لطفا صبرکنید
5034
- اشتراک گذاری
تفسیر منسوب به امام حسن عسکری(ع) تفسیرى ناتمام از قرآن کریم است که گفته میشود حضرتشان(ع) آنرا بر یوسف بن محمد بن زیاد و على بن محمد بن یسار، املا کرده بود. در مورد معتبر بودن این کتاب نظراتی وجود دارد، اما در هر حال پذیرش هر کدام از روایات آن، محتاج به بحث و تحقیق و تحصیل قرائن است.
تفسیر منسوب به امام حسن عسکری(ع) تفسیرى ناتمام از قرآن کریم است که شامل تفسیر سوره فاتحة الکتاب و تفسیر پراکندهاى از سورهی بقره است.
املاء و نگارش کتاب
بر اساس آنچه در مقدمه خود این کتاب گزارش شده، این تفسیر را امام حسن عسکرى(ع) بر ابو یعقوب یوسف بن محمد بن زیاد و ابوالحسن على بن محمد بن یسار، املا کرده است. آن دو به همراه پدران خود، از ترس سلطه حسن بن زید علوی ملقب به داعی الحق که عداوت شدیدی نسبت به شیعیان داشت، گریختند و به حضرتشان(ع) در شهر سامرا پناهنده شدند.
امام عسکری(ع) بعد از خوشآمدگویی به آنها فرمود: «خداوند شما را در امان قرار داده و از شرّ دشمن حفظ کرده است. پس در کمال امنیت به شهر خود بازگردید. سپس فرمود: «دو فرزند خود را در نزد من بگذارید تا به آنها علمی بیاموزم تا خداوند شرافت و بزرگواری به آنان بخشد». با این پیشنهاد ابویعقوب و ابویوسف نزد امام(ع) ماندند و پدرانشان به شهر و دیار خود بازگشتند. بعد از مدتی امام(ع) خبر سلامتی خانوادهشان را به آنها داد و شروع به املاء تفسیر به آن دو نمودند. آنها نیز در طول مدت اقامتشان نزد آنحضرت(ع) این تفسیر را مینوشتند.[1]
شیوه و سبک نگارش تفسیر
تفسیر منسوب به امام عسکرى(ع) به سبک تفاسیر روایى استوار است که در زمره تفاسیر مأثور از اهلبیت(ع) قرار مىگیرد. در این کتاب، تفسیر آیات قرآن گاه به صورت تفسیر قرآن به قرآن و اکثراً با استناد به روایات مأثوره از پیامبر اسلام(ص) و یا امامان(ع) و گاه نیز از جانب خود حضرتشان نقل شده است.
برخی از روایات این کتاب طولانى و مفصّل است، به طورى که گاه یک روایت، چندین صفحه را در بر مىگیرد[2] و به همین جهت، در برخى موارد ساختار روایى از بین رفته و در برخی نیز آشفتگى وجود دارد.
محتوای تفسیر
متن این تفسیر تا پایان آیه دویست و هشتاد و دو سوره بقره موجود است. این تفسیر پیرامون چندین موضوع مهم بحث میکند:
- بیان روایاتى راجع به فضائل قرآن،[3] تأویل[4] و آداب قرائت قرآن،[5]
- بیان احادیثى مشتمل بر فضائل اهلبیت(ع)؛ مانند حدیث سد الابواب،[6] برتری پیامبر اسلام(ص) و اهلبیت ایشان بر تمام امتهای قبل[7] و ولایت آنحضرات(ع)،[8]
- بیان اتفاقاتی که بین پیامبر(ص) و یهودیان به وجود آمد، مانند توطئهی کشتن پیامبر(ص)،[9]
- فضائل سورهی حمد[10] و تفسیر آن،[11]
- فضائل سورهی بقره[12] و تفسیر آن.[13]
جایگاه کتاب نزد علما
با وجود اینکه این تفسیر از معروفترین تفاسیر منسوب به اهلبیت(ع) است، اما درباره اعتبار و صحت انتساب آن به امام عسکرى(ع) بحث و گفتوگو است:
الف) اعتبار تفسیر
گروهی از علما این کتاب را از کتب مورد اعتماد شیعه دانسته و در کتابهایشان از این تفسیر نقل کردهاند که به نوعی موجب تأیید قولی و عملی این کتاب است:
- شیخ صدوق به این تفسیر اعتماد داشته و در کتب مختلف خود؛ من لا یحضره الفقیه،[14] الأمالی،[15] التوحید،[16] عیون اخبار الرضا ع[17] و برخی کتب دیگر[18] از احادیث این کتاب استفاده نمود. با توجه به اینکه شیخ صدوق در مقدمهی من لا یحضره الفقیه گفت روایاتى را که در این کتاب آورده، حجّت بین خود و خدا قرار داده و مطابق آنها فتوا داده است.[19] و از این تفسیر نیز روایاتی ذکر کرده است، همگی نشانگر آن است که او اعتبار این کتاب و انتساب آن به معصوم(ع) را میپذیرد.
- برخی از علمای دیگر؛ مانند طبرسى (صاحب احتجاج)،[20] قطب الدین راوندى،[21] فخار بن معد موسوی[22] شهید اول[23] و ... این تفسیر را کتاب معتبر حدیثى دانسته و احادیث آنرا نقل کردهاند.[24]
ب) عدم اعتبار تفسیر
در عین حال، برخی از علما انتساب این تفسیر را به امام حسن عسکری(ع) رد میکنند؛ مانند:
- ابن غضایرى، در کتاب الضعفاء[25] (البته در انتساب این کتاب به وى محل اشکال است) گفت: «محمّد بن قاسم مفسر استرآبادى که ابوجعفر ابن بابویه از او روایت کرده، فردى ضعیف و کذّاب است و این تفسیر را از دو نفر مجهول به نامهاى یوسف بن محمد بن زیاد و على بن محمد بن سیار نقل میکند که آن دو نیز از پدرانشان از ابوالحسن الثالث(امام هادی) نقل کردهاند، و این تفسیر توسط سهل دیباجى جعل شده که از پدرش نقل کرده و مشتمل بر احادیث منکر است».[26]
- علّامه حلّى نیز عین گفتار ابن غضایرى را در عدم اعتبار این تفسیر بدون کم یا زیادتى آورده است.[27]
- برخی از علمای متأخر نیز معتقدند که این تفسیر حاوی برخی از خرافات، اکاذیب و جعلیات است که نه با مسلّمات تاریخى و سیره سازگارى دارند و نه با شرع، و همین امر موجب انکار بسیارى از محققان نسبت به روایات این تفسیر شده است.[28]
ج) قائلین به تفصیل
این گروه معتقدند این کتاب مانند سایر کتابهای روایى هم مشتمل بر روایات نامعتبرى است که به دلیل وجود اکاذیب و عجایب ساختگى و غلوّ و تعارض آنها با شرع و سیره قطعى و مسلمات تاریخ قابل تصدیق نیست، و هم مشتمل بر روایات معتبرى است که منطبق با شرع و نقل و مذهب امامیه و حقیقت است؛ لذا روایات غیر معتبر آنرا رد کرده و روایات معتبره آنرا اخذ و نقل میکنند.
بنابراین، میتوان چنین نتیجه گرفت که دلیلى بر جعلى بودن تمام روایات این تفسیر نداریم، و از طرفى دلیلى هم مبنى بر صدور تمام روایات این کتاب از ناحیهی امام عسکرى(ع) نداریم. پس باید قائل به این شد که در این کتاب، روایات صحیح و مقبول و ضعیف و مردود وجود دارد که قبول یا عدم قبول هر کدام از روایات آن، محتاج به بحث و تحقیق و تحصیل قرائن است. به عنوان نمونه، اگر محتوای روایتی منطبق با آموزههای قرآنی بوده و یا مشابه آن از لحاظ متن و یا محتوا در کتاب معتبری وجود داشته باشد، روایتی قابل پذیرش خواهد بود.
[1]. عسکری، امام ابومحمد حسن بن علی، التفسیر المنسوب الی الامام العسکری ع، ص 9-10، قم، مدرسه امام مهدی عج، چاپ اول، 1409ق.
[2]. همان، ص 656 – 672.
[3]. همان، 13– 17.
[4]. همان، ص 17– 18.
[5]. همان، ص 16– 17.
[6]. همان، ص 17.
[7]. همان، ص 31– 32.
[8]. همان، ص 76– 79.
[9]. همان، ص 161 و 177.
[10]. همان، ص 29– 30.
[11]. همان، ص 30– 59.
[12]. همان، ص 60– 62.
[13]. همان، ص 63 الی آخر کتاب.
[14]. شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر، ج 2، ص 327، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ دوم، 1413ق.
[15]. شیخ صدوق، امالی، ص 11 و 174، بیروت، اعلمی، چاپ پنجم، 1400ق.
[16]. شیخ صدوق، محمد بن علی، توحید، محقق، مصحح، حسینی، هاشم، ص 47 و 230، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ اول، 1398ق.
[17]. شیخ صدوق، عیون اخبار الرضا(ع)، محقق، مصحح، لاجوردی، مهدی، ج 1، ص 137، تهران، نشر جهان، چاپ اول، 1378ق.
[18]. شیخ صدوق، معانی الاخبار، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر، ص 33، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ اول، 1403ق؛ شیخ صدوق، علل الشرائع، ج 2، ص 416، قم، کتاب فروشی داوری، چاپ اول، 1385ش.
[19]. من لا یحضره الفقیه، ج 1، ص 2– 3.
[20]. طبرسی، احمد بن علی، الاحتجاج علی أهل اللجاج، محقق، مصحح، خرسان، محمد باقر، ج 1، ص 16 و ج 2، ص 458، مشهد، نشر مرتضی، چاپ اول، 1403ق.
[21]. قطب الدین راوندی، سعید بن هبة الله، قصص الانبیاء(ع)، محقق، مصحح، عرفانیان یزدی، غلامرضا، ص 170 و 288، مشهد، مرکز پژوهش های اسلامی، چاپ اول، 1409ق؛ قطب الدین راوندی، سعید بن عبد اللّٰه، الخرائج و الجرائح، ج 2، ص 683، قم، مؤسسه امام مهدی عج، چاپ اول، 1409ق.
[22]. الموسوی، فخار بن معد، إیمان أبی طالب (الحجة علی الذاهب إلی کفر أبی طالب)، محقق، مصحح، بحرالعلوم، محمد، ص 362 و 390، قم، دار سید الشهداء للنشر، چاپ اول، 1410ق.
[23]. شهید اول، محمد بن مکی، الأربعون حدیثا، ص 65، قم، مدرسه امام مهدی عج، چاپ اول، 1407ق.
[24]. برای آگاهی بیشتر، ر. ک: هاشمى، فاطمه، بررسى صحت و اعتبار روایات تفسیر منسوب به امام عسکرى ع، ص 155 – 177، مشهد، آستان قدس رضوى، بنیاد پژوهشهاى اسلامى، چاپ دوم، 1387ش.
[25]. «ابن غضائری و کتاب الضعفاء»، 43232.
[26]. غضائری، احمد بن حسین، کتاب الضعفاء، ص 98، قم، مؤسسه اسماعیلیان، 1364ق.
[27]. علامه حلّی، حسن بن یوسف، خلاصة الاقوال، ص 257 – 258، نجف اشرف، منشورات المطبعة الحیدریة، چاپ دوم، 1381ق.
[28]. موسوی خویی، سید ابوالقاسم، معجم رجال الحدیث، ج 13، ص 157، بیتا، بیجا.