لطفا صبرکنید
7518
- اشتراک گذاری
در مورد گستره قلمروى ملک و حکومت و تعداد همسران حضرت سلیمان(ع)، آماری نقل شده است:
- در کتاب تورات تحریفشده، احترام حضرتشان رعایت نشده و ایشان را تا حد یک بتپرست تنزل داده است:
«سلیمان ملک غیر از دختر فرعون، زنان بیگانه بسیارى را از «موآبیان»، «عمونیان»، «ادومیان»، «صیدونیان» و «حتیان» دوست مىداشت از امتهایى که خداوند بنیاسرائیل را فرموده بود که شما به ایشان در نیائید (و ازدواج نکنید) و ایشان به شما در نیایند که ایشان قلب شما را به خدایان خودشان مایل خواهند گردانید، و سلیمان از راه محبت به ایشان ملصق شد!
سلیمان هفتصد زن و سیصد کنیز داشت. این زنها به تدریج سلیمان را از خدا دور کردند، بطوری که وقتی او به سن پیری رسید به جای این که مانند پدرش داود با تمام دل و جان خود از خداوند پیروی کند به پرستش بتها روی آورد! و سلیمان در عقب عشترون، خداى صیدونیان و ملکوم مکروه عمونیان (بت عمونیان) رفت، و سلیمان در نظر خداوند بدى کرد و مثل پدرش داود راه خداوند را تماما نرفت.
در نتیجه خداوند به سلیمان گفت چون که این عمل از تو صادر شد، و عهد مرا و فرائضى که به تو امر فرموده نگاه نداشتى، مملکت را از دست تو خواهم گرفت و به بندهات خواهم داد! نهایت به احترام پدرت حضرت داود(ع) در ایام حکومت تو این کار را نخواهم کرد، و در ایام حکومت پسرت این کار را انجام خواهم داد».[1]
- حسن بن جهم گفت: امام کاظم(ع) موهایش را رنگ کرده بود. وی از امام(ع) پرسید، آیا خضاب کردهاید؟ امام(ع) فرمود: بله! زیرا رسیدگی مرد به خودش از چیزهایی است که باعث فزونی عفت زنان میشود و بیعفّتی زنان میتواند از بیتوجهی شوهران به سر و وضع خود سرچشمه بگیرد. سپس فرمود: آیا خوشحال خواهی شد که همسرت را به همین شکل و شمایل خودت ببینی!؟ حسن بن جهم گفت: نه! امام(ع) فرمود: این رنگی که کردم، از همین باب(رسیدگی شوهر برای همسر) است. بعد فرمود: از اخلاق پیامبران(ع) تمیز کردن خود، عطر زدن، تراشیدن موی سر و بسیار همبستر شدن است.
در ادامه امام(ع) فرمود: سلیمان بن داود(ع) در یک قصر هزار زن داشت که سیصد زن آزاد و هفتصد کنیز بودند».[2]
- در برخی از منابع تفسیری بدون ذکر سند آمده است که حضرت سلیمان(ع) هفتصد زن و سیصد کنیز داشت.[3]
اشکالات این نقل قولها
- بر اساس صریح قرآن حضرت سلیمان(ع) از پیامبران الهی بود و هیچ سخنی از پایان پیامبری ایشان در این کتاب مقدس وجود ندارد؛ از اینرو اتهاماتی که از تورات نقل شده قابل پذیرش نیست؛ به ویژه اینکه پیامبران از عصمت برخوردارند.
بلکه حتی اگر او را پیامبر ندانیم و در ردیف پادشاهان بنیاسرائیل بدانیم، باز چنین نسبتهایی ممکن نیست در مورد او صادق باشد؛ چراکه اگر او را پیامبر ندانیم، مسلما جانشین پیامبر بوده؛ زیرا دو کتاب از کتب عهد قدیم، یکی به نام «مواعظ سلیمان یا حکمتهای سلیمان» و دیگری به نام «سرود سلیمان» از گفتههای این مرد بزرگ الهی است.[4]
- آیهی «وَ ما کفَرَ سُلَیمانُ وَ لکنَّ الشَّیاطینَ کفَرُوا»،[5] این حقیقت را مشخص میکند که شیاطین تهمت کفر سلیمان را بر مملکت تحت سلطهاش تحمیل کردند. وقتی این تهمتها بر ایشان وارد شد، وارد کردن چنین تهمتی(داشتن هزار زن) دور از انتظار نخواهد بود.
- بر اساس برخی گزارشهای تاریخی میتوان در این تعداد از زنان برای حضرت سلیمان(ع) تردید نمود؛ به عنوان نمونه در برخی منابع حضرت سلیمان با بلقیس ازدواج کرد؛[6] اما گزارشهایی نیز وجود دارد که نشان میدهد، بلقیس با یکی از بزرگان یمن[7] و یا با شخصی به نام «بریإل» به معنای «ساخته خدا» ازدواج نمود.[8]
اگر در مورد فردی که ازدواجش با سلیمان از مشهورترین نقلها است بتوان تردید نمود، طبیعی است که آن آمارها نیز قابل تردید است.
- روایت نقل شده از امام کاظم(ع) نیز به دلیل مجهول و ناشناس بودن برخی راویان، روایتی ضعیف است[9] که نمیتوان آنرا در موضوع اجتماعی مهمی مانند نوع ارتباط پیامبران و مؤمنان با همسرانشان ملاک عمل قرار داد.
- با این وجود در برخی روایات علت فراوانی تعداد همسران سلیمان(ع) اینگونه بیان شده است که خداوند در وی قدرت جنسی چهل مرد را قرار داده بود.[10] که این روایت نیز ضعیف است؛ اما پذیرش آن از محالات نیست؛ زیرا قرآن در شرایطی، قدرت هر مسلمان را برابر با ده کافر و در شرایطی دشوارتر برابر با دو کافر ارزیابی میکند.[11] و بر اساس روایتی هنگامى که امام زمان(عج) قیام کند، خداوند بیماری را از شیعیان برطرف میسازد، و دلهاى آنان را مانند پارههاى آهن میکند، و برای هر مردى از آنها نیروى چهل مرد میدهد، و آنها فرمانروایان و سران زمین خواهند بود.[12]
- در نهایت و حتی با فرض پذیرش این تعداد از همسران برای سلیمان(ع) باید گفت؛ با توجه به معصومبودن ایشان، این ازدواجها تنها برای خوشگذرانی نبود؛ چراکه اگر هدف ایشان تنها لذت بردن بود، این لذت از چند همسر نیز حاصل شده و نیازی به صدها نفر نبود؛ از اینرو شاید:
الف) سلیمان(ع) برای بالابردن جایگاه اجتماعی و حمایت از زنان محروم و ادارهی زندگی آنان از راه حل چند همسری بهره گرفت تا تشویقی برای دیگر مردان نیز باشد که زنان بیسرپرست و دارای یتیم را به فراخور حالشان، با پیوند زناشویی از رنج بیسرپرستی و تنهایی و فقر مالی رهایی دهند.
ب) برخی این ازدواجها برای اتحاد و الفت میان قبایل متعدد بوده که نتیجهاش آن بود که دشمنیها و کارشکنیها کاهش مییافت. و ...
در جمعبندی نهایی باید گفت؛ این گزارش که حضرت سلیمان(ع) هزار زن داشت، با توجه به ضعف سند احادیث و اشارهنشدن به آن در قرآن کریم به سختی قابل پذیرش است؛ اما با فرض پذیرش نیز همانگونه که گفته شد منافاتی با مقام پیامبری و عصمت ایشان ندارد؛ اما آنچه در تورات و کتابهای غیر اسلامی آمده مبنی بر اینکه ایشان با زنان بیگانه ارتباط داشت، تهمتی است که بر اساس موازین اسلامی به هیچ وجه قابل پذیرش نخواهد بود.
[1]. تورات، اول پادشاهان، علت دور شدن سلیمان از خدا؛ مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج 18، ص 49، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ دهم، 1371ش.
[2]. کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر، آخوندی، محمد، ج 5، ص 567، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ چهارم، 1407ق؛ ابن حیون، نعمان بن محمد مغربی، دعائم الإسلام و ذکر الحلال و الحرام و القضایا و الأحکام، محقق، مصحح، فیضی، آصف، ج 2، ص 192، قم، مؤسسة آل البیت(ع)، چاپ دوم، 1385ق.
[3]. اندلسی، ابو حیان محمد بن یوسف، البحر المحیط فی التفسیر، تحقیق، محمد جمیل، صدقی، ج 8، ص 218، بیروت، دار الفکر، 1420ق؛ قرطبی، محمد بن احمد، الجامع لأحکام القرآن، ج 14، ص 167، تهران، ناصر خسرو، چاپ اول، 1364ش؛ زمخشری، محمود، الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل، ج 3، ص 354، بیروت، دار الکتاب العربی، چاپ سوم، 1407ق.
[4]. تفسیر نمونه، ج 18، ص50 – 51.
[5]. بقره، 102.
[6]. قمی، علی بن ابراهیم، تفسیر القمی، ج 2، ص 128، قم، دار الکتاب، چاپ سوم، 1404ق.
[7]. مقدسی، مطهر بن طاهر، البدء و التاریخ، ج 3، ص 108، بور سعید، مکتبة الثقافة الدینیة، بیتا.
[8]. زرکلی، خیر الدین، الاعلام، ج 2، ص 50، بیروت، دار العلم للملایین، چاپ هشتم، 1989م.
[9]. مجلسی، محمد باقر، مرآة العقول فی شرح أخبار آل الرسول(ع)، محقق، مصحح، رسولی، سید هاشم، ج 20، ص 424، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ دوم، 1404ق.
[10]. دعائم الإسلام، ج 2، ص 192.
[12]. صدوق، محمد بن على، خصال، ج 2، ص 541، قم، مؤسسه نشر اسلامی، چاپ اول، 1362ش.