می توان گفت شاید حکمت آن این باشد که روح بشر فوق العاده تحریک پذیر است. نوع پوشش زن و تفاوت آن با لباس مرد، رابطهاى مستقیم با تفاوتهاى جسمى و روحى زن و مرد دارد. لباس افراد جامعه و مخصوصاً لباس زنان نمیتواند به هر شکل و اندازهای باشد و باید حد و ضابطهای داشته باشد. [15] اصلاً این کار می تواند، حرکات و اخلاقیات زنان و مردان را نسبت به یکدیگر برعکس کند؛ یعنی مرد اخلاق زنانه پیدا کند و زن اخلاق مردانه؛ و این با فطرت و حکمت خلقت سازگار نیست.
دیگر این که این نوع پوشش موجب حقارت و پایین آمدن شخصیت انسانی می شود. که چنین چیزی را هم فقهای عظام در بحث مربوطه و در تعریف لباس شهرت ذکر کرده اند.
[1] احتیاط واجب آن است که مرد لباس زنانه و زن لباس مردانه نپوشد (امام خمینی، تو ضیح المسائل مراجع ، ج 1، ص 467)
[2] آیت الله خویی و زنجانی ، همان .
[3] . اجوبة الاستفتائات، ج2، ص100، سؤال 282، انتشارات بین المللی الهدی، چاپ فجر اسلام، چاپ اول، 1380شمسی.
[4] . رساله توضیح المسائل معظم له، ص154، انتشارات هاتف مشهد، چاپخانه مهشید، چاپ دوازدهم، 1383شمسی.
[5] . سایت معظم له، قسمت استفتائات در مورد حجاب و لباس.
[6] . طباطبایی، سید علی، ریاض المسائل، ج8، ص78، مؤسسه نشر اسلامی، چاپ اول، قم، 1414 قمری.
[7] . شهید ثانی، زین الدین، شرح لمعه، ج3، ص216، دارالهادی، قم، 1403 قمری.
[8] . عاملی، حرّ، وسائل الشیعه، ج3، ص354، ابواب احکام الملابس، دار احیاء التراث العربی، چاپ چهارم، بیروت، 1391قمری.
[9] . وسائل الشیعه، ج3،ص354.
[10] . وسائل الشیعه، ج3، ص354، حدیث 3.
[11] . وسائل الشیعه، ج3، ص355، حدیث2.
[12] «و ما اوتیتم من العلم الا قلیلاً»، اسراء، 85.
[13] «الناس اعداء ماجهلوا»، گزیده میزان الحکمة، ج 1، ص 214.
[14] . اقتباس از سؤال 1967 (سایت: 2070).
[15] . مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، ج19، ص434، انتشارات صدرا، چاپ پنجم، 1380.