لطفا صبرکنید
16629
- اشتراک گذاری
اگر «فلسفه حاکم» را به فلسفه مطرح و جدی و رایج تعبیر کنیم و «درحال حاضر» را مترادف «معاصر» در نظر بگیریم، دو مکتب مهم فلسفه معاصر غرب عبارتند از مکتب پوزیتیویسم و مکتب اگزیستانسیالیسم.
و اگر «درحال حاضر» را به زمان حال (2010 م) معنا کنیم، فلسفه غرب بعد از پوزیتیویسم و اگزیستانسیالیسم نظام فلسفی مهمی به خود ندیده است و فلسفه های قرن بیستم انشعاب هایی از این دو مکتب فلسفی بوده اند. با این حال در نیمه دوم قرن بیستم تحت تأثیر دو جنگ جهانی و تبعات ناشی از آن فیلسوفانی در غرب ظهور کردند که به نقد و حتی هجو مدرنیسم غربی پرداختند. این فیلسوفان را در مجموع فیلسوفان پست مدرن می نامند.
سؤال متأسفانه بسیار کلی و مبهم بوده و بصورت دقیقی مطرح نشده است. از این رو نباید انتظار پاسخی آنچنان که باید دقیق داشت. اگر «فلسفه حاکم» را به فلسفه مطرح و جدی و رایج تعبیر کنیم و «درحال حاضر» را مترادف «معاصر» در نظر بگیریم، دو مکتب مهم فلسفه معاصر غرب عبارتند از مکتب پوزیتیویسم که بنیانگذار آن آگوست کنت، فیلسوف فرانسوی است و مکتب اگزیستانسیالیسم که کی یر کگور، فیلسوف و متکلم دانمارکی آنرا بنیان گذارده است. هر دو فیلسوف در قرن نوزدهم زندگی می کردند. «این دو مکتب از زمان پیدایش تا کنون در حال رشد و سیطره بر محافل فلسفی غرب بوده اند و با یکدیگر نیز خصومتی وصف ناشدنی دارند»[1]. این خصومت «بسیار شدید است به اندازه ای که هیچ دو نظام فلسفی حتی راسیونالیستها و آمپریسیست ها تا این مقدار با هم خصومت نداشته اند»[2].
اگر«درحال حاضر» را به زمان حال (2010 م) معنا کنیم، فلسفه غرب بعد از پوزیتیویسم و اگزیستانسیالیسم نظام فلسفی مهمی به خود ندیده است و فلسفه های قرن بیستم انشعاب هایی از این دو مکتب فلسفی بوده اند. با این حال در نیمه دوم قرن بیستم تحت تأثیر دو جنگ جهانی و تبعات ناشی از آن فیلسوفانی در غرب ظهور کردند که به نقد و حتی هجو مدرنیسم غربی پرداختند و همگام با ظهور سبکی جدید از زندگی تحت عنوان زندگی پست مدرن با محوریت فرهنگ و جامعه آمریکایی، به نگرشی جدید از وضعیت جهان پیرامون خود دست یافتند. این فیلسوفان را در مجموع فیلسوفان پست مدرن می نامند. اینها مشترکاتی باهم دارند که می توانند زیر عنوان واحد پست مدرن گردهم آیند اما هرکدام از ایشان تعریف خاص خودشان را از این پدیده نوظهور فرهنگی دارند. یکی از وجوه مشترک این فیلسوفان توجه آنها به فرهنگ عامه و در کل مسائل عامه پسند است که پیش ترها حریم ممنوعه فیلسوفان محسوب می شد. میشل فوکو، ژان بودریار، ژاک دریدا،ژان فرانسوا لیوتار، جیوانی واتیمو از مهمترین فیلسوفان پست مدرن به شمار می آیند. برخی اندیشه های نیچه و هایدگر را پیش زمینه و آبشخور اصلی فیلسوفان پست مدرن می دانند، بخصوص مقاله تأثیرگذار «پایان فلسفه» نوشته هایدگر که خبر از آغاز فصل تازه ای از اندیشیدن می دهد.
شک گرایی به خودی خود یک نظام فلسفی محسوب نمی شود و تنها اهمیت روشی دارد.البته شک گرایی برای خود دارای اقسامی است و در طول تاریخ فلسفه غرب، در عصرهای متفاوت به عنوان مقدمه ای برای شکل گیری مکتبی نو همواره حضور داشته است.