لطفا صبرکنید
بازدید
23253
23253
آخرین بروزرسانی:
1393/08/28
کد سایت
en21720
کد بایگانی
31740
نمایه
علت دشمنی شیطان با انسان
طبقه بندی موضوعی
تفسیر|ابلیس و شیطان
اصطلاحات
انسان ، ناس ، بشر ، بنی آدم
گروه بندی اصطلاحات
سرفصلهای قرآنی
- اشتراک گذاری
خلاصه پرسش
علت خصمانه بودن رفتار شیطان نسبت به انسان چیست؟ انسان چه ضرری به او زده که چنین برخوردی را به دنبال داشته است؟
پرسش
علت خصمانه بودن شیطان نسبت به انسان چیست؟ آیا انسان هیچ کار خطایی نسبت به شیطان انجام نداده است، که او با انسان چنین برخورد میکند؟
پاسخ اجمالی
آیات فراوانی در قرآن کریم به رابطه دشمنی بین انسان و شیطان اشاره دارد[1] و انسانها را به جهت همین رابطه خصمانه از پیروی شیطان بر حذر میدارد. خداوند در قرآن کریم میفرماید: «در حقیقت، شیطان دشمن شماست، شما [نیز] او را دشمن گیرید»،[2] یا در آیه دیگر میفرماید:«اى فرزندان آدم! مگر با شما عهد نکرده بودم که شیطان را مپرستید، زیرا وى دشمن آشکار شماست».[3]
اما سؤال اصلی اینجاست که چرا شیطان نسبت به انسان تا این حدّ خصمانه و با دشمنی برخورد میکند؟ واقعاً علت آن چیست؟
داستان برخورد شیطان یا همان ابلیس به داستان خلقت آدم بر میگردد. خداوند بعد از آن که نوع بشر را خلق کرد و آدم ابوالبشر را آفرید، بر آفرینش چنین مخلوقی به خود تبریک گفت و فرمود: «...سپس آن را آفرینش تازهاى دادیم پس بزرگ است خدایى که بهترین آفرینندگان است!».[4]
سپس به همه فرشتگان دستور داد تا بر این مخلوق جدید؛ سجده کنند. همه سجده کردند جز ابلیس![5]. سرپیچی ابلیس از فرمان خداوند از همان هنگام آغاز شد، او بر این مخلوق خدا سجده نکرد. خداوند علت این نافرمانی را تکبّری میداند که در ابلیس وجود داشت،[6] او خودش را برتر از انسان میدید، لذا وقتی که از او سؤال شد چرا بر انسان سجده نکردی گفت: «من از او بهترم، مرا از آتش آفریدى و او را از گِل!»،[7] ابلیس با این استدلال دچار خود بزرگبینی شد و در برابر دستور خداوند عصیان نمود.
بعد از این واقعه بود که ابلیس از درگاه خداوند رانده شد و مورد لعن خداوند قرار گرفت،[8] شیطانی که چند هزار سال در درگاه خداوند با فرشتگان زندگی میکرد به یکباره از آن آستان قرب، سقوط کرد، امّا باز هم توبه نکرد و کینه آدم و فرزندان آدم را به دل گرفت و از خداوند مهلت خواست تا بتواند همه جنس بشر را از راه اطاعت خداوند خارج کند.[9]
در گفتوگویی که بین او و خداوند در قرآن ذکر شده است، ابلیس مطلبی را بیان میکند که شاید بتوان از آن به علت رفتار خصمانهاش با انسان پی برد.
«شیطان گفت: پروردگارا! به سبب آنکه مرا از راه بیرون کردى (از رحمت خود راندى) البته من هم در زمین براى ایشان (فرزندان آدم) گناهان را آراسته گردانم، و همه آنان را گمراه میکنم».[10]
بله! ابلیس با سجده نکردن بر مخلوق خداوند، خود را از بارگاه قدس الهی رانده شده دید و با در دل گرفتن کینه انسان و تلاش و سعی فراوان در جهت گمراه کردن بندگان خداوند، در باتلاق نافرمانی خداوند فرو رفت. بنابراین، ابلیس از ابتدا تلاش کرد که نسل بشریت را از راه خدا خارج کند و در ابتدا آدم و حوا را با وسوسههایش از بهشت راند[11] و تا وقتی که به او مهلت داده شده پیوسته در این تلاش است اما خداوند در قرآن میفرماید: ابلیس بر بندگان خداوند تسلط ندارد[12] و مردم را فقط میتواند به کارهای ناپسند دعوت کند.[13]
اما سؤال اصلی اینجاست که چرا شیطان نسبت به انسان تا این حدّ خصمانه و با دشمنی برخورد میکند؟ واقعاً علت آن چیست؟
داستان برخورد شیطان یا همان ابلیس به داستان خلقت آدم بر میگردد. خداوند بعد از آن که نوع بشر را خلق کرد و آدم ابوالبشر را آفرید، بر آفرینش چنین مخلوقی به خود تبریک گفت و فرمود: «...سپس آن را آفرینش تازهاى دادیم پس بزرگ است خدایى که بهترین آفرینندگان است!».[4]
سپس به همه فرشتگان دستور داد تا بر این مخلوق جدید؛ سجده کنند. همه سجده کردند جز ابلیس![5]. سرپیچی ابلیس از فرمان خداوند از همان هنگام آغاز شد، او بر این مخلوق خدا سجده نکرد. خداوند علت این نافرمانی را تکبّری میداند که در ابلیس وجود داشت،[6] او خودش را برتر از انسان میدید، لذا وقتی که از او سؤال شد چرا بر انسان سجده نکردی گفت: «من از او بهترم، مرا از آتش آفریدى و او را از گِل!»،[7] ابلیس با این استدلال دچار خود بزرگبینی شد و در برابر دستور خداوند عصیان نمود.
بعد از این واقعه بود که ابلیس از درگاه خداوند رانده شد و مورد لعن خداوند قرار گرفت،[8] شیطانی که چند هزار سال در درگاه خداوند با فرشتگان زندگی میکرد به یکباره از آن آستان قرب، سقوط کرد، امّا باز هم توبه نکرد و کینه آدم و فرزندان آدم را به دل گرفت و از خداوند مهلت خواست تا بتواند همه جنس بشر را از راه اطاعت خداوند خارج کند.[9]
در گفتوگویی که بین او و خداوند در قرآن ذکر شده است، ابلیس مطلبی را بیان میکند که شاید بتوان از آن به علت رفتار خصمانهاش با انسان پی برد.
«شیطان گفت: پروردگارا! به سبب آنکه مرا از راه بیرون کردى (از رحمت خود راندى) البته من هم در زمین براى ایشان (فرزندان آدم) گناهان را آراسته گردانم، و همه آنان را گمراه میکنم».[10]
بله! ابلیس با سجده نکردن بر مخلوق خداوند، خود را از بارگاه قدس الهی رانده شده دید و با در دل گرفتن کینه انسان و تلاش و سعی فراوان در جهت گمراه کردن بندگان خداوند، در باتلاق نافرمانی خداوند فرو رفت. بنابراین، ابلیس از ابتدا تلاش کرد که نسل بشریت را از راه خدا خارج کند و در ابتدا آدم و حوا را با وسوسههایش از بهشت راند[11] و تا وقتی که به او مهلت داده شده پیوسته در این تلاش است اما خداوند در قرآن میفرماید: ابلیس بر بندگان خداوند تسلط ندارد[12] و مردم را فقط میتواند به کارهای ناپسند دعوت کند.[13]
[1]. اعراف،22؛ یوسف، 5؛ اسراء، 53.
[2]. فاطر، 6.
[3] .یس، 60.
[4]. «ثُمَّ خَلَقْنَا النُّطْفَةَ عَلَقَةً فَخَلَقْنَا الْعَلَقَةَ مُضْغَةً فَخَلَقْنَا الْمُضْغَةَ عِظاماً فَکَسَوْنَا الْعِظامَ لَحْماً ثُمَّ أَنْشَأْناهُ خَلْقاً آخَرَ فَتَبارَکَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخالِقینَ»؛ مؤمنون، 14.
[5] . «وَ إِذْ قُلْنا لِلْمَلائِکَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلاَّ إِبْلیسَ أَبى وَ اسْتَکْبَرَ وَ کانَ مِنَ الْکافِرین»؛ بقره، 34.
[6] . «أَبى وَ اسْتَکْبَرَ»؛ بقره، 34.
[7] . «قالَ ما مَنَعَکَ أَلاَّ تَسْجُدَ إِذْ أَمَرْتُکَ قالَ أَنَا خَیْرٌ مِنْهُ خَلَقْتَنی مِنْ نارٍ وَ خَلَقْتَهُ مِنْ طین»؛ اعراف، 12.
[8] . «قَالَ فَاخْرُجْ مِنهْا فَإِنَّکَ رَجِیم»؛ حجر، 34.
[9]. «قَالَ رَبِّ فَأَنظِرْنىِ إِلىَ یَوْمِ یُبْعَثُون»؛ حجر، 36؛ «قَالَ رَبِّ بمِا أَغْوَیْتَنىِ لَأُزَیِّنَنَّ لَهُمْ فىِ الْأَرْضِ وَ لَأُغْوِیَنهَّمْ أَجْمَعِین»؛ حجر، 39.
[10] . حجر، 39.
[11] . «یا بَنی آدَمَ لا یَفْتِنَنَّکُمُ الشَّیْطانُ کَما أَخْرَجَ أَبَوَیْکُمْ مِنَ الْجَنَّةِ یَنْزِعُ عَنْهُما لِباسَهُما لِیُرِیَهُما سَوْآتِهِما إِنَّهُ یَراکُمْ هُوَ وَ قَبیلُهُ مِنْ حَیْثُ لا تَرَوْنَهُمْ إِنَّا جَعَلْنَا الشَّیاطینَ أَوْلِیاءَ لِلَّذینَ لا یُؤْمِنُونَ»؛ اعراف، 27.
[12] . «إِنَّ عِبادی لَیْسَ لَکَ عَلَیْهِمْ سُلْطانٌ إِلاَّ مَنِ اتَّبَعَکَ مِنَ الْغاوین»؛ حجر، 42.
[13] . «وَ ما کانَ لِیَ عَلَیْکُمْ مِنْ سُلْطانٍ إِلاَّ أَنْ دَعَوْتُکُمْ فَاسْتَجَبْتُمْ لی فَلا تَلُومُونی وَ لُومُوا أَنْفُسَکُمْ ما أَنَا بِمُصْرِخِکُمْ وَ ما أَنْتُمْ بِمُصْرِخِی...»؛ ابراهیم، 22.
ترجمه پرسش در سایر زبانها
نظرات