جستجوی پیشرفته
بازدید
8200
آخرین بروزرسانی: 1395/09/08
خلاصه پرسش
هنگام نماز دچار تردید می‌شوم که نکند خدایی وجود نداشته باشد و من مشغول عبادت بافته‌های ذهنی خودم هستم! چگونه می‌توانم با چنین وضعیتی مبارزه کنم؟
پرسش
حالت شک در موقع نماز سراغم می‌آید. حسّی می‌گوید که؛ نماز فایده‌ای ندارد یا چون به خودت تلقین کردی خدایی را برای خودت ساختی و فقط تو ذهنت وجود دارد نه تو واقعیت یا شاید اگر دعا می‌کنی جواب می‌گیری این یک قدرت درونی خودت هست و خدا وجود ندارد. برای از بین رفتن این حالت چه کارهایی مهم است که انجام دهیم؟
پاسخ اجمالی
دو عامل مهم می‌تواند منشأ چنین تردیدهایی باشد که طبیعتاً مبارزه با آن دو به بهبود عملکرد عبادی انسان خواهد انجامید:
الف. وسوسه‌های شیطانی
شیطان هیچ‌گاه بیکار نمی‌نشیند تا جایی که انسان را نسبت به وجود خودش – که از آن بدیهی‌تر وجود ندارد - دچار تردید کرده و سوفسطایی‌گری را ترویج می‌دهد. یکی از مهم‌ترین جاهایی که شیطان به وسوسه‌گری می‌پردازد، هنگام نماز است تا بدین وسیله انسان را از عبادت خدا بازدارد؛ چنان‌که خود شیطان چنین قسم خورده است:
«به عزّتت سوگند، همه آنان را گمراه خواهم کرد، مگر بندگان خالص تو، از میان آنها».[1]
«اکنون که مرا گمراه ساختى، من بر سر راه مستقیم تو، در برابر آنها کمین می‌کنم! سپس از پیش رو و از پشت سر، و از طرف راست و از طرف چپ آنها، به سراغشان می‌روم و بیشتر آنها را شکرگزار نخواهى یافت!».[2]
کمى دقت در این آیات، این مطلب را به انسان گوشزد می‌کند که شیطان از وسوسه‌گری در هیچ موقعیتی – حتی هنگام عبادت و مناجات - دست‌بردار نیست و با استفاده از سربازانی چون نفس امّاره، انسان‌های گمراه و ... به دنبال هدف خویش است و باید همواره مراقب این دشمن قسم خورده بوده و او را دشمن خود قرار دهیم: «البتّه شیطان دشمن شماست، پس او را دشمن بدانید او فقط حِزبش را به این دعوت می‌کند که اهل آتش سوزان [جهنّم] باشند!».[3]
البته وسوسه‌های شیطان، شدت و ضعف دارد. با این وجود، انسان‌ها با اعمال خود موجبات دور یا نزدیک شدن شیطان را فراهم می‌کنند. اگر انسان قدمى از حدود الهى(واجبات و محرمات) بیرون برود وارد حریم شیطان شده و در دام گسترده‌ای افتاده که شیطان آن را پهن کرده است در حالى که انجام واجبات و ترک محرمات مانند سپرى فولادین در مقابل تیرهاى ابلیس و سربازانش است.
اگر آدمی احساس کرد که می‌خواهد پا را از حدود الهى فراتر بگذارد، این آغاز وسوسه شیطان است که باید فوراً با یارى‌گرفتن از بارى تعالى، به سوى خداوند فرار کرد.[4] هر انسانى بر نفس خود آگاه است و می‌تواند این وسوسه‌ها را احساس کند.[5]
بنابراین، هر قدر ارتباط معنوی انسان با پروردگار بیشتر شود و به نماز و دعا و ذکر بپردازد، به مرور زمان، شیطان از او دور خواهد شد؛ زیرا خداوند متعال هرگز بندگان خود را در این مسیر تنها نمی‌گذارد.
ب. ضعف اعتقادات و ایمان
یکی از عوامل وسوسه‌ها و تفکرات اشتباه – مانند آنچه در پرسش آمده - ضعف ایمان و باورهای دینی است. از این رو؛ باید به تقویت ایمان و عقاید اسلامی پرداخت.[6] همچنین مؤمن در عمل به دستورات دینی می‌بایست با دین‌شناسان و عاملان به دین ارتباط داشته باشد تا با استفاده از علم و عمل آنان بیش از پیش در مسیر هدایت قرار گیرد و از آسیب‌ها و شبهات برکنار و مصون باشد.
ایمان؛ یعنى باورى یا نیرویى معنوى که باعث می‌شود انسان با شجاعت و قدرت و صدق و اخلاص براى رضاى خدا تلاش کند و در مسیر قرب الهى قرار بگیرد و با آرامش کامل به دور از هر گونه شک و شبهه‌اى به انجام وظایف فردى و اجتماعى خود همت گمارد.
بسیارى از انسان‌ها قبل از این‌که قلب را جایگاه دین و ایمان بسازند و در عمل نیز به آن پایبند باشند؛ قلبشان را به دنیا، لذّت‌هاى نفسانى و هواهاى شیطانى بسته‌اند. این دلبستگى و دلدادگى چیزى جداى از مقوله دین و ایمان است. لذا قرآن مجید می‌فرماید: «بی‌شک در این [سرگذشت‌ها] تذکرى است براى کسى که او را قلبى [بیدار] باشد».[7]
بنابراین، اگر انسان مایل هست از علم و معرفت دینى استفاده کند می‌بایست اول قلب را از آلودگی‌ها و تعلّقات بیهوده پیراسته سازد. و تا زمانى که تمایلات حیوانى بر قلب او تسلط دارد، جایى براى انگیزه‌هاى متعالى باقى نمی‌ماند. اگر انسان بخواهد درک کند که به آنچه می‌داند و آنچه عمل می‌کند، حقّ است و فایده مادی و معنوی دارد، باید موانعی را که ممکن است او را از ایمان و پذیرش قلبى باز دارد، از خود دور سازد، در این صورت آماده پذیرش و التزام نسبت به حقایقى می‌شود که حقّانیّت آنها را از راه علم و معرفت کسب کرده است.
قرآن در سوره حجرات قضیه عدّه‌اى اعرابى را تعریف می‌کند که خدمت پیامبر اسلام(ص) آمدند و گفتند ما «ایمان» آورده‌ایم، ولى پیامبر(ص) به فرمان خداوند به ایشان فرمود: «نگوئید ایمان آورده‌ایم، بلکه بگوئید اسلام آورده‌ایم و هنوز ایمان در قلب‌هاى شما وارد نشده است».[8]
از قسمت بعدى آیه چنین استفاده می‌شود که ایمان زمانى تحقّق پیدا می‌کند که مؤمن حقیقى، از خداوند و رسولش اطاعت و پیروى نماید و اگر ایمان به مرحله عمل نرسد، اسلام است و هنوز به مرتبه ایمان راه نیافته، به عبارتى ایمان یک درجه از اسلام برتر است. لذا در حدیث می‌خوانیم: «ایمان اقرار است و عمل. و اسلام اقرار بدون عمل است».[9]
 

[1]. سوره ص، 82 – 83.
[2]. اعراف، 16 – 17.
[3]. فاطر، 6.
[4]. ذاریات، 50.
[5]. قیامت، 14.
[7]. سوره ق، 37.
[8]. حجرات، 14.
[9]. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج ‏2، ص 24، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ چهارم، 1407ق.
نظرات
تعداد نظر 0
لطفا مقدار را وارد نمایید
مثال : Yourname@YourDomane.ext
لطفا مقدار را وارد نمایید
لطفا مقدار را وارد نمایید
لطفا مقدار را وارد نمایید

طبقه بندی موضوعی

پرسش های اتفاقی

پربازدیدترین ها