لطفا صبرکنید
بازدید
12184
12184
آخرین بروزرسانی:
1396/12/01
کد سایت
fa84343
کد بایگانی
101991
نمایه
بررسی روایتی درباره سخت جان دادن اولیاء الهی
طبقه بندی موضوعی
درایه الحدیث|صفات و زندگی پیامبران
اصطلاحات
حضرت یحیی (ع)|مرگ ، موت
گروه بندی اصطلاحات
سرفصلهای قرآنی|پیامبران
- اشتراک گذاری
خلاصه پرسش
حضرت عیسی(ع) تصمیم داشت تا حضرت یحیی(ع) را زنده کند، اما ایشان گفت: تاب تحمل مجدد تلخی مرگ را ندارم. آیا مرگ برای پیامبران نیز تلخ و دشوار است؟
پرسش
در کتابی خواندم که عیسی بن مریم(ع) تصمیم به زندهکردن یحیای پیامبر(ع) داشت، اما ایشان بیان داشت که هنوز تلخی مرگ از زبان و دهانم بیرون نرفته است و تقاضا نمود که از زندهکردنش صرف نظر کند. مگر پیامبران پاکترین افراد دنیا نبودند؟ پس چرا باید اینطور باشد و فردی، مانند یحیی(ع) مرگ سختی داشته باشد طوری که بعد از مرگ اینگونه جواب عیسی را داده باشد؟
پاسخ اجمالی
اولین مرحله از مراحل آخرت، مرگ و جان دادن است. چگونگی جان دادن انسانها به تناسب رفتارهایشان در دنیا متفاوت است؛ لذا در شرایطی ممکن است یک مؤمن نیز هنگام مرگ، دشواریهایی را تحمل کند تا کفاره کاستیهای او بوده و در قیامت، پاک محشور شود.[1] از رسول خدا(ص) پرسیده شد که ملک الموت چگونه جان مؤمن را میگیرد، آنحضرت فرمود: «همانا ملک الموت هنگام مرگ نزد مؤمن، مانند بنده ذلیل و بیمقدار در مقابل آقا و سرور خودش است، او و یارانش از آن مؤمن دور میایستند و به او نزدیک نمیشوند، تا اوّل با سلام به او، شروع میکند و او را به بهشت بشارت میدهد».[2]
با توجه به مقدمه بالا، آنچه در پرسش و درباره دشواری جان دادن یحیی بن زکریا(ع) آمده[3] برگرفته از روایتی است که به امام صادق(ع) منتسب شده است:
حضرت عیسی(ع) بر سر قبر یحیی بن زکریا آمد و قبلاً از خدا خواسته بود که وی را زنده کند. او را صدا زد. جواب داد و از قبر بیرون آمد. گفت: «از من چه میخواهی؟» فرمود: «میخواهم مونس من باشی، چنانکه در دنیا بودی». یحیی گفت: «ای عیسی! هنوز تلخی مرگ از کام من بیرون نرفته، میخواهی مرا به دنیا بازگردانی و دوباره به چنگال مرگ گرفتارم کنی؟» عیسی آزادش گذاشت و او به قبر برگشت.[4]
سند این حدیث چنین است: «علی بن محمد عَنْ بَعْضِ أَصْحابِنا عَنْ علی بن الْحَکَمِ عَنْ رَبیعِ بن محمَّد عَنْ عبدالله بن سُلیم العامری عن أَبی عبدالله(ع) قال...».
الف) بررسی سندی:
1. علی بن محمد علان کلینی: یکی از مشایخ شیخ کلینی است که ثقه و مورد اعتماد است.[5]
2. بعض اصحابنا: کلینی در برخی از اسناد روایات؛ از این تعبیر استفاده کرده است،[6] که به ظاهر، افراد این عدّهها برای وی مشخّص بودهاند. اکثر این افراد از مشایخ اجازه کلینی هستند و چون کلینی در صحّت حدیث به اصالت، و درستی متن، توجّه بیشتری داشته تا به شخصیت راوی، معرّفی اسامی این افراد نزد وی تأثیری در صحّت و یا سقم روایت نداشته است.[7]
3. علی بن حکم انباری: شخص ثقه و بزرگواری است.[8]
4. ربیع بن محمد مُسلی: اگرچه کتابهای رجالی در مدح و ذم او بحثی را مطرح نکردهاند؛ اما از آنجایی که در اسناد کامل الزیارات است، طبق نظر برخی از علما توثیق میشود.[9]
5. عبدالله بن سلیم عامری: در کتابهای رجالی، او را از اصحاب امام صادق(ع) ذکر کردهاند؛[10] اما در مورد مدح و ذم او بحثی مطرح نکردهاند.
لذا روایت از حیث سند چندان مورد اعتماد نیست.[11]
ب) بررسی محتوایی:
علاوه بر اشکال در سند این روایت، اشکالات محتوایی نیز بر این حدیث مطرح است که بیان میشود:
1. بر اساس قول مشهور، حضرت عیسی(ع) قبل از حضرت یحیی(ع) به آسمانها عروج کرده است. از همین رو برخی گفتهاند که این یحیی غیر از یحیی بن زکریا است که البته دلیلی بر آن وجود ندارد.
2. یکی از اشکالاتی که ممکن است به این روایت شود آن است که به هر حال اکنون که یحیی(ع) زنده شده و در حال پاسخ دادن به عیسی(ع) است، طبیعتاً باید مرگی در انتظارش باشد. چرا اکنون که باید دوباره طعم تلخ مرگ را بچشد، ادامه زندگی در دنیا را نمیپذیرد؟! البته علامه مجلسی به این اشکال پاسخ داده که مرگ زمانی تلخ میشود که شیرینی دنیا دوباره در کام انسان برود، اما قبل از آن، تحمل مرگ دشوار نیست و - با فرض پذیرش روایت - یحیی(ع) هنوز علاقه جدیدی به دنیا برایش به وجود نیامد تا مرگ برایش تلخ باشد.
3. البته احتمال دارد که این روایت از روی تقیه صادر شده باشد.[12]
پس نمیتوان به این روایت در مورد اثبات دشواری مرگ برای پیامبران و صالحان استدلال کرد.
با توجه به مقدمه بالا، آنچه در پرسش و درباره دشواری جان دادن یحیی بن زکریا(ع) آمده[3] برگرفته از روایتی است که به امام صادق(ع) منتسب شده است:
حضرت عیسی(ع) بر سر قبر یحیی بن زکریا آمد و قبلاً از خدا خواسته بود که وی را زنده کند. او را صدا زد. جواب داد و از قبر بیرون آمد. گفت: «از من چه میخواهی؟» فرمود: «میخواهم مونس من باشی، چنانکه در دنیا بودی». یحیی گفت: «ای عیسی! هنوز تلخی مرگ از کام من بیرون نرفته، میخواهی مرا به دنیا بازگردانی و دوباره به چنگال مرگ گرفتارم کنی؟» عیسی آزادش گذاشت و او به قبر برگشت.[4]
سند این حدیث چنین است: «علی بن محمد عَنْ بَعْضِ أَصْحابِنا عَنْ علی بن الْحَکَمِ عَنْ رَبیعِ بن محمَّد عَنْ عبدالله بن سُلیم العامری عن أَبی عبدالله(ع) قال...».
الف) بررسی سندی:
1. علی بن محمد علان کلینی: یکی از مشایخ شیخ کلینی است که ثقه و مورد اعتماد است.[5]
2. بعض اصحابنا: کلینی در برخی از اسناد روایات؛ از این تعبیر استفاده کرده است،[6] که به ظاهر، افراد این عدّهها برای وی مشخّص بودهاند. اکثر این افراد از مشایخ اجازه کلینی هستند و چون کلینی در صحّت حدیث به اصالت، و درستی متن، توجّه بیشتری داشته تا به شخصیت راوی، معرّفی اسامی این افراد نزد وی تأثیری در صحّت و یا سقم روایت نداشته است.[7]
3. علی بن حکم انباری: شخص ثقه و بزرگواری است.[8]
4. ربیع بن محمد مُسلی: اگرچه کتابهای رجالی در مدح و ذم او بحثی را مطرح نکردهاند؛ اما از آنجایی که در اسناد کامل الزیارات است، طبق نظر برخی از علما توثیق میشود.[9]
5. عبدالله بن سلیم عامری: در کتابهای رجالی، او را از اصحاب امام صادق(ع) ذکر کردهاند؛[10] اما در مورد مدح و ذم او بحثی مطرح نکردهاند.
لذا روایت از حیث سند چندان مورد اعتماد نیست.[11]
ب) بررسی محتوایی:
علاوه بر اشکال در سند این روایت، اشکالات محتوایی نیز بر این حدیث مطرح است که بیان میشود:
1. بر اساس قول مشهور، حضرت عیسی(ع) قبل از حضرت یحیی(ع) به آسمانها عروج کرده است. از همین رو برخی گفتهاند که این یحیی غیر از یحیی بن زکریا است که البته دلیلی بر آن وجود ندارد.
2. یکی از اشکالاتی که ممکن است به این روایت شود آن است که به هر حال اکنون که یحیی(ع) زنده شده و در حال پاسخ دادن به عیسی(ع) است، طبیعتاً باید مرگی در انتظارش باشد. چرا اکنون که باید دوباره طعم تلخ مرگ را بچشد، ادامه زندگی در دنیا را نمیپذیرد؟! البته علامه مجلسی به این اشکال پاسخ داده که مرگ زمانی تلخ میشود که شیرینی دنیا دوباره در کام انسان برود، اما قبل از آن، تحمل مرگ دشوار نیست و - با فرض پذیرش روایت - یحیی(ع) هنوز علاقه جدیدی به دنیا برایش به وجود نیامد تا مرگ برایش تلخ باشد.
3. البته احتمال دارد که این روایت از روی تقیه صادر شده باشد.[12]
پس نمیتوان به این روایت در مورد اثبات دشواری مرگ برای پیامبران و صالحان استدلال کرد.
[2]. صدوق، محمّد بن على، من لا یحضره الفقیه، ج 1، ص 135، فم، دفتر انتشارات اسلامى، چاپ دوم، 1413ق.
[3]. «زندگینامه و شخصیت حضرت یحیی(ع)، 66889»؛ «بررسی روایات مربوط به گریه آسمان و زمین در شهادت امام حسین(ع)، 42264».
[4]. کلینى، محمد بن یعقوب، الکافی، ج 3، ص 260، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ چهارم، 1407ق.
[5]. نجاشی، احمد بن على، رجال النجاشی، ص 260، قم، مؤسسة النشر الاسلامی، چاپ ششم، 1365ش.
[7]. ر.ک: «سیری در اسناد احادیث کافی»، فصلنامه فرهنگ کوثر، زمستان 1384، شماره 64.
[8]. طوسى، محمد بن حسن، فهرست کتب الشیعة و أصولهم و أسماء المصنّفین و أصحاب الأصول، ص 263، قم، مکتبة المحقق الطباطبائی، چاپ اول، 1420ق.
[9]. خویی، سید ابوالقاسم، معجم رجال الحدیث، ج1، ص 50، مرکز نشر آثار شیعه، قم، 1410ق.
[10]. نورى، حسین بن محمد تقى، خاتمة المستدرک، ج 8، ص 161، قم، مؤسسة آل البیت(ع)، چاپ اول، 1408ق؛ معجم رجال الحدیث، ج 10، ص 198.
[11]. مجلسى، محمد باقر، مرآة العقول فی شرح أخبار آل الرسول، محقق، رسولى محلاتى، هاشم، ج 14، ص 263، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ دوم، 1404ق.
[12]. همان.
نظرات