جستجوی پیشرفته
بازدید
20564
آخرین بروزرسانی: 1394/06/07
خلاصه پرسش
اهمیت و نشانه‌های عقل و عاقل و وظایف عاقل از منظر امام علی(ع) چیست؟
پرسش
در روایات چه وظایفی بر عهده شخص عاقل و خردمند گذاشته شده است؟ (روایاتی که با لفظ عاقل یا عقلاء آمده است)
پاسخ اجمالی

در روایات، اهمیت بسیاری برای عقل به عنوان برترین مزیت بیان شده است. نیز برتری عاقل بر جاهل و نشانه‌های زیادی برای عاقل آمده است.[1] اینک به طور اختصار به برخی از مزایا و آثار عقل و نشانه‌های عاقل و وظایف او با استناد به کتاب غرر الحکم - که سخنان امام علی(ع) را گردآورده است - اشاره خواهیم کرد.
اهمیت عقل
1. ارزش آدمى به عقل و زیرکى او است؛[2] یعنى در نظر حقیقت‌‌بین آدمیّت به عقل و زیرکى است، نه به صورت و جثّه خاصّ، پس هر کس عقل او بیشتر باشد آدمیّت او بیشتر، و هر کس عقل او کمتر باشد آدمیّت او کمتر است.[3]
2. عقل رسولى است از جانب حق تعالى،[4] چنان‌که پیغمبران و رسولان در ظاهر فرستاده شده‌‏اند از براى تبلیغ شرایع و احکام و تعلیم به بندگان، عقل نیز در باطن فرستاده شده و داده شده از براى آن مطلب‏.[5]
3. عقل و خرد دوستى بریده شده است؛[6] یعنى دوستى است که اکثر مردم خود را از او ببرند و دورى کنند و تابع او نشوند.[7]
4. عقل و خرد محکم‌ترین اساسى براى بناى کارها است.[8]
5. خرد شمشیری است برّنده، که به آن در هر باب قطع و فصل حقّ از باطل می‌توان کرد.[9]
6. عقل و خرد جامه نوی است که کهنه نمی‌شود؛[10] یعنى به منزله جامه نو که باعث زینت فرد است، یا این‌که کهنه نمی‌شود، بلکه روز بروز تازه‌‏تر و زیباتر می‌شود.[11]
7. عقل و خرد بالا رونده به سوى علّیّین موضعی در آسمان هفتم است.[12]
8. عقل سردار لشکر پروردگار است، و هوا و خواهش کشنده لشکر شیطان، و نفس کشیده شونده میانه ایشان، پس هر یک از ایشان غالب شوند نفس خواهد بود در جایگاه آن.[13]
 آثار و نشانه‌های عقل
1. عقل فکر را نیکو می‌کند، پس هر کس عاقل‌‏تر باشد اعتماد بر رأى و فکر او بیشتر است.[14]
2. اصل عقل فکر کردن است و میوه آن سلامتى از آفات دنیا و آخرت است.[15]
3. صاحب عقل برای رسیدن به حاجات و خواسته‌‌های خود با مردم با نرمی و مهربانی برخورد می‌کند.[16]
4. هرگاه عقل به کمال رسد سخن گفتن کم می‌شود.[17]
5. با عقل، می‌توان به عمق حکمت دست یافت.[18]
6. عقل زیاد سبب زیادی حلم می‌شود.[19]
7. میوه عقل و خرد، ثابت ماندن بر حق در هر باب، و روی نتافتن از آن است‏.[20]
8. میوه عقل و خرد همنشینی با خوبان و نیکان است.[21]
9. میوه عقل و خرد، مدارا کردن با مردم است.[22]
10. میوه عقل و خرد، راست‌گویی است.[23]
11. ادب و اخلاق حسنه بدون همراهی عقل چندان سودی ندارد.[24]
‏صفات و نشانه‌های عاقل
1. عاقل کسى است که هوا و هوس و دنیایش را با آخرت معامله نماید.[25]
2. عاقل کسى است که از گناهان بپرهیزد و از عیب‌‏ها، خوی‌‌ها و خصلت‌‌هاى بد پاک باشد.[26]
3. عاقل کسى است که در طاعت پروردگار، خواهش‌های خود را نافرمانى کند؛[27] یعنى هرگاه خواهش او در خلاف طاعت پروردگار باشد از آن پیروی نکند و مشغول طاعت شود.[28]
4. سخن گفتن عاقل با جاهل مانند سخن گفتن طبیب با فرد بیمار است؛[29] یعنى در درمان جهالتش می‌کوشد و او را به حال خود رها نمی‌کند و وفق جهل او سخن نمی‌گوید.[30]
5. خردمند کسى است که زبان خود را از فحش و هرزه‌‌گویی، بلکه از هر سخن مباحی که ضرورت به بیانش نباشد بسته دارد.[31]
6. عاقل کسی است که هنگام خاموشی فکر کند، و هر گاه گویا شود ذکر خدا کند، و هرگاه نگاه کند عبرت و پند گیرد.[32]
8. عاقل کسى است که هر چیزی را در جای و جایگاه خودش قرار می‌دهد و از عدالت تجاوز نمی‌کند و نادان بر خلاف این است‏.[33]
9. عاقل کسی است که هر گاه علم و آگاهی به چیزی پیدا کند به آن عمل می‌کند و هرگاه عمل کند آن عمل را از اغراض صرف دنیوی خالص می‌گرداند و هر گاه عملش را خالص گرداند، از اختلاط زیاد با مردم، بویژه با مردمان نااهل و بد پرهیز می‌کند‏.[34]
10. عاقل در کارهای عبادی خود تلاش و کوشش می‌کند و از امید و آرزوهای دور و درازش می‌کاهد.[35]
11. عاقل کسى است که هنگام غضب و هنگام خواهش‌‌های نفسانی و هنگام ترس از چیزی مالک بر نفس خویش باشد و کنترل خود را از دست ندهد.[36]
12. عاقل کسى است که تسلیم قضا و تقدیر حق تعالى باشد، ولی کارهایش را از روی تدبیر و دور اندیشی انجام دهد.[37]
13. عاقل و خردمند کسی است که به مجرد ادب و فهمیدن خوب و بد، پند می‌گیرد و به خوبی‌ها عمل کرده و از بدی‌ها دوری می‌گزیند، و مانند چارپایان برای پند گرفتن او نیاز به کتک نیست.[38]
وظایف عاقل
1. کار کردن از براى معاد و طلب کردن توشه بسیار براى آن.[39]
2. ضمیمه کردن رأی و اندیشه عقلا به اندیشه و رأی خود و ضمیمه‌‌کردن علم علما به عمل خود؛[40] یعنی در اندیشه و تصمیم‌‌گیری‌ها خودرأیی نکند و برای آگاه شدن از درستی یا نادرستی عملش، از علم علما کمک گیرد.
3. مقدم داشتن دفع هوا و هوس خود بر دفع هر دشمنى از دشمنان غیرنفسانی و غلبه بر آن پیش از این که بر دشمنان غیرنفسانی غلبه نماید.[41]
 

[1] . تمیمی آمدی، عبد الواحد بن محمد، غرر الحکم و درر الکلم، محقق، مصحح: رجائی، سید مهدی،‏ ص 54، قم، دار الکتاب الإسلامی، چاپ دوم، 1410ق.
[2]. تمیمی آمدی، عبد الواحد بن محمد، تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، محقق، مصحح، درایتی، مصطفی، ص 49، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، چاپ اول، 1366ش.
[3]. آقا جمال خوانسارى، محمد بن حسین، شرح آقا جمال خوانسارى بر غرر الحکم و درر الکلم،‏ محقق، مصحح، حسینى ارموى محدث، جلال الدین‏، ج 1، ص 61، تهران، دانشگاه تهران‏، چاپ چهارم، 1366ش.
[4]. تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، ص 50.
[5]. شرح آقا جمال خوانسارى بر غرر الحکم و درر الکلم، ج ‏1، ص 70.
[6]. تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، ص 50.
[7]. شرح آقا جمال خوانسارى بر غرر الحکم و درر الکلم، ج ‏1، ص 85.
[8]. تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، ص 50.
[9]. همان.
[10]. همان.
[11]. شرح آقا جمال خوانسارى بر غرر الحکم و درر الکلم، ج ‏1، ص 323.
[12]. تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، ص 50.
[13]. همان.
[14]. شرح آقا جمال خوانسارى بر غرر الحکم و درر الکلم، ج ‏1، ص 133.
[15]. همان، ج 2، ص 417.
[16]. تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، ص 52.
[17]. همان.
[18]. همان.
[19]. همان، ص 53.
[20]. همان.
[21]. همان.
[22]. همان.
[23]. همان.
[24]. همان.
[25]. همان.
[26]. همان، ص 54.
[27]. همان.
[28]. شرح آقا جمال خوانسارى بر غرر الحکم و درر الکلم، ج 2، ص 38.
[29]. تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، ص 55.
[30]. شرح آقا جمال خوانسارى بر غرر الحکم و درر الکلم، ج 6، ص 444.
[31]. تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، ص 54.
[32]. همان.
[33]. همان.
[34]. همان.
[35]. همان.
[36]. همان.
[37]. همان.
[38]. شرح آقا جمال خوانسارى بر غرر الحکم و درر الکلم، ج 2، ص 552.
[39]. غرر الحکم و درر الکلم، ص 351.
[40]. همان.
[41]. شرح آقا جمال خوانسارى بر غرر الحکم و درر الکلم، ج ‏3، ص 415.
نظرات
تعداد نظر 0
لطفا مقدار را وارد نمایید
مثال : Yourname@YourDomane.ext
لطفا مقدار را وارد نمایید
لطفا مقدار را وارد نمایید
لطفا مقدار را وارد نمایید

طبقه بندی موضوعی

پرسش های اتفاقی

پربازدیدترین ها