لطفا صبرکنید
471
یکی از ریشههای پرتکرار و کلیدی در قرآن کریم، ریشه «ع ز ز» است که با مشتقات آن 119 بار در این کتاب مقدس تکرار شده، و واژههایی؛ مانند «عزیز» و «عزّت» که برگرفته از این ریشهاند، فراوان در قرآن مشاهده میشوند.
«عزّت» در لغت به معنای شکستناپذیری و حالتی است که مانع شکست و مغلوب شدن انسان میشود. و در همین راستا به زمین محکم و نفوذناپذیر، «ارض عزاز» گفته میشود.
واژه «عزیز» یا «باعزّت» را نیز اینگونه معنا کردهاند: «الذی یَقهر و لا یُقهر»؛ یعنی کسی که پیروز میشود، ولی شکست نمیخورد.[1] و اینکه خدای متعال در توصیف خود میفرماید: «إِنَّهُ هُوَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ».[2] به همین معنا است.
بر این اساس «عزت»، یعنی صلابت، شکستناپذیری، غلبه، سخت، محکم و ... .
البته واضح است که قاهر و غالب حقیقی، تنها خدای متعال است؛ و به همین دلیل، بارها اعلام شده است که «عزیز» ویژگی انحصاری پروردگار است؛ چراکه غیر از خداوند تمام موجودات در ذات خود فقیرند و مالک هیچ چیزی -از جمله عزّت- برای خود نیستند، مگر آنکه خداوند از فضل خویش، بهرهای به آنها عطا کند. و اگر خداوند به رسولش و مؤمنان عزت داده از همین باب است: «وَ لِلَّهِ الْعِزَّةُ وَ لِرَسُولِهِ وَ لِلْمُؤْمِنِینَ»![3]
پیامبر(ص) و افراد باایمان از آنجهت عزیز شدهاند که به این توصیه پروردگار عمل کردهاند:
«مَنْ کَانَ یُرِیدُ الْعِزَّةَ فَلِلَّهِ الْعِزَّةُ جَمِیعًا»؛[4] هرکس عزت میخواهد، بداند که تمام عزّت از آن خداوند است؛ (از اینرو، عزّت را باید تنها از او خواست).
همانگونه که گفته شد، واژههای برگرفته از ریشه «عزز» به همان معنای لغوی خود به کار رفته است؛ یعنی شکستناپذیری، توانایی و مغلوب نشدن! و هر جا آنها را در قرآن میبینیم، به گونهای با شکستناپذیری ارتباط دارد. البته بیشتر در معنای نیک و مثبت استعمال شده و خدای متعال را با واژههای «العزیز»، «عزیز» و «عزیزا» به نیکی توصیف میکند؛ مانند:
«سُبْحانَ رَبِّکَ رَبِّ الْعِزَّةِ عَمَّا یَصِفُون»؛[5] منزّه است پروردگار تو، پروردگار عزّت از آنچه آنان توصیف میکنند.
«فَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ عَزیزٌ حَکیمٌ»؛[6] بدانید که خداوند، توانا و حکیم است.
«وَ کانَ اللَّهُ قَوِیًّا عَزیزاً»؛[7] و خداوند همواره نیرومند و غالب است.
گفتنی است؛ گاهی قرآن از عزت منفی و مورد نکوهش نیز یاد میکند که مراد آن نفوذناپذیری و صلابت در برابر حق و رویگردانی از پذیرش آن است. عزت این چنینی در حقیقت، به معنای تکبر و غرور بیجا است که میتوان آنرا عین ذلت دانست:
«وَ إِذَا قِیلَ لَهُ اتَّقِ اللّهَ أَخَذَتْهُ الْعِزَّةُ بِالإِثْمِ»؛[8] و هنگامی که به او گفته میشود از خدا پروا کن، غرورش او را به گناه میکشاند.
[1]. راغب اصفهانی، حسین بن محمد، المفردات فی غریب القرآن، تحقیق، داودی، صفوان عدنان، ص 332، دمشق، بیروت، دارالقلم، الدار الشامیة، چاپ اول، 1412ق.
[2]. عنکبوت، 26.
[3]. منافقون، 8.
[4]. فاطر، 10.
[5]. صافات، 108.
[6]. بقره، 209.
[7]. احزاب، 25.
[8]. بقره، 206.