لطفا صبرکنید
26737
- اشتراک گذاری
نظریه ولایت فقیه یک نظریه قدیمی و اصیل در عقاید شیعی است. با آغاز دوره غیبت کبرا در سال 326 هـ عالمان بزرگى؛ نظیر شیخ صدوق (م 381 هـ)، شیخ مفید (م 413 هـ) و سید مرتضى (م 436 هـ)، شیخ طوسى (م 460 هـ) نیازهاى جامعه اسلامی را نسبت به تعلیم معارف اسلامى بر اساس مقتضیات زمان و مکان را بر آوردهاند. آنان در برابر هجوم دشمنان، از حقایق نورانى اسلام به خوبى دفاع کردهاند. درباره این که چرا اِعمال ولایت، از طرف فقها قبل از انقلاب اسلامی ایران، محدود بوده است؟ باید گفت: قبل از انقلاب اسلامی ایران و در هر دوره ای که حکومت اسلامی برپا نبود، فقیهان و عالمان دینی فقط در محدوده ای که توانایی و اختیار داشتند، اعمال ولایت می کردند. مسلماً شرایط برای مثل مرحوم میرزای شیرازی آن قدر فراهم نبود تا بتواند در گستره وسیعی اِعمال ولایت کرده و احیاناً حکومت اسلامی تشکیل دهد.
نظریه ولایت فقیه برخاسته از متن دستورات امامان معصوم (ع) است. با آغاز دوره غیبت کبرا در سال 326 هـ عالمان بزرگى؛ نظیر شیخ صدوق (م 381 هـ)، شیخ مفید (م 413 هـ) و سید مرتضى (م 436 هـ)، شیخ طوسى (م 460 هـ) نیازهاى جامعه اسلامی را نسبت به تعلیم معارف اسلامى بر اساس مقتضیات زمان و مکان را بر آوردهاند. آنان در برابر هجوم دشمنان، از حقایق نورانى اسلام به خوبى دفاع کردهاند. اجتهاد در فقه، تبیین اصول عقاید، اخلاق، تاریخ، تفسیر قرآن، تدریس علوم اسلامى، تبلیغ دین، تربیت دینى جامعه، تهذیب اخلاق مردم و مبارزه با ظلم و ستم استبداد از مهمترین کارکردهاى آنان بوده است. در زمان غیبت کبرا، عالمان و فقیهان بزرگ سرپرستی و اداره جامعه شیعی را بر عهده داشتند از جمله؛ قدیمی ترین این افراد که نظریات وی در این باب موجود است، مرحوم شیخ مفید (333 یا 413 - 338 هـ ) است. ایشان از فقهاى بزرگ تاریخ شیعه در قرن چهارم و پنجم هجرى است. تمام سخنان این فقیه بزرگ جهان اسلام از پذیرش اصل ولایت فقیه و این که فقیهان متکفّل زمامدارى امور جامعه اسلامى در عصر غیبت از سوى امامان معصوم (ع) هستند، حکایت دارد و این کلمات گهربار که بیش از هزار سال از تاریخ آن مى گذرد، همچنان مى درخشد، هر چند که برخى درخشش آن را نمى بینند، یا نمى خواهند ببینند. [1]
بعد از شیخ مفید عالمان دیگر، یکى پس از دیگرى، در مورد ولایت فقیه و حدود اختیارات آن بحث کردهاند. از جمله آنها مىتوان به شیخ ابو الصلاح حلبى (م: 447 هـ)، ابن ادریس حلى (م: 598 هـ)، محقق حلى (م: 676 هـ)، محقق کرکى (م، 940 هـ)، مولى احمد مقدس اردبیلى (م: 990 هـ)، جواد بن محمد حسینى عاملى (م: 1226 هـ)، ملا احمد نراقى (م: 1245 هـ)، میر فتاح عبد الفتاح بن حسینى مراغى (م: 1274 - 1266 هـ)، صاحب جواهر (م: 1266 هـ)، شیخ مرتضى انصارى (م: 1281 هـ)، حاج آقا رضا همدانى (م: 1322 هـ)، سید محمد بحر العلوم (م: 1326 هـ)، آیت اللَّه بروجردى (م 1382 هـ.ق)، آیت اللَّه شیخ مرتضى حائرى (م: 1362 هـ. ش) و امام خمینى (م: 1368 هـ. ش)، اشاره نمود. [2] ، [3]
نظریات شهید اول، شهید ثانی [4] و علامه مجلسی [5] نیز در باب ولایت فقیه موجود است.
بنابراین؛ نظریه ولایت فقیه یک نظریه قدیمی و اصیل در عقاید شیعی است.
اما این که آیا ولی فقیه می تواند متعدد باشد یا نه؟ دراین باره به سؤال 1439 (سایت: 1445) در سایت مراجعه کنید .
درباره این که چرا اِعمال ولایت، از طرف فقها قبل از انقلاب اسلامی ایران، محدود بوده است؟ باید گفت: قبل از انقلاب اسلامی ایران و در هر دوره ای که حکومت اسلامی برپا نبود، فقیهان و عالمان دینی فقط در محدوده ای که توانایی و اختیار داشتند، اِعمال ولایت می کردند. این امر حتی نسبت به شخص پیامبر (ص) و امامان معصوم (ع) نیز صادق است. اگر چه آنان ولایت باطنی بر تمام عالم داشتند، ولی در اِعمال ولایت بین مردم، محدود به مقدورات و گستره اختیارات و عدم مزاحمت حاکمان بودند.
از جمله فقیهانی که در تاریخ اسلام اِعمال ولایت کرده، مرحوم میرزای شیرازی است که فتوای تحریم تنباکوی وی که در آن از اختیارات ولی فقیه استفاده کرد، مشهور است.
مسلماً شرایط برای مثل مرحوم میرزای شیرازی آن قدر فراهم نبود تا بتواند در گستره وسیعی اِعمال ولایت کرده و احیاناً حکومت اسلامی تشکیل دهد.
بنابراین؛ در قبل از انقلاب اسلامی ایران و در تاریخ شیعه، فقیهان زیادی؛ مانند شیخ صدوق، شیخ مفید، سید مرتضی، شهید اول، شهید ثانی و علامه مجلسی، به حقیقت ولایت فقیه ایمان داشته و اعمال ولایت کرده اند و چون فتاوای آنان در مناطق مختلف به کار گرفته می شد و اغلب تعارضی بین آن نبوده است، احیاناً در یک کشور مانند ایران، چندین فقیه، احکام ولایی صادر می کردند.
[1] ر. ک نمایه: ولایت فقیه و شیخ مفید، سؤال 22 (سایت: 255).
[2] ر. ک نمایه: ولایت فقیه و علما، سؤال 24 (سایت: 257).
[3] با استفاده از سؤال 21 (سایت: 254).
[4] شهید ثانى در شرح «اللمعة الدمشقیه» به تشریح مبسوط نظریات فقهى سیاسى خویش پرداخته است. به عنوان نمونه، به دو مورد از آنها اشاره مىکنیم:
الف. شهید ثانى همانند شهید اول، قضاوت در زمان غیبت را از وظایف فقیه جامعالشرایط مىدانست. به عقیده آنها، فقها مجازند در عصر غیبت حدود شرعى را در صورتى که متضمّن ضررى نباشد ... و به شرط داشتن شرایط افتا- یعنى: ایمان، عدالت و علم به احکام شریعت- به اجرا درآورند. همچنین به عقیده شهید ثانى پذیرش قضاوت و اجراى حدود شرعى از سوى فقیه، مشروط به این که او را به انجام کار حرام وادار نکنند و [او نیز] قدرت امر به معروف و نهى از منکر داشته باشد، واجب است. در این صورت، بر مردم واجب است که به او رجوع کنند و رأى او را پذیرفته و فتواى او را بر خود لازم و واجب شمرند.این نظریه، علما را به پذیرش قضاوت از سوى دولت صفوى ترغیب کرد.
ب. شهید ثانى اولین فقیهى بود که اقامه نماز جمعه را در عصر غیبت- نه حرام و نه واجب تخییرى،بلکه - واجب عینى دانست. نک: شیرودی، مرتضی، اندیشه سیاسی مسلمانان، ص 145.
[5] شیرودی، مرتضی، اندیشه سیاسی مسلمانان، ص 148.