لطفا صبرکنید
بازدید
36017
36017
آخرین بروزرسانی:
1397/10/06
کد سایت
fa91331
کد بایگانی
108094
نمایه
معنا و چیستی عفریت
اصطلاحات
جن
گروه بندی اصطلاحات
سرفصلهای قرآنی
- اشتراک گذاری
خلاصه پرسش
واژه «عفریت» از چه ریشه و به چه معنا است؟ آیا تنها نوعی جن شرور است، یا موجودی که خوب و بد دارد؟!
پرسش
عفریت از چه ریشه و به چه معنا است؟ آیا عفریت یک نوع جن شرور است، یا موجودی است که خوب و بد دارد؟ و آیا در احادیث صحیح در مورد چیستی عفریت و کار آنها چیزی بیان شده است؟
پاسخ اجمالی
واژه «عفریت» یکبار در قرآن کریم، در داستان حضرت سلیمان(ع) مطرح شده است. آنجا که میفرماید: «قالَ عِفْریتٌ مِنَ الْجِنِّ أَنَا آتیکَ بِهِ قَبْلَ أَنْ تَقُومَ مِنْ مَقامِکَ وَ إِنِّی عَلَیْهِ لَقَوِیٌّ أَمین»؛[1] عفریتى از جنّ گفت: من آن تخت را نزد تو میآورم پیش از آنکه از جای خود برخیزى و من نسبت به این امر، هم توانا و هم امینم.
«عفریت» از ریشه «عفر» در لغت به معناى فرد «گردنکش» و «خبیث» است.[2] این آیه عفریت را از طایفه جن معرفی میکند: «عِفْریتٌ مِنَ الْجِنِّ». بنابر این، اینگونه نیست که عفریت موجودی خاص در برابر انس و جن باشد، بلکه این واژه هم در مورد انسان و هم در مورد اجنه به کار میرود، و ناظر به صفت اخلاقی زشتی در آنها است.
در همین راستا تعبیر به عفریت در روایات در مورد حاکم گردنکش و ظالمی که اقدام شهادت ائمه(ع) کرده، هم به کار رفته است؛ مانند: «آگاه باش کسی که امام هشتم را تکذیب کند همه اولیاى مرا تکذیب کرده است. علىّ(بن موسی الرضا)، ولى و ناصر من است؛ کسى که سنگینی نبوّت را به دوش او گذارم و او را به قدرت و شوکت بیازمایم؛ او را عفریت متکبّرى خواهد کشت و در شهرى که ذو القرنین بنده صالح بنا کرده و در کنار یکی از بدترین آفریدگانم مدفون خواهد شد.[3]
برخی اما عفریت را منحصر در جن کرده و میگویند: عرب براى جن مراتبى معتقد است، جنس آنرا جن میگوید، آنان که همراه مردم جا دارند «عامر» خوانده میشوند که جمعش «عمار» است، اگر به کودکان تعرض کنند «ارواح» نامیده میشوند؛ اگر بد باشند «شیطان» باشند، اگر بدتر باشند، «مارد» وصف شوند، و اگر پر نیرو باشند او را عفریت گویند.[4]
«عفریت» از ریشه «عفر» در لغت به معناى فرد «گردنکش» و «خبیث» است.[2] این آیه عفریت را از طایفه جن معرفی میکند: «عِفْریتٌ مِنَ الْجِنِّ». بنابر این، اینگونه نیست که عفریت موجودی خاص در برابر انس و جن باشد، بلکه این واژه هم در مورد انسان و هم در مورد اجنه به کار میرود، و ناظر به صفت اخلاقی زشتی در آنها است.
در همین راستا تعبیر به عفریت در روایات در مورد حاکم گردنکش و ظالمی که اقدام شهادت ائمه(ع) کرده، هم به کار رفته است؛ مانند: «آگاه باش کسی که امام هشتم را تکذیب کند همه اولیاى مرا تکذیب کرده است. علىّ(بن موسی الرضا)، ولى و ناصر من است؛ کسى که سنگینی نبوّت را به دوش او گذارم و او را به قدرت و شوکت بیازمایم؛ او را عفریت متکبّرى خواهد کشت و در شهرى که ذو القرنین بنده صالح بنا کرده و در کنار یکی از بدترین آفریدگانم مدفون خواهد شد.[3]
برخی اما عفریت را منحصر در جن کرده و میگویند: عرب براى جن مراتبى معتقد است، جنس آنرا جن میگوید، آنان که همراه مردم جا دارند «عامر» خوانده میشوند که جمعش «عمار» است، اگر به کودکان تعرض کنند «ارواح» نامیده میشوند؛ اگر بد باشند «شیطان» باشند، اگر بدتر باشند، «مارد» وصف شوند، و اگر پر نیرو باشند او را عفریت گویند.[4]
[1]. نمل، 39.
[2]. راغب اصفهانى، حسین بن محمد، المفردات فی غریب القرآن، تحقیق، داودى، صفوان عدنان، ص 573، دمشق، بیروت، دارالعلم، الدار الشامیة، چاپ اول، 1412ق.
[3]. شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر، ج 1، ص 310، تهران، دار الکتب الاسلامیة، چاپ دوم، 1395ق. « ....أَلَا إِنَّ الْمُکَذِّبَ بِالثَّامِنِ مُکَذِّبٌ بِکُلِّ أَوْلِیَائِی وَ عَلِیٌّ وَلِیِّی وَ نَاصِرِی وَ مَنْ أَضَعُ عَلَیْهِ أَعْبَاءَ النُّبُوَّةِ وَ أَمْتَحِنُهُ بِالاضْطِلَاعِ یَقْتُلُهُ عِفْرِیتٌ مُسْتَکْبِرٌ یُدْفَنُ بِالْمَدِینَةِ الَّتِی بَنَاهَا الْعَبْدُ الصَّالِحُ ذُو الْقَرْنَیْنِ إِلَى جَنْبِ شَرِّ خَلْقِی».
«وَ بَعْدَهُ خَلِیفَتِی عَلِیُّ بْنُ مُوسَى الرِّضَا یَقْتُلُهُ عِفْرِیتٌ مُسْتَکْبِرٌ یُدْفَنُ فِی الْمَدِینَةِ الَّتِی بَنَاهَا الْعَبْدُ الصَّالِحُ ذُو الْقَرْنَیْنِ خَیْرُ خَلْقِی یُدْفَنُ إِلَى جَنْبِ شَرِّ خَلْقِی». نعمانی، محمد بن ابراهیم، الغیبة، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر، ص 65، تهران، نشر صدوق، چاپ اول، 1397ق.
«وَ بَعْدَهُ خَلِیفَتِی عَلِیُّ بْنُ مُوسَى الرِّضَا یَقْتُلُهُ عِفْرِیتٌ مُسْتَکْبِرٌ یُدْفَنُ فِی الْمَدِینَةِ الَّتِی بَنَاهَا الْعَبْدُ الصَّالِحُ ذُو الْقَرْنَیْنِ خَیْرُ خَلْقِی یُدْفَنُ إِلَى جَنْبِ شَرِّ خَلْقِی». نعمانی، محمد بن ابراهیم، الغیبة، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر، ص 65، تهران، نشر صدوق، چاپ اول، 1397ق.
[4]. مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج 87، ص 224، بیروت، مؤسسة الطبع و النشر، چاپ اول، 1410ق.
نظرات