لطفا صبرکنید
بازدید
12097
12097
آخرین بروزرسانی:
1396/05/27
کد سایت
fa74898
کد بایگانی
91516
نمایه
نتیجه رفتارهای اخلاقی غیر مسلمانان
طبقه بندی موضوعی
نظری|حسن و قبح عقلی
- اشتراک گذاری
خلاصه پرسش
آیا خداوند برای رفتارهای اخلاقی کفار و غیر مسلمانان نیز پاداشی را در نظر میگیرد؟
پرسش
با توجه به اینکه در اخلاق اسلامی بین فعل و غایت افعال (قرب الی الله)؛ تعیّن کننده، خوبی یا بدی فعل اخلاقی است و از طرفی احکام و گزارههای اخلاقی واقعنما بوده؛ چرا افعال اخلاقی غیر مسلمانان دارای اجر کامل آن دنیایی نیست؟
پاسخ اجمالی
در تعیین ارزش اخلاقى اعمال، هم حُسن فعلى و هم حُسن فاعلى باید مورد توجه قرار گیرد. امّا آنچه با موضوع اخلاق ارتباط تنگاتنگ دارد، رفتارهاى اختیارى فاعل اخلاقى است. از اینرو، درباره رفتارهای اخلاقی کافران و غیر مسلمانان باید گفت؛ افعال اخلاقی و نیز خدمات آنها اگر با قالبهایى که شارع تعیین کرده مخالف نباشد و انگیزه منفى هم در آن وجود نداشته باشد؛ یعنى با انگیزه دشمنى با دین حق و دوستداران آن انجام نپذیرد، بلکه فاعل در انجام آن انگیزهاى برتر از تأمین نیازهاى مادى و حیوانى داشته باشد؛ مانند اینکه از خود، گذشت و سخاوتمندى نشان دهد، این قبیل اعمال اگرچه شرایط و نصاب لازم را براى تعالى و تکامل نفس انسانى ندارد، ولی زمینه آنرا فراهم میکند، و بهطور مطلق فاقد ارزش نمیباشد، حتى به آنها پاداش در دنیا داده میشود و یا موجب تخفیف مجازات اخروى شده و اگر فردی که رفتار اخلاقی انجام داده، از مستضعفان فکری غیر مسلمان باشد، امید ورود او به بهشت نیز میرود.
اما اگر فردی از ابتدا آگاهانه در مقابل حق مقاومت کند و یا آنکه بعد از آنکه به حق گردن نهاد، از آن بازگردد، تمام رفتارهای نیک او از بین خواهد رفت که در فرهنگ قرآنی به آن «حبط اعمال» گفته میشود.
اما اگر فردی از ابتدا آگاهانه در مقابل حق مقاومت کند و یا آنکه بعد از آنکه به حق گردن نهاد، از آن بازگردد، تمام رفتارهای نیک او از بین خواهد رفت که در فرهنگ قرآنی به آن «حبط اعمال» گفته میشود.
پاسخ تفصیلی
نخست لازم است که رابطه میان «فعل اخلاقی» و «قرب الهی» روشن شود، سپس ببینیم که فعل اخلاقی کافر و غیر مسلمان ثواب دارد یا خیر؟ در پاسخ باید گفت؛ انگیزهها در این موضوع نقش مهمی دارند. مثلاً پیرمردى را در نظر بگیرید که در کنار خیابان زمین خورده و تیم دوچرخهسوارى ناگهان این صحنه را مشاهده میکنند. دو نفر از اعضاى تیم از ادامه مسابقه باز میایستند و به یارى پیرمرد میشتابند؛ اما تمایل یکى از آنان به کمک کردن، ناشى از فضیلت درونى او است، ولى دیگرى به انگیزه شهرتطلبى و براى اینکه دیگران او را تحسین کنند، به کمک پیرمرد میشتابند. نتیجه کارِ هر دو یکى است، اما نیت و انگیزه درونى آنها متفاوت است.
الف. رابطه میان «فعل اخلاقی» و «قرب الهی»
اگرچه بنابر قبول حسن و قبح ذاتى و عقلى اشیا و افعال - که مورد قبول شیعه و معتزله است- عمل اختیارى انسان به شرط داشتن «مصلحت»، نیکو ارزیابی شده، و در صورت داشتن «مفسده»، ناپسند در نظر گرفته خواهد شد، اما در تشخیص مصلحت و مفسده و میزان اهمیت آنها علاوه بر عقل، وجدان و فطرت، وحى نیز نقش بسیار عمدهاى دارد؛ لذا در فلسفه اخلاق اسلامى، عمل هنگامى ارزش اخلاقى دارد و سزاوار پاداش نیکو است که علاوه بر شرایط دیگر، انگیزه فاعل، کسب رضایت خداوند و قرب الهی باشد و انجام عمل را مانند ابزارى در جهت تقرّب معنوى به کمالات الهى و صفات جمال و جلال او بداند. گاهى از این شرط به ضرورت «حسن فاعلى» یاد مىشود.[1] پس هرگاه آنکه رفتاری اخلاقی انجام میدهد، سودایى غیر از خشنودى پروردگار و قرب الهی در سر داشته باشد، عمل او نصاب لازم براى ارزشمندى اخلاقى را دارا نیست.
نکته دیگر اینکه؛ براى ارزش داشتن یک رفتار و عمل اخلاقى، هم حُسن فعلى لازم است و هم حسن فاعلى. مراد از حُسن فعلى این است که صورت و جِرم فعل باید متناسب با نیّت خیر باشد، نه اینکه کاملاً با آن ناهمگون و نامتناسب باشد؛[2] مثلاً، کسى که نیّت نیکى کردن به کودک یتیمى دارد، نباید به او سیلى بزند؛ چون سیلى زدن با نیّت خیر نسبت به کودک یتیم سازگارى ندارد.[3] مراد از حُسن فاعلى هم این است که فاعل باید مقصودش از انجام عمل، خیر باشد؛ مثلاً، کسى که به دیگرى سلام میکند، وقتى سلام او ارزش مثبت اخلاقى دارد که مقصود گوینده، اداى احترام باشد، نه تملّق یا تمسخر. درست است که ظاهر عمل سلام کردن، داراى حُسن است، اما حُسن اخلاقى وقتى است که با نیّت ارزشمند همراه باشد.[4]
حُسن فاعلى نقش مهمتر را داراست؛ زیرا براساس آنچه از آیات و روایات و تحلیلهاى عقلى و وجدانى بهدست آمده، روح عمل همان نیّت است و نیّت نشانگر شاکله شخصیت و روحیات و باطن هر کس.[5]
در این راستا، میتوان تأثیر و نقش نیت در ارزشمندى عمل اخلاقى، را از منظر عقل و فلسفه و وحی چنین تبیین کرد:
1. بیان عقلانى نقش انگیزه: از منظر فلسفه اخلاق اسلامى، عالیترین مرتبه وجودى انسان مرتبه روحانى او است و در این مرتبه، کمال حقیقى انسان در تقرّب معنوى هرچه بیشتر او به صفات کمالیه خداوندى است. به سخن دیگر عالیترین مرتبه روحى آدمى آن است که روح - که گوهر او است- تجلّیگاه اسما و صفات جمال و جلال الهى گردد - این امر از پیشفرضهاى کلامى علم اخلاق و هدف و رسالت آن است- این مهم در صورتى تأمین میگردد که انسان در عمل اختیارى خود که تأثیر وجودى بر صعود و نزول روح دارد، انگیزه و نیت تقرّب به خداوند را داشته باشد. این تأثیر و رابطه بین نیّت و ارزشمندى اخلاقى یک رابطه تکوینى و حقیقى است؛ نه جعلى و قراردادى.
2. بیان وحیانى نقش انگیزه: در متون مقدس اسلامى اعم از قرآن و سنت، تأکید آشکارى بر ضرورت وجود انگیزه الهى در عمل اخلاقى شده است.[6] بدیهى است که تأکید قرآن بر انگیزه الهى، اختصاصى به اعمال خاص ندارد. پیامبر اکرم(ص) فرمودهاند: «محققاً [ارزش] کارها به نیّتها است و فقط براى انسان آنچه نیّت کرده است، [میماند]».[7] «نیّت فرد مؤمن از عملش برتر است».[8]
گفتنی است؛ در نظام اخلاقى اسلام، رضایت خداوند مراتبى دارد و انسانها به طرق گوناگون در پى تحصیل آن هستند. گاهى رضایت خداوند از این جهت که منشأ پاداش و ثواب اخروى و یا منشأ نجات از کیفر و مجازات در روز رستاخیز میگردد، در کانون توجه و انگیزه آدمى در انجام عمل اخلاقى قرار میگیرد، و گاهى جلب رضایت خداوند، تنها محرک و انگیزه است؛[9] یعنى محبوبیت عمل نزد خداوند منشأ تمایل و محبت او به انجام عمل شده است و قهراً محبوبیت فاعل را نزد خداوند نیز در پى خواهد داشت؛ البته انجام این نوع عمل اخلاقى فقط از جانب دوستان خاص خداوند میسّر است. بنابراین، در صورت نخست نیز انگیزه فاعل، رضایتمندى خداوند است، از این جهت که موجب پاداش و مانع کیفر است.[10] البته تحقق این امر (تحصیل رضایت خداوند) بهطور منطقى در صورتى ممکن است که فاعل، هستى خداوند و حقانیّت معاد و روز پاداش و کیفر و بعثت انبیا و تعالیم آنها را باور داشته باشد. از همین روى در قرآن تأکید فراوانى بر ایمان - به عنوان شرط ضرورى براى ارزشمندى اخلاقى- شده است؛[11] مانند اینکه قرآن میفرماید: «هر کس- از مرد یا زن- کار شایسته کند با این شرط که او مؤمن باشد، قطعاً او را با زندگى پاکیزهاى، حیاتِ [حقیقى] بخشیم، و مسلّماً به آنان بهتر از آنچه انجام میدادند، پاداش خواهیم داد».[12]
ب. افعال اخلاقی کافران و غیر مسلمانان
بنابر آنچه بیان شد، در تعیین ارزش اخلاقى اعمال، هم حُسن فعلى و هم حُسن فاعلى باید مورد توجه قرار گیرد. امّا آنچه با موضوع اخلاق ارتباط تنگاتنگ دارد، «رفتارهاى اخلاقی اختیارى» کافران و غیر مسلمانان است که آیا در دستگاه اخلاقى اسلام شایسته هیچ ستایش و پاداشى نیستند؟ و اعمال نیک آنان هیچ ارزش اخلاقى نداشته از جانب پروردگار جبران نخواهد شد؟
در پاسخ به این پرسش، گفته میشود:
1. از آیات قرآن و روایات استفاده میشود که افعال اخلاقی و نیز فعالیت و خدمات کسانی مثل مخترعان و مکتشفان کافر و غیر مسلمان که با انگیزه انسان دوستی انجام میگیرد، پاداش داشته، با این توضیح که اگر کافر منکر خدا و یا مشرک باشد، پاداش در دنیا داده میشود و در آخرت بهره و نصیبی ندارند مگر جهنم و یا در عذاب آنها تخفیف داده میشود؛[13] در قرآن میخوانیم:
«کسانى که زندگى دنیا و زینت آنرا بخواهند، [نتیجه] اعمالشان را در همین دنیا بهطور کامل به آنها میدهیم و چیزى کم و کاست از آنها نخواهد شد! [ولى] آنها در آخرت، جز آتش، [سهمى] نخواهند داشت و آنچه را در دنیا [براى غیر خدا] انجام دادند، بر باد میرود و آنچه را عمل میکردند، باطل و بیاثر میشود».[14]
به هر حال، اگر حقانیت دین اسلام برای فردی مشخص نشده و او در شناخت حق هم کوتاهی نکرده و در زندگی خود رفتاری اخلاقمدارانه و مبتنی بر فطرت را دنبال کند، چه بسا علاوه بر پاداش دنیایی از پاداش آخرتی (بهشت) نیز برخوردار شود.[15]
2. رفتارهای اخلاقی کافر و غیر مسلمان، اگر با قالبهایى که شارع تعیین کرده مخالف نباشد و انگیزه منفى هم نداشته باشد؛ یعنى با انگیزه دشمنى با دین حق و دوستداران آن نیست و فاعل در انجام آن انگیزهاى برتر از تأمین نیازهاى مادى و حیوانى دارد؛ مانند اینکه از خود، گذشت و سخاوتمندى نشان میدهد، این قبیل اعمال اگرچه شرایط و نصاب لازم را براى تعالى و تکامل نفس انسانى ندارد، ولی زمینه آنرا فراهم میکند؛ و روح و جان آدمى را مهیاى سفر معنوى میگرداند و بهطور مطلق فاقد ارزش نیز نمیباشد. حتى موجب تخفیف یا رفع مجازات اخروى فرد میگردد.[16]
نتیجهگیری
با توجه به مطالب فوق، فردی که معتقد به مبدأ و معاد نیست نمیتواند انتظار پاداش در آخرت را داشته باشد. با این وجود، خدا خوبیهای او را در همین دنیا جبران کرده و یا شاید نتایجی از عملکرد مثبت خودش را در آخرت نیز ببیند؛ مانند تخفیف در عذاب و یا اگر جاهل قاصر و مستضعف فکری بوده، شاید همین رفتارهای اخلاقی مثبت او را به بهشت رهنمون گردد.
الف. رابطه میان «فعل اخلاقی» و «قرب الهی»
اگرچه بنابر قبول حسن و قبح ذاتى و عقلى اشیا و افعال - که مورد قبول شیعه و معتزله است- عمل اختیارى انسان به شرط داشتن «مصلحت»، نیکو ارزیابی شده، و در صورت داشتن «مفسده»، ناپسند در نظر گرفته خواهد شد، اما در تشخیص مصلحت و مفسده و میزان اهمیت آنها علاوه بر عقل، وجدان و فطرت، وحى نیز نقش بسیار عمدهاى دارد؛ لذا در فلسفه اخلاق اسلامى، عمل هنگامى ارزش اخلاقى دارد و سزاوار پاداش نیکو است که علاوه بر شرایط دیگر، انگیزه فاعل، کسب رضایت خداوند و قرب الهی باشد و انجام عمل را مانند ابزارى در جهت تقرّب معنوى به کمالات الهى و صفات جمال و جلال او بداند. گاهى از این شرط به ضرورت «حسن فاعلى» یاد مىشود.[1] پس هرگاه آنکه رفتاری اخلاقی انجام میدهد، سودایى غیر از خشنودى پروردگار و قرب الهی در سر داشته باشد، عمل او نصاب لازم براى ارزشمندى اخلاقى را دارا نیست.
نکته دیگر اینکه؛ براى ارزش داشتن یک رفتار و عمل اخلاقى، هم حُسن فعلى لازم است و هم حسن فاعلى. مراد از حُسن فعلى این است که صورت و جِرم فعل باید متناسب با نیّت خیر باشد، نه اینکه کاملاً با آن ناهمگون و نامتناسب باشد؛[2] مثلاً، کسى که نیّت نیکى کردن به کودک یتیمى دارد، نباید به او سیلى بزند؛ چون سیلى زدن با نیّت خیر نسبت به کودک یتیم سازگارى ندارد.[3] مراد از حُسن فاعلى هم این است که فاعل باید مقصودش از انجام عمل، خیر باشد؛ مثلاً، کسى که به دیگرى سلام میکند، وقتى سلام او ارزش مثبت اخلاقى دارد که مقصود گوینده، اداى احترام باشد، نه تملّق یا تمسخر. درست است که ظاهر عمل سلام کردن، داراى حُسن است، اما حُسن اخلاقى وقتى است که با نیّت ارزشمند همراه باشد.[4]
حُسن فاعلى نقش مهمتر را داراست؛ زیرا براساس آنچه از آیات و روایات و تحلیلهاى عقلى و وجدانى بهدست آمده، روح عمل همان نیّت است و نیّت نشانگر شاکله شخصیت و روحیات و باطن هر کس.[5]
در این راستا، میتوان تأثیر و نقش نیت در ارزشمندى عمل اخلاقى، را از منظر عقل و فلسفه و وحی چنین تبیین کرد:
1. بیان عقلانى نقش انگیزه: از منظر فلسفه اخلاق اسلامى، عالیترین مرتبه وجودى انسان مرتبه روحانى او است و در این مرتبه، کمال حقیقى انسان در تقرّب معنوى هرچه بیشتر او به صفات کمالیه خداوندى است. به سخن دیگر عالیترین مرتبه روحى آدمى آن است که روح - که گوهر او است- تجلّیگاه اسما و صفات جمال و جلال الهى گردد - این امر از پیشفرضهاى کلامى علم اخلاق و هدف و رسالت آن است- این مهم در صورتى تأمین میگردد که انسان در عمل اختیارى خود که تأثیر وجودى بر صعود و نزول روح دارد، انگیزه و نیت تقرّب به خداوند را داشته باشد. این تأثیر و رابطه بین نیّت و ارزشمندى اخلاقى یک رابطه تکوینى و حقیقى است؛ نه جعلى و قراردادى.
2. بیان وحیانى نقش انگیزه: در متون مقدس اسلامى اعم از قرآن و سنت، تأکید آشکارى بر ضرورت وجود انگیزه الهى در عمل اخلاقى شده است.[6] بدیهى است که تأکید قرآن بر انگیزه الهى، اختصاصى به اعمال خاص ندارد. پیامبر اکرم(ص) فرمودهاند: «محققاً [ارزش] کارها به نیّتها است و فقط براى انسان آنچه نیّت کرده است، [میماند]».[7] «نیّت فرد مؤمن از عملش برتر است».[8]
گفتنی است؛ در نظام اخلاقى اسلام، رضایت خداوند مراتبى دارد و انسانها به طرق گوناگون در پى تحصیل آن هستند. گاهى رضایت خداوند از این جهت که منشأ پاداش و ثواب اخروى و یا منشأ نجات از کیفر و مجازات در روز رستاخیز میگردد، در کانون توجه و انگیزه آدمى در انجام عمل اخلاقى قرار میگیرد، و گاهى جلب رضایت خداوند، تنها محرک و انگیزه است؛[9] یعنى محبوبیت عمل نزد خداوند منشأ تمایل و محبت او به انجام عمل شده است و قهراً محبوبیت فاعل را نزد خداوند نیز در پى خواهد داشت؛ البته انجام این نوع عمل اخلاقى فقط از جانب دوستان خاص خداوند میسّر است. بنابراین، در صورت نخست نیز انگیزه فاعل، رضایتمندى خداوند است، از این جهت که موجب پاداش و مانع کیفر است.[10] البته تحقق این امر (تحصیل رضایت خداوند) بهطور منطقى در صورتى ممکن است که فاعل، هستى خداوند و حقانیّت معاد و روز پاداش و کیفر و بعثت انبیا و تعالیم آنها را باور داشته باشد. از همین روى در قرآن تأکید فراوانى بر ایمان - به عنوان شرط ضرورى براى ارزشمندى اخلاقى- شده است؛[11] مانند اینکه قرآن میفرماید: «هر کس- از مرد یا زن- کار شایسته کند با این شرط که او مؤمن باشد، قطعاً او را با زندگى پاکیزهاى، حیاتِ [حقیقى] بخشیم، و مسلّماً به آنان بهتر از آنچه انجام میدادند، پاداش خواهیم داد».[12]
ب. افعال اخلاقی کافران و غیر مسلمانان
بنابر آنچه بیان شد، در تعیین ارزش اخلاقى اعمال، هم حُسن فعلى و هم حُسن فاعلى باید مورد توجه قرار گیرد. امّا آنچه با موضوع اخلاق ارتباط تنگاتنگ دارد، «رفتارهاى اخلاقی اختیارى» کافران و غیر مسلمانان است که آیا در دستگاه اخلاقى اسلام شایسته هیچ ستایش و پاداشى نیستند؟ و اعمال نیک آنان هیچ ارزش اخلاقى نداشته از جانب پروردگار جبران نخواهد شد؟
در پاسخ به این پرسش، گفته میشود:
1. از آیات قرآن و روایات استفاده میشود که افعال اخلاقی و نیز فعالیت و خدمات کسانی مثل مخترعان و مکتشفان کافر و غیر مسلمان که با انگیزه انسان دوستی انجام میگیرد، پاداش داشته، با این توضیح که اگر کافر منکر خدا و یا مشرک باشد، پاداش در دنیا داده میشود و در آخرت بهره و نصیبی ندارند مگر جهنم و یا در عذاب آنها تخفیف داده میشود؛[13] در قرآن میخوانیم:
«کسانى که زندگى دنیا و زینت آنرا بخواهند، [نتیجه] اعمالشان را در همین دنیا بهطور کامل به آنها میدهیم و چیزى کم و کاست از آنها نخواهد شد! [ولى] آنها در آخرت، جز آتش، [سهمى] نخواهند داشت و آنچه را در دنیا [براى غیر خدا] انجام دادند، بر باد میرود و آنچه را عمل میکردند، باطل و بیاثر میشود».[14]
به هر حال، اگر حقانیت دین اسلام برای فردی مشخص نشده و او در شناخت حق هم کوتاهی نکرده و در زندگی خود رفتاری اخلاقمدارانه و مبتنی بر فطرت را دنبال کند، چه بسا علاوه بر پاداش دنیایی از پاداش آخرتی (بهشت) نیز برخوردار شود.[15]
2. رفتارهای اخلاقی کافر و غیر مسلمان، اگر با قالبهایى که شارع تعیین کرده مخالف نباشد و انگیزه منفى هم نداشته باشد؛ یعنى با انگیزه دشمنى با دین حق و دوستداران آن نیست و فاعل در انجام آن انگیزهاى برتر از تأمین نیازهاى مادى و حیوانى دارد؛ مانند اینکه از خود، گذشت و سخاوتمندى نشان میدهد، این قبیل اعمال اگرچه شرایط و نصاب لازم را براى تعالى و تکامل نفس انسانى ندارد، ولی زمینه آنرا فراهم میکند؛ و روح و جان آدمى را مهیاى سفر معنوى میگرداند و بهطور مطلق فاقد ارزش نیز نمیباشد. حتى موجب تخفیف یا رفع مجازات اخروى فرد میگردد.[16]
نتیجهگیری
با توجه به مطالب فوق، فردی که معتقد به مبدأ و معاد نیست نمیتواند انتظار پاداش در آخرت را داشته باشد. با این وجود، خدا خوبیهای او را در همین دنیا جبران کرده و یا شاید نتایجی از عملکرد مثبت خودش را در آخرت نیز ببیند؛ مانند تخفیف در عذاب و یا اگر جاهل قاصر و مستضعف فکری بوده، شاید همین رفتارهای اخلاقی مثبت او را به بهشت رهنمون گردد.
[1]. دیلمى، احمد، اخلاق اسلامى، ص 39 – 40، قم، دفتر نشر معارف، چاپ دوم، 1380ش.
[2]. غرویان، محسن، فلسفه اخلاق، ص 123، قم، نشر پیک جلال، چاپ دوم، 1379ش.
[3]. مگر در موارد کمی که براى تأدیب باشد.
[4]. غرویان، فلسفه اخلاق، ص 124.
[5]. همان؛ بهعلاوه؛ امروزه اغلب فضیلتگرایان اخلاقى این دیدگاه را پذیرفتهاند و بر نقش فاعل اخلاقى بیش از فعل اخلاقى تأکید میکنند. ر. ک: یرفکافس، ادموند، از مسئله محورى تا فضیلتگرایى، ترجمه حسنى، سید حمید، علیپور، مهدى، ص 19، قم، دفتر نشر معارف، 1382ش.
[6]. برای نمونه ر. ک: حشر، 8؛ انسان، 8 و 9؛ رعد، 22؛ مائده، 15- 16.
[7]. عریضی، علی بن جعفر، مسائل علی بن جعفر و مستدرکاتها، ص 346، قم، مؤسسة آل البیت(ع)، چاپ اول، 1409ق؛ طوسی، محمد بن الحسن، تهذیب الاحکام، ج 1، ص 83، تهران، دارالکتب الإسلامیة، چاپ چهارم، 1407ق؛ بخارى، محمد بن اسماعیل، صحیح البخاری، ج 1، ص 3 - 4، قاهره، وزارة الاوقاف، المجلس الاعلى للشئون الاسلامیة لجنة إحیاء کتب السنة، چاپ دوم، 1410ق.
[8]. کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج 2، ص 84، تهران، دارالکتب الإسلامیة، چاپ چهارم، 1407ق.
[9]. ر. ک: مصباح یزدى، محمدتقى، اخلاق در قرآن، ص 96، تهران، امیر کبیر، 1372ش.
[10]. اخلاق اسلامى، ص 41 – 42.
[11]. ر. ک: بقره، 177 و 285.
[12]. نحل، 97.
[13]. ر. ک: مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، ج 1، ص 303 – 309، تهران، صدرا.
[14]. هود، 15 – 16.
[15]. نک: «قاصرین و نجات از جهنم»، سؤال 323؛ «جهنم و غیر مسلمانان»، سؤال 47، «عدل الاهی و عدم آشنایی انسان ها با تشیع»، سؤال 3574.
[16]. اخلاق در قرآن، ص 171 – 172؛ اخلاق اسلامى، ص 44 – 45.
نظرات