لطفا صبرکنید
4149
واژه «وجدان» مانند «غفران» یک واژه عربی و مصدری از ماده «وجد» به معنای یافتن است. بنابر این، اصل این کلمه عربی است. البته معنایی که در زبان فارسی از این واژه فهمیده میشود با معنایی که در زبان عربی به کار گرفته میشود، متفاوت است. این واژه در زبان عربی به معنای یافتن بوده؛ اما در فارسی به معنای نیرویی اندرونی است که انسان را از کارهای زشت بازداشته و در صورت انجام چنین کارهایی به سرزنش او میپردازد.
واژه «وجدان» با معنای عربی آن در روایات مورد استفاده قرار گرفته، ولی از این واژه با معنای فارسی آن در منابع اولیه دینی سخنی به میان نیامده است؛ لکن موضوعاتی در آموزههای اسلامی مطرح شده است که به گونهای ناظر به همین معنای فارسی وجدان است.
به عنوان نمونه در قرآن اصطلاحی با نام «النفس اللوامه»؛[1] (نفس سرزنش کننده) داریم که مفسران آنرا به چیزی معنا نمودهاند که مترادف با معنای فارسی وجدان است.[2]
در روایات نیز برخی عبارات وجود دارد که مترادف با معنای فارسی وجدان است.
در روایتی از امام صادق(ع) میخوانیم: مؤمن به سه چیز نیاز دارد: توفیقی از جانب خدای عزوجل، واعظی در اندرون خود و پذیرش نصیحت خیرخواهان.[3]
عبارت «واعظ من نفسه» و یا همان واعظ اندرونی را میتوان تعبیر دیگری از وجدان به معنای فارسی آن قلمداد کرد.
[1]. قیامت، 2.
[2]. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج 25، ص 274، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ اول، 1374ش.
[3]. برقی، ابو جعفر احمد بن محمد بن خالد، المحاسن، محقق، مصحح، محدث، جلال الدین، ج 2، ص 604، قم، دار الکتب الإسلامیة، چاپ دوم، 1371ق.