لطفا صبرکنید
32769
- اشتراک گذاری
در آیات متعدد قرآن مجید، به اخراج حضرت آدم(ع) و حضرت حوا(س) از بهشت و هبوط آنان به زمین اشاره شده است، اما در هیچ آیهای از قرآن، به مکان دقیق هبوط آنان اشارهای نشده است.
اما در برخی گزارشهای تاریخی و روایی، مکانهایی را برای هبوط آدم و حوا اعلام کرده و نیز مدعی شدهاند که همزمان با هبوط آن دو، شیطان و ماری که شیطان در آن پنهان شده بود نیز از بهشت به مکانهای خاصی از زمین هبوط کردند.
این گزارشها با تفاوتها و تعارضهایی در منابع تاریخی وجود دارند که به بیان برخی از آنها میپردازیم:
آدم(ع) در هند و حوا در جده
برخی گزارشهای تاریخی حاکی از آن است که مکان هبوط حضرت آدم(ع) در منطقهی «سرندیب[1]»،[2] «سراندیب»،[3] «سرندید»،[4] «نهیل»،[5] (بهیل)[6] که بین «دهنج» و «مندل» از اراضی هند میباشند،[7] و کوه «باسم»،[8] «واسم»،[9] «واشم»،[10] «واش»،[11] «بوذ»،[12] «نود»،[13] «نوذ»،[14] «راهون»،[15] «رهون»،[16] « دروبه»[17] بوده و محل هبوط حوا در جده[18] و یا عرفه[19] بوده است.
در ضمن گفته شده است که آدم به جستوجوى حوا رفت تا در منطقهی مزدلفه به هم رسیدند و مکان معارفهشان «عرفات» نام گرفت.[20]
روایتی از امام علی(ع) نیز وجود دارد که ناظر به هبوط حضرت آدم(ع) در منطقه سراندیب (سری لانکا) است:
شخصی از امام پرسید بهترین منطقه در زمین کجا است؟ حضرت(ع) فرمودند: «یک وادی که به آن سراندیب گویند و حضرت آدم(ع) از آسمان در آنجا فرود آمد».[21]
کوههای صفا، مروه و ابو قبیس
بر اساس گزارشی تاریخی حضرت آدم(ع) بر کوه صفا و حضرت حوّاء(س) بر کوه مروه هبوط کردند.[22] روایتی از امام صادق(ع) نیز همین گزارش را تأیید کرده و دلیل نامگذاری این دو کوه را به همین دلیل میداند. [23]
روایتی از امام رضا(ع) هبوط حضرت آدم(ع) را بر روی کوه ابوقبیس اعلام میکند که فاصلهی چندانی با کوههای صفا و مروه ندارد.[24]
جمعبندی بین روایات
ابتدا باید گفت که دانستن مکان دقیق نزول پدر و مادر بشر، چیزی نیست که برای هر فرد مؤمنی لازم باشد و ندانستن آن هیچ مشکلی را به وجود نمیآورد. و شاید از همینرو قرآن بدان نپرداخته است، اما به هر حال بیشتر روایاتی که از ائمه اطهار(ع) رسیده(صرف نظر از اعتبار سندی)، ناظر به هبوط آدم(ع) و حوا(س) در منطقهای از مکه است و با توجه به مقدس بودن این شهر و نیز وجود روایاتی که بنای اول کعبه را به حضرت آدم(ع) نسبت میدهند، آغاز زندگی انسان از این منطقه به ذهن نزدیکتر است و باید به دنبال رد و یا توجیه گزارشهای دیگر بود.
مکان نزول شیطان و مار
بر اساس برخی گزارشهای نه چندان صحیح، شیطان در اندرون ماری پنهان شده و به بهشت راه یافت. صرف نظر از پذیرش این موضوع، کتابهای تاریخی در مورد منطقه فرود شیطان و مار گزارشهایی دادهاند که با وجود تفاوتهای فاحشی در میان این گزارشها، برخی از آنها به داستانسرایی نزدیکتر است. به هر حال برخی میگویند ابلیس در «میسان»،[25] (بیسان)[26] .... و مار در «اصبهان» فرود آمدند؛[27] اما برخی نیز گفتهاند که ابلیس بر ساحل دریاى «ایله»[28] و یا جده[29] فرود آمد و مار در صحرا،[30] مدینه،[31] و یا اصفهان[32] فرود آمد!
[1]. جزیرهای در اقیانوس هند است که کوه بزرگی در خط استوا در آن منطقه وجود دارد. ر. ک: مدنی شیرازی، علی خان بن أحمد، الطراز الاول و الکناز لما علیه من لغة العرب المعول، ج 2، ص 128، مشهد، مؤسسة آل البیت(ع) لإحیاء التراث، چاپ اول، 1384ش.
[2]. طبری، أبو جعفر محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک(تاریخ طبری)، تحقیق، ابراهیم، محمد أبو الفضل، ج 1، ص 122، بیروت، دار التراث، چاپ دوم، 1387ق.
[3]. شیخ صدوق، علل الشرائع، ج 2، ص 595، قم، کتاب فروشی داوری، چاپ اول، 1385ش.
[4]. بلنسى، محمد بن على، تفسیر مبهمات القرآن الموسوم بصلة الجمع و عائد التذییل لموصول کتابی الاعلام و التکمیل، ج 1، ص 135، محقق، قاسمى، حنیف، بیروت، دار الغرب الإسلامی، چاپ اول، 1411ق.
[5]. ابن طاووس، علی بن موسی، سعد السعود للنفوس منضود، ص 36، قم، دار الذخائر، چاپ اول، بی تا؛ مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج 11، ص 196، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، چاپ دوم، 1403ق.
[6]. تاریخ الامم و الملوک(تاریخ طبری)، ج 1، ص 122.
[7]. سعد السعود للنفوس منضود، ص 36؛ بحار الأنوار، ج 11، ص 196.
[8]. همان.
[9]. تاریخ الامم و الملوک(تاریخ طبری)، ج 1، ص 122.
[10]. ابن جوزی، عبد الرحمن بن علی، المنتظم، محقق، عطا، محمد عبد القادر، عطا، مصطفی عبد القادر، ج 1،ص ص 139، بیروت، دار الکتب العلمیة، چاپ اول، 1412ق.
[11]. همان.
[12]. تاریخ الامم و الملوک(تاریخ طبری)، ج 1، ص 122.
[13]. ابن اثیر جزری، علی بن محمد، الکامل فی التاریخ، ج 1، ص 36، بیروت، دار صادر، 1385ق.
[14]. المنتظم، ج 1، ص 209.
[15]. مسعودی، ابو الحسن علی بن الحسین، مروج الذهب و معادن الجوهر، تحقیق، داغر، اسعد، ج 1، ص 44، قم، دار الهجرة، چاپ دوم، 1409ق.
[16]. یاقوت حموی، شهاب الدین ابو عبد الله، معجم البلدان، ج 3، ص 216، بیروت، دار صادر، چاپ دوم، 1995م؛ تفسیر مبهمات القرآن الموسوم بصلة الجمع و عائد التذییل لموصول کتابی الاعلام و التکمیل، ج 1، ص 134.
[17]. تفسیر مبهمات القرآن الموسوم بصلة الجمع و عائد التذییل لموصول کتابی الاعلام و التکمیل، ج 1، ص 134.
[18]. سعد السعود للنفوس منضود، ص 36؛ بحار الأنوار، ج 11، ص 196.
[19]. طریحی، فخر الدین، مجمع البحرین، تحقیق، حسینی، سید احمد، ج 2، ص 82، تهران، کتابفروشی مرتضوی، چاپ سوم، 1375ش.
[20]. تاریخ الامم و الملوک(تاریخ طبری)، ج 1، ص 121- 122
[21]. شیخ صدوق، عیون اخبار الرضا(ع)، محقق، مصحح، لاجوردی، مهدی، ج 1، ص 24، تهران، نشر جهان، چاپ اول، 1378ق؛ شیخ صدوق، علل الشرائع، ج 2، ص 595، قم، کتاب فروشی داوری، چاپ اول، 1385ش.
[22]. مسعودی، علی بن حسین، اثبات الوصیة للإمام علی بن أبی طالب ع، ص 21، قم، انصاریان، چاپ سوم، 1384ش.
[23]. کافی، ج 4، ص 192.
[24]. عیون اخبار الرضا(ع)، ج 1، ص 285.
[25]. تاریخ الامم و الملوک(تاریخ طبری)، ج 1، ص 122.
[26].مروجالذهب،ج 1، ص 44؛ مکى بن حموش، الهدایة إلى بلوغ النهایة، تحت اشراف، بوشیخى، شاهد، ج 4، ص 2317، شارجه امارات، جامعة الشارقه، کلیة الدراسات العلیا و البحث العلمی، چاپ اول، 1429ق.
[27]. تاریخ الامم و الملوک(تاریخ طبری)، ج 1، ص 122؛ الهدایة إلى بلوغ النهایة، ج 4، ص 2317.
[28]. همان دو منبع قبل.
[29]. مجمع البحرین، ج 2، ص 82.
[30]. تاریخ الامم و الملوک(تاریخ طبری)، ج 1، ص 122.
[31]. الهدایة إلى بلوغ النهایة، ج 4، ص 2317.
[32]. مجمع البحرین، ج 2، ص 82.