جستجوی پیشرفته
بازدید
15186
آخرین بروزرسانی: 1396/05/05
خلاصه پرسش
با توجه به آیات اولیه سوره اعلی، آیا در آفرینش موجودات، چهار مرحله «خلق»، «تسویه»، «تقدیر» و «هدایت» به ترتیب رخ داده است؟ تفاوت تسویه و تقدیر در چیست؟
پرسش
سلام علیکم؛ در آیه شریفه «الذی خلق فسوی، والذی قدر فهدی» آیا این چهار مرحله و به ترتیب است؟ بین فسوی و قدر چه تفاوتی است؟
پاسخ اجمالی
فرق بین «تسویه» و «تقدیر» این است که تسویه به معنای یکسان و هماهنگ نمودن اعضا، اجزا و قواى هر موجودى است؛ یعنی روى هم نهادن آن اجزا به نحوى است که هر جزئى در جایى قرار گیرد که جایى بهتر از آن برایش تصور نشود، و علاوه بر آن جایى قرار گیرد که اثر مطلوب را از هر جاى دیگرى بهتر بدهد. و تقدیر به معنای اندازه مخصوص و حدود معین است.
در ارتباط با ترتیب مراحل چهارگانه - خلقت، تسویه، تقدیر، و هدایت - که در آیه بیان شده باید گفت؛ ترتیب همانی است که قرآن بیان کرده است؛ یعنی ابتدا خلق و آفرینش، پس از آن تسویه و اعتدال، سپس حد و اندازه و پس از آن هدایت می‌باشد.
 
پاسخ تفصیلی
خدای متعال در آیات ابتدایی سوره اعلی چهار مرحله از آفرینش انسان را بیان می‌کند. به جهت اهمیت این مسئله نخست خطاب به پیامبر(ص) می‌فرماید: «سَبِّحِ اسْمَ رَبِّکَ الْأَعْلَى»؛[1] منزّه شمار نام پروردگار بلند مرتبه‌‏ات را.
در معنای تسبیح نام پروردگار مفسران می‌گویند:
الف. در این آیه خدای متعال به رسولش(ص) دستور می‌دهد اسم پروردگار خویش را تقدیس و تنزیه کند. از این‌که نفرمود پروردگارت را تنزیه کن، بلکه فرمود اسم پروردگارت را تنزیه کن - و ظاهر لفظ "اسم" کلمه‌‏اى است که بر مسمى دلالت کند- و کلمه هم جایش در زبان است، فهمیده می‌شود، منظور این است که هر وقت نام پروردگارت را به زبان می‌آورى نام چیز دیگر از قبیل آلهه، شرکا و شفعا که خدا از آن منزه است با آن کلمه به زبان نیار، و نسبت ربوبیت به آنها مده؛ یعنى امورى که از شئون ربوبیت است و مختص به خداى تعالى است؛ مانند خلقت، ایجاد، رزق، مرگ، زندگی و... به غیر خدا نسبت مده. و یا معنایش این است که چیزهایی که لایق ساحت مقدس خداى تعالى نیست؛ نظیر عجز، جهل، ظلم، غفلت و... از هر صفت نقص و عیب را به خدا منسوب مکن.
خلاصه این‌که تنزیه نام خدا این است که وقتى سخن از خدا می‌‏رود باید کلام از بیان امورى که مناسب با ذکر او نیست خالى باشد، این تنزیه خدا در مرحله زبان و سخن است که باید با تنزیه او در مرحله عمل موافق باشد، و لازمه این تنزیه، توحید کامل و نفى شرک جلى است، و شرک جلى درست عکس توحید است، و شخص مشرک نه تنها خداى تعالى را منزه از نواقص مذکور نمی‌داند، بلکه از شنیدن نام خدا به تنهایى ناراحت می‌شود؛ به دلیل آیاتی مانند:
«و چون خدا به تنهایى نامش برده می‌شود آنهایى که به آخرت ایمان ندارند دل‌هایشان متنفر می‌شود، و چون نام خدایانى که به جاى خداى تعالى می‌‏پرستند برده شود بشاش و خشنود می‌گردند».[2] «و چون نام پروردگارت به تنهایى در قرآن برده می‌شود از شدت تنفر پشت می‌کنند و می‌روند».[3]
کلمه «اعلى» به معناى قادر و توانایى است که هیچ قادرى تواناتر از او نیست، و غالب و چیره بر هر کس می‌باشد.[4] این کلمه صفت «ربک» است، نه صفت «اسم»، و همین صفت حکم آیه را تعلیل می‌کند، و می‌فهماند که چرا گفتیم نام پروردگارت را منزه بدار، براى این‌که او از هر علوى که تصور شود عالی‌تر است.[5]
البته بعضى گفته‌‏اند اعلى صفت اسم است، و معنایش این است که تسبیح و تنزیه کن به یاد نام اعلاى خدایت، و نام‌هاى نیکوى خدا تمامش اعلى است.[6]
ب. از ابن عباس نقل شده است، معناى «سَبِّحِ اسْمَ رَبِّکَ الْأَعْلَى» این است که باید "سبحان ربى الاعلى" بگویی. البته این نسبت را هم به وى داده‌‏اند که معنایش این است که نماز بخوان.[7]
ج. بعضى گفته‌‌اند: مراد از کلمه «اسم»، مسمى؛ یعنى خود خداى تعالى است، و معناى آیه این است که خدا را از هر فعل و صفتى که لایق به ساحت قدس او نیست منزه بدار.[8]
خدای متعال پس از آن‌که به پیامبرش فرمود تسبیح کن نام پرودگارت را، آن‌گاه به بیان مظاهر تدبیر الهى(خلقت، تسویه، تقدیر، هدایت و ...) می‌پردازد.
1. «الَّذِی خَلَقَ فَسَوَّى»، خلقت هر چیزى به معناى ایجاد و گردآورى اجزاى آن است.[9] «تسویه» به معنای اعتدال،[10] یکسان و هماهنگ نمودن اعضا و اجزا و قواى هر موجودی در حد خود، و تنظیم حرکات و فواصل و نسبت‌‏ها است؛[11] یعنی روى هم نهادن آن اجزا به نحوى است که هر جزئى در جایى قرار گیرد که جایى بهتر از آن برایش تصور نشود، و علاوه بر آن جایى قرار گیرد که اثر مطلوب را از هر جاى دیگرى بهتر بدهد، مثلا در مورد انسان چشم را در جایى و گوش را در جایى و هر عضو دیگر را در جایى قرار دهد که بهتر از آن تصور نشود، و حقش ادا شود.[12]
و این دو کلمه(خلقت و تسویه) هر چند در آیه شریفه مطلق آمده، لیکن تنها شامل مخلوقاتى می‌شود که یا در آن ترکیب باشد، و یا شائبه‌اى از ترکیب داشته باشد، و آیه مورد بحث تا چهار آیه بعد در مقام توصیف تدبیر الهى است، و این خود برهانى است بر ربوبیت مطلقه او.[13]
2. «وَ الَّذِی قَدَّرَ فَهَدى‏»، یعنى آنچه را خلق کرده با اندازه مخصوص و حدود معین خلق کرده،[14] هم در ذاتش و هم در صفاتش و هم در کارش، و نیز آن‌را با ابزاری مجهز کرده که با آن اندازه‌‏ها متناسب باشد، و به وسیله همان ابزار او را به سوى آنچه تقدیر کرده هدایت فرمود. پس هر موجودى به سوى آنچه برایش مقدر شده و با هدایتى ربانى و تکوینى در حرکت است؛[15] مانند طفل که از همان اولین روز تولدش راه پستان مادر را می‌شناسد، و جوجه کبوتر می‌داند که باید منقار در دهان مادر و پدرش کند، و هر حیوان نرى به سوى ماده‌‏اش هدایت، و هر ذى نفعى به سوى نفع خود هدایت شده است.[16] و مانند هدایت انسان به سوی سعادت و شقاوت.[17] بر همین قیاس هر موجودى به سوى کمال وجودیش هدایت شده است.[18]
بر این اساس و با توجه به آنچه را که بیان شد، پاسخ این پرسش نیز روشن شد که، اولا: بین تسویه و تقدیر تفاوت وجود دارد؛ چرا که تسویه به معنای یکسان و هماهنگ نمودن اعضا و اجزا و قواى هر موجودى است؛ یعنی روى هم نهادن آن اجزا به نحوى که هر جزئى در جایى قرار گیرد که جایى بهتر از آن برایش تصور نشود، و علاوه بر آن، جایى قرار گیرد که اثر مطلوب را از هر جاى دیگرى بهتر بدهد. اما تقدیر به معنای اندازه مخصوص و حدود معین است.
ثانیا: هر یک از مراحل چهارگانه - خلقت، تسویه، تقدیر، هدایت - به ترتیب آنچه را که در آیه بیان شده است می‌باشد؛ یعنی ابتدا خلق و آفرینش، پس از آن تسویه و اعتدال، سپس حد و اندازه و پس از آن هدایت.
 

[1]. اعلی، 1.
[2]. زمر، 45.
[3]. اسراء، 46.
[4]. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، مقدمه، بلاغی‏، محمد جواد، ج ‏10، ص 719، تهران، ناصر خسرو، چاپ سوم، 1372ش.
[5]. طباطبائی، سید محمد حسین‏، المیزان فی تفسیر القرآن، ج ‏20، ص 264، قم، دفتر انتشارات اسلامی‏، چاپ پنجم‏، 1417ق.
[6]. مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج ‏10، ص 719.
[7]. همان.
[8]. همان.
[9]. المیزان فی تفسیر القرآن، ج ‏20، ص 265.
[10]. طبری، ابو جعفر محمد بن جریر، جامع البیان فی تفسیر القرآن، ج 30، ص 97، بیروت، دار المعرفة، چاپ اول، 1412ق.
[11]. طالقانی، سید محمود، پرتوى از قرآن، ج ‏4، ص 8، تهران، شرکت سهامی انتشار، چاپ چهارم، 1362ش.
[12]. المیزان فی تفسیر القرآن، ج ‏20، ص 265.
[13]. همان.
[14]. «وَ إِنْ مِنْ شَیْ‏ءٍ إِلَّا عِنْدَنا خَزائِنُهُ وَ ما نُنَزِّلُهُ إِلَّا بِقَدَرٍ مَعْلُومٍ»، حجر، 21. برای آگاهی بیشتر در این زمینه، ر. ک: پاسخ، 53661.
[15]. «ثُمَّ السَّبِیلَ یَسَّرَهُ»، و سپس راه سعادتش را آسان و فراهم کرد. عبس، 20.
. [16]«وَ لِکُلٍّ وِجْهَةٌ هُوَ مُوَلِّیها»؛ هر کسى را جانبى است که بدان روى می‌آورد. بقره، 148.
[17]. جامع البیان فی تفسیر القرآن، ج ‏30، ص 97.
[18]. المیزان فی تفسیر القرآن، ج ‏20، ص 265؛ ر. ک: طباطبائی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه، موسوی همدانی، سید محمد باقر، المیزان، ج ‏20، ص 440- 442، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ پنجم، 1374ش.
نظرات
تعداد نظر 0
لطفا مقدار را وارد نمایید
مثال : Yourname@YourDomane.ext
لطفا مقدار را وارد نمایید
لطفا مقدار را وارد نمایید
لطفا مقدار را وارد نمایید

طبقه بندی موضوعی

پرسش های اتفاقی

پربازدیدترین ها