لطفا صبرکنید
بازدید
32491
32491
آخرین بروزرسانی:
1395/05/25
کد سایت
fa71714
کد بایگانی
87780
نمایه
امی بودن پیامبر(ص) و درخواست قلم و کاغذ
طبقه بندی موضوعی
مناقب و ویژگی ها|بیماری، رحلت و وفات
اصطلاحات
امّی، أمیین
گروه بندی اصطلاحات
سرفصلهای قرآنی
- اشتراک گذاری
خلاصه پرسش
پیامبر اسلام(ص) که سواد خواندن و نوشتن نداشت؛ چرا هنگام وفاتش قلم و کاغذ میخواهد که وصیتی بنویسد؟!
پرسش
سلام؛ آیا این درست است که پیامبر(ص) بیسواد و امی بودند؟ اگر اینگونه است؛ چرا در زمان وفاتشان قلم و کاغذ میخواهند؟ امام جواد(ع) فرمودند: «بدون شک پیامبر اسلام(ص) هم میخواندند و هم مینوشتند و حتی چیزهایی را که هنوز نوشته نشده بود، میخواندند» (بصائر الدرجات، محمد بن الحسن الصفار، طبع منشورات شرکة الاعلمی للمطبوعات، جزء 5، ص 264، حدیث)5.
پاسخ اجمالی
درست است که در یکی از آیات قرآن کریم، پیامبر اسلام(ص) به «امی بودن» توصیف شده است،[1] اما در این زمینه باید به خاطر داشت:
اولاً: یکی از معانی امی بودن حضرتشان آن است که ایشان خواندن و نوشتن را از کسی نیاموخته بود، نه آنکه خواندن و نوشتن را نمیدانست.[2] چنانکه یکی از معانیاش آن است که حضرتشان ساکن امالقری(مکه) بودند. در همین راستا روایتی از امام جواد(ع) نقل شده مبنی بر اینکه پیامبر(ص) خواندن و نوشتن را میدانست، اما چون حضرتشان منسوب به مکه بود و چون مکه، امالقری نامیده میشد، از این جهت پیامبر(ص) را امی خواندهاند.[3]
ثانیاً: حتی با فرض آنکه پیامبر(ص) نوشتن نمیدانست، ممکن است قلم و دوات خواسته باشد تا به کاتبی بگوید که برایش بنویسد؛ این نیز متداول است که رهبر و رئیس یک مجموعه، کاری که به دستور او انجام میشود را نیز به خودش نسبت میدهد؛ مثلاً میگوید من برای شما فلان توصیه یا حکم را نوشتم، و مقصود این نیست که حتماً با دستان خود آنرا نگاشته باشد؛ بلکه همین که نگارش به دستور او صورت گرفته، میتواند توجیهی برای نسبتدادن آنچه نگاشته شده به خودش باشد.
اولاً: یکی از معانی امی بودن حضرتشان آن است که ایشان خواندن و نوشتن را از کسی نیاموخته بود، نه آنکه خواندن و نوشتن را نمیدانست.[2] چنانکه یکی از معانیاش آن است که حضرتشان ساکن امالقری(مکه) بودند. در همین راستا روایتی از امام جواد(ع) نقل شده مبنی بر اینکه پیامبر(ص) خواندن و نوشتن را میدانست، اما چون حضرتشان منسوب به مکه بود و چون مکه، امالقری نامیده میشد، از این جهت پیامبر(ص) را امی خواندهاند.[3]
ثانیاً: حتی با فرض آنکه پیامبر(ص) نوشتن نمیدانست، ممکن است قلم و دوات خواسته باشد تا به کاتبی بگوید که برایش بنویسد؛ این نیز متداول است که رهبر و رئیس یک مجموعه، کاری که به دستور او انجام میشود را نیز به خودش نسبت میدهد؛ مثلاً میگوید من برای شما فلان توصیه یا حکم را نوشتم، و مقصود این نیست که حتماً با دستان خود آنرا نگاشته باشد؛ بلکه همین که نگارش به دستور او صورت گرفته، میتواند توجیهی برای نسبتدادن آنچه نگاشته شده به خودش باشد.
[1] . اعراف، 157.
[2]. عنکبوت، 48 و نیز ر. ک: پاسخ 2062
[3]. «سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ ع مُحَمَّدَ بْنَ عَلِیٍّ الرِّضَا ع وَ قُلْتُ لَهُ یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ لِمَ سُمِّیَ النَّبِیُّ الْأُمِّیَّ قَالَ مَا یَقُولُ النَّاسُ قَالَ قُلْتُ لَهُ جُعِلْتُ فِدَاکَ یَزْعُمُونَ إِنَّمَا سُمِّیَ النَّبِیُّ الْأُمِّیَّ لِأَنَّهُ لَمْ یَکْتُبْ[لم یحسن ان یکتب، فَقَالَ کَذَبُوا عَلَیْهِمْ لَعْنَةُ اللَّهِ أَنَّى یَکُونُ ذَلِکَ وَ اللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى یَقُولُ فِی مُحْکَمِ کِتَابِهِ هُوَ الَّذِی بَعَثَ فِی الْأُمِّیِّینَ رَسُولًا مِنْهُمْ یَتْلُوا عَلَیْهِمْ آیاتِهِ وَ یُزَکِّیهِمْ وَ یُعَلِّمُهُمُ الْکِتابَ وَ الْحِکْمَةَ[3] فَکَیْفَ کَانَ یُعَلِّمَهُمْ مَا لَا یُحْسِنُ وَ اللَّهِ لَقَدْ کَانَ رَسُولُ اللَّهِ ص یَقْرَأُ وَ یَکْتُبُ بِاثْنَیْنِ وَ سَبْعِینَ أَوْ بِثَلَاثَةٍ وَ سَبْعِینَ لِسَاناً وَ إِنَّمَا سُمِّیَ الْأُمِّیَّ لِأَنَّهُ کَانَ مِنْ أَهْلِ مَکَّةَ وَ مَکَّةُ مِنْ أُمَّهَاتِ الْقُرَى وَ ذَلِکَ قَوْلُ اللَّهِ تَعَالَى فِی کِتَابِهِ لِتُنْذِرَ أُمَّ الْقُرى وَ مَنْ حَوْلَها». صفار، محمد بن حسن، بصائر الدرجات فی فضائل آل محمّد صلّى الله علیهم، ج1، ص 226، قم، مکتبة آیة الله المرعشی النجفی، چاپ دوم، 1404ق.
نظرات