1868
حکیمان بر این باورند که هر چیزی برای به وجود آمدن نیاز به چهار علت دارد: 1. علت فاعلی، 2. علت مادی، 3. علت صوری، 4. علت غایی.
به عنوان مثال برای ساخت یک صندلی، «نجّار» علت فاعلی است، «چوب» علت مادّی، «شکل صندلی» علت صوری و «نشستن» علت غایی است.
در تحقق یک شیء، بحث «مقتضی» و «عدم مانع» به این لحاظ است که گاهی وجود چیزی شرط برای تحقق امری است، و گاهی در جهت مقابل، وجود چیزی مانع از تحقق امری است.
برای تمییز و جدایی این دو دسته، امور وجودی را که دخالت در تحقق چیزی دارند «مقتضی» مینامند، اما اموری که وجودشان مانع از تحقق چیزی است، از آنجا که در حقیقت، عدم آنها شرط برای تحقق است، از آنها تعبیر به «عدم مانع» میشود.
بنابراین «علت تامه» مفهوم بسیطی است که میتواند مساوی با مجموع «مقتضی» و «عدم مانع» باشد؛ چنانکه «مقتضی» مفهومی است که میتواند اعم از «علتهای چهارگانه» باشد.
نتیجه اینکه این واژههای «علل چهارگانه»، «علت تامه و ناقصه» و «مقتضی و عدم مانع» با توجه به هدفهای مختلف طراحی شدهاند که ممکن است گاه تداخل داشته باشند.