جستجوی پیشرفته
بازدید
20788
آخرین بروزرسانی: 1396/04/30
خلاصه پرسش
«ان الانسان لربه لکنود»، «انسان نسبت به پروردگارش بسیار ناسپاس است». آیا این آیه بیانگر آن است که تمام انسان‌ها دارای چنین ویژگی منفی می‌باشند؟!
پرسش
با سلام؛ چرا واژه کنود در سوره عادیات به معنای ناسپاس، به صورت اطلاق و عام آمده است؟ یعنی در این چنین مواقعی خداوند گروهی از انسان‌ها را مستثنا می‌کند، اما در این آیه همه انسان‌ها را ناسپاس اطلاق می‌کند، این اطلاق به چه معنا است؟
پاسخ اجمالی
خدای متعال در یکی از صفات و ویژگی‌های انسانی در قرآن کریم می‌فرماید: «إِنَّ الْإِنْسانَ لِرَبِّهِ لَکَنُودٌ»؛[1] همانا آدمى نسبت به پروردگار خویش بسیار ناسپاس است.
واژه «کنود» از ریشه «کند» یعنى کفور و بسیار ناسپاس. «ارض کنود» زمینى است که چیزى نمی‌رویاند. این لفظ فقط یک‌بار در قرآن آمده است.[2]
مفسران برای این واژه معانی مختلف، و به تعبیری مصادیق مختلفی را ذکر کرده‌اند؛ مانند ناشکیب، غافل، بخیل، حق‌‏نشناس، سرکش، کم‌‌خیر، کسى که در گرفتاری‌ها به یارى کسان خود برنمی‌خیزد.[3] کسى که تنها غذا می‌‏خورد، از عطا و بخشش به دیگران خوددارى می‌کند، و بنده زیردستش را می‌زند.[4]
از این معانى مختلف و آنچه در معناى لغوى کنود ذکر شد، و احتمالات دیگرى که در معناى آن آورده‌‏اند، معلوم می‌شود که این امکان وجود دارد که این آیه را به معانی گوناگون – و البته تماماً در یک راستا – ترجمه و تفسیر کرد. شاید ریشه اصلى و مشترک آن «کُند» فارسى باشد که مانند بسیارى از لغات دخیل در تصاریف عربى به صیغه مبالغه درآمده است: «کسى که در پیشرفت و اقدام در کار و مسئولیت بسیار کند است». و معانى دیگرى که براى این لغت آورده‌‏اند، یا از لوازم این معنا و یا مطابق با آن است: زیرا کسى که در انجام وظیفه و کار خیر کُند است، ناسپاس و سرپیچ از وظیفه و کم‌خیر و متصف به دیگر صفاتى که ذکر شده، می‌باشد.
این معنا در حدیثی از امام علی(ع) در نهج البلاغه آمده است: «أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّا قَدْ أَصْبَحْنَا فِی دَهْرٍ عَنُودٍ وَ زَمَنٍ [شَدِیدٍ] کَنُود»؛[5] اى مردم، در روزگارى کینه‌توز، و پر از ناسپاسى و کفران نعمت‌‌ها، صبح کرده‌ایم.
اوصافى که علی(ع) براى چنین روزگارى ذکر کرده، منطبق با همین معانى می‌باشد؛ یعنى روزگارى که خیر و حق در آن پیشرفت ندارد و شرور و ظلم بر آن چیره شده است.[6]
آیه مورد بحث از طبع نهفته در بشر خبر می‌دهد؛ یعنی آدمى، بنابر طبع و جنس خویش، نسبت به پروردگار خود ناسپاس است. بدین معنا که انسان پیرو هواى نفس و دلداده لذایذ دنیا است، و در نتیجه از شکر پروردگارش در مقابل نعمت‌هایى که به او ارزانى داشته سر باز می‌زند.
در این آیه تعریضى است به آن مردمى که مسلمانان بر سرشان تاختند، و گویا منظور از کفران‌گری آنان، کفران نعمت اسلام است که از بزرگ‌ترین نعمت‌هایى است که خدا به تمامی انسان‌ها و بر مردم آن زمان ارزانی داشته، و چه کفرانى بالاتر از این‌که چنین نعمتى را که مایه پاکى زندگى دنیا و سعادت حیات ابدیشان است، نپذیرند.[7]
البته برخی معتقدند که این حکم در آیه به اعتبار اغلب مردم بوده، و معنایش این است که اکثر مردم در برابر نعمت‌ها، پروردگار خویش را فراموش می‌کنند.[8]
به هر حال، این صفت کفر و ناسپاسی نمی‌تواند ویژگی تمام انسان‌ها باشد؛ ناگزیر یا باید آن‌را به کافر معین حمل نمود، چنان‌که از این عباس نقل شده است که این آیه در مورد قرط بن عبد اللّه بن عمرو بن نوفل قرشی، نازل شده است. و یا اگر بر تمام انسان‌ها حمل کردیم باید به طبیعت بشر باز گردانده شود.[9]
این توصیف در آیات دیگر به صراحت آمده است؛ مانند: «انَّ الْإِنْسانَ لَکَفُورٌ»،[10] «إِنَّ الْإِنْسانَ لَکَفُورٌ مُبینٌ».[11] و یا آیه «إِنَّ الْإِنْسانَ لَفِی خُسْرٍ»[12] که در این موارد، «انسان» اسم جنس است، و منظور جنس انسان است؛ یعنی آدمى، بنابر طبع و جنس خویش، نسبت به پروردگار خود ناسپاس است.
لذا آنچه در این آیات آمده، بیان‌گر همان جنس و طبیعت بشری است، و گرنه به طور مسلم هر انسانى چنین نیست؛ چرا که بسیارند کسانى که سپاس‌گزارى نسبت به نعمت‌های پروردگار با روحشان عجین شده، و از کفر نسبت به حق تعالی بیزارند. همچنین انسان‌هایى که در پرتو ایمان به خدا، از وادى خودخواهى و خودپرستى گام بیرون نهاده، و در آسمان معرفت اسما و صفات پروردگار و تخلق به اخلاق الهى به پرواز درآمده‌‏اند.[13]
 

[1]. عادیات، 6.
[2]. راغب اصفهانی، حسین بن محمد، المفردات فی غریب القرآن، تحقیق، داودی، صفوان عدنان، ص 727، دمشق، بیروت، دارالقلم‏، الدار الشامیة، چاپ اول، 1412ق؛ قرشی، سید علی اکبر، قاموس قرآن، ج ‏6، ص 150، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ ششم، 1371ش.
[3]. طالقانی، سید محمود، پرتوی از قرآن، ج ‏4، ص 230، تهران، شرکت سهامی انتشار، چاپ چهارم، 1362ش.
[4]. طبری، ابو جعفر محمد بن جریر، جامع البیان فی تفسیر القرآن، ج 30، ص 180، بیروت، دار المعرفة، چاپ اول، 1412ق؛ طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، مقدمه، بلاغی‏، محمد جواد، ج 10، ص 804، تهران، ناصر خسرو، چاپ سوم، 1372ش.
[5]. سید رضی، محمد بن حسین، نهج البلاغة، محقق، صبحی صالح، ص 74، قم، هجرت، چاپ اول، 1414ق.
[6]. پرتوى از قرآن، ج ‏4، ص 230.
[7]. طباطبائی، سید محمد حسین‏، المیزان فی تفسیر القرآن، ج ‏20، ص 346، قم، دفتر انتشارات اسلامی‏، چاپ پنجم‏، 1417ق.
[8]. مغنیه، محمد جواد، تفسیر الکاشف، ج ‏7، ص 601، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ اول، 1424ق.
[9]. فخرالدین رازی، ابوعبدالله محمد بن عمر، مفاتیح الغیب، ج ‏32، ص 262، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ سوم، 1420ق.
[10]. حج، 66.
[11]. زخرف، 15.
[12]. عصر، 2.
[13]. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج 27، 249، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ اول، 1374ش.
نظرات
تعداد نظر 0
لطفا مقدار را وارد نمایید
مثال : Yourname@YourDomane.ext
لطفا مقدار را وارد نمایید
لطفا مقدار را وارد نمایید
لطفا مقدار را وارد نمایید

طبقه بندی موضوعی

پرسش های اتفاقی

  • چرا زن نمی‌تواند مرجع تقلید و قاضی باشد؟
    73146 اجتهاد و مرجعیت در اسلام 1387/04/03
    دانشمندان و متخصّصان دینی درباره‌ موضوعاتی؛ مانند مرجع تقلید، یا قاضی شدن زن و بعضی از عناوین دیگر، اختلاف نظر دارند. این امور جزو مسلّمات و ضروریات دینی به شمار نمی‌آید. کسانی که می‌گویند زنان مرجع تقلید یا قاضی نمی‌شوند، به ادله‌ای؛ نظیر روایات و اجماع، تمسک کرده‌اند ...
  • چرا خداوند در مقابل درخواست رؤیت خدا توسط یهودیان، آنها را مجازات کرد؟
    8592 تفسیر 1392/01/26
    آنچه باید در این‌جا مورد دقت قرار گیرد، این عبارت در آیه است: « فَأَخَذَتْهُمُ الصَّاعِقَةُ بِظُلْمِهِمْ». باء در «بظلمهم» معنای سببیت بوده و متعلق به «اخذتهم» است و معنا این‌گونه می‌شود که آنها را به جهت ستمی که روا داشته­‌اند، با صاعقه مجازات می‌کنیم. این عبارت نمایان‌گر ...
  • با در نظرگرفتن جمیع جوانب و مصالح، آیا ارجح نیست که مقام رهبری در قانون جمهوری اسلامی ایران دارای یک زمان و دوره مشخص باشد؟
    8512 System 1389/04/16
    دائمی بودن رهبری در ایران ناشی از رأی مردم به قانون اساسی بوده و دلیلی نیز وجود ندارد که در صورت از دست ندادن شرایط، زمان آن را محدود کرد. فساد موجود در حکومت ها بیشتر ناشی از خلق و خوی حاکمان ...
  • با توجه به آیات 103 و 104 سوره کهف، راه تشخیص کار نیک از بد و ناپسند چیست؟
    24104 تفسیر 1389/05/13
    آیات شریفه، به معرفى زیانکارترین انسان ها و بدبخت‏ترین افراد بشر مى‏پردازد. زیان واقعى و خسران مضاعف آنجا است که انسان سرمایه‏هاى مادى و معنوى خویش را در یک مسیر غلط و انحرافى از دست دهد و گمان کند کار خوبى کرده است، نه از این کوشش ها ...
  • آیا در اسلام، مسئله ای به نام وضوی ارتماسی داریم؟
    11356 Laws and Jurisprudence 1391/07/03
    وضوى ارتماسى آن است که انسان صورت و دستها را به قصد وضو با مراعات شستن از بالا به پایین در آب فرو برد؛ اما براى این که مسح سر و پاها با آب وضو باشد، باید در شستن ارتماسى دستها، قصد شستن وضویى، هنگام بیرون آوردن ...
  • زنان عقیمی که بچه‌دار نمی‌شوند از دیدگاه قرآن چه جایگاهی دارند؟
    24597 تفسیر 1395/08/04
    گرچه پروردگار صلاح دیده برخی مردان و زنان، عقیم باشند[1] اما عقیم بودن و بچه‌دار نشدن به تنهایی نقصی معنوی - نه برای مردان و نه برای بانوان - نبوده و از مقام و ارزش انسانی هیچ کدام از آنها نمی‌کاهد. البته می‌شود برای ...
  • آیا در تحقیقات پزشکی، جایز است از جنین سقط شدهٔ انسان استفاده کرد؟
    7682 گوناگون 1393/02/25
    بیشتر فقها تشریح بدن انسان(جنین یا غیر جنین) را جایز نمی‌دانند، اما برخی از مراجع[1] در این‌باره می‌گویند، اگر این‌گونه تحقیقات در راستای کشف مطالب پزشکى جديد و مورد نیاز جامعه و نیز درمان بيمارى‌های تهدید کننده زندگى مردم باشد، جايز است؛ ولى تا ...
  • آیا گزارش غیر‌مسلمان مبنی بر نجاست چیزی که در اختیار اوست، مورد قبول است؟
    8833 اثبات نجاست 1393/02/03
    فقها در این زمینه فرقی بین مسلمان و غیر مسلمان نگذارده و می‌گویند، نجس بودن چیزى از سه راه ثابت مى‌شود، و باید بر آن ترتیب اثر داد: 1. آن که انسان خودش یقین به نجاست پیدا کند. 2. دو نفر عادل و یا حتّى یک نفر گواهى ...
  • معنای استدلال مباشر چیست؟
    19452 قیاس اقترانی و استثنائی 1391/12/06
    در مورد استدلال مباشر آنچه را که برخی از نویسندگان در این‌باره نگاشته‌اند، در این‌جا نقل می‌کنیم: بسیاری از منطق‌نگاران معاصر آنچه را در منطق نگاشته‌های پیشین با عنوان «احکام قضایا» یا «نسبت قضایا» مطرح بوده، قسمی از استدلال برشمرد‌ه‌اند و نام‌هایی؛ همچون استدلال «مباشر»، «بی‌واسطه» و «بسیط» ...
  • محدوده حرم مکه چقدر است؟
    9600 گوناگون 1396/10/23
    ابتدا باید دید منظور از حرم مکه چیست، آیا مراد، مسجد الحرام است؟ یا منطقه‌ای که زائرین خانه‌ی خدا بدون احرام، حق ورود به آن‌را ندارند و ورود کفار نیز به لحاظ شرعی در آن ممنوع است؟ در صورت نخست، پاسخ آن است که هر مکانی که در ...

پربازدیدترین ها