لطفا صبرکنید
27156
- اشتراک گذاری
چون حضرت محمد(ص) سرآمد پیامبران(ع)، افضل ساکنان عالم بالا، و نتیجهٔ خلقت از اول آفرینش تا پایان آن است، لذا صلوات بر آن حضرت با این الفاظ ذکر شده است؛ یعنی خداوندا صلوات فرست بر محمد و آل او در اولین و آخرین و ملأ اعلی و ...
برای پاسخ به این سوال، ابتدا به بررسی معنای برخی اصطلاحات مندرج در دعا پرداخته و سپس جمع بندی خود را ارائه می دهیم:
1. اولین: واژهٔ اولین 32 بار در قرآن کریم تکرار شده است. و منظور از آن مجموعه مخلوقاتی هستند که از نظر زمانی قبل از ظهور پیامبر عزیز اسلام(ص) بودند.
2. آخرین: واژهٔ آخرین(به کسر خاء) به معنای نسل های بعد و آینده، 9 بار در قرآن کریم تکرار شده است. اما مقصود از آن در این دعا، نسل هایی هستند که بعد از رسول الله(ص) تا به امروز آمدند، ودر آینده می آیند.
3. ملأ اعلی: در قرآن کریم به معنای ساکنان عالم بالا« فرشتگان وکروبیان» است.
4. مرسلین: پیامبران و رسولان.
با توجه به آنچه گفته شد، چون حضرت محمد(ص) سرآمد پیامبران(ع)، افضل ساکنان عالم بالا، و نتیجهٔ خلقت از اول آفرینش تا پایان آن است، صلوات بر آن حضرت نیز با این الفاظ ذکر شده شده؛ این صلوات نشانگر همراهی حقیقت نوری حضرت محمد(ص) با اولین و آخرین و فرشتگان و پیامبران(ع) بوده و آل محمد (ع) نیز به تبع آن حضرت از این فضیلت برخوردارند.
مسبوق بودن نور محمدی (ص) بر انبیاء از مطالبی است که در روایات بسیاری بر آن تاکید شده که به برخی از آنها اشاره می شود:
1- «اوّلُ ما خَلَق اللّه نورى»[1]؛ اولین خلقی که خداوند آفرید نور من بود.
2- « کنت نبیا و آدم بین الماء و الطین»[2]؛ من نبی بودم آنگاه که آدم بین ماء و طین بود.
3-« إِنَّ اللَّهَ خَلَقَنِی مِنْ نُورٍ وَ خَلَقَ ذَلِکَ النُّورَ قَبْلَ آدَمَ بِأَلْفَیْ أَلْفِ سَنَةٍ»[3]؛ خداوند مرا از نوری دو ملیون سال قبل از آدم آفریده.
بر اساس این روایات، هرچند آن حضرت با نگاه خلقت جسمانی، آخرین پیامبر هستند ولی از جنبه حقیقت نوری، اولین مخلوقات و نزدیکترین آنها به حضرت حق می باشند.
و به قول ابن فارض:
«وإنی و إن کنت ابن آدم صورة فلی منه معنی شاهد بأبوتی
ترجمه:
گرچه من در عالم صورت فرزند آدم هستم اما مرا معنایی است که بر ابوّت من نسبت به او دلالت دارد».[4]
در مورد عبارت «فی الآخرین» نیز که طلب صلوات بر پیامبر در میان آخرین می کند نیز می توان گفت گویم طبق مباحث گذشته حضور و وجود حقیقت آن حضرت شامل دوره بعد از رحلت آن حضرت نیز می شود و در قرآن کریم نیز از این بحث با عنوان مقام شهادت و شاهد بودن آن حضرت یاد شده است.
همچنین در بسیاری از روایات مسئله وحدت نورانیت آن حضرت با ائمه مطرح شده که خود خبر از حیات و حضور باطنی آن حضرت حتی بعد از رحلت ایشان می دهد. از جمله حضرت علی (ع) در این رابطه می فرمایند:
« أَوَّلُنَا مُحَمَّدٌ وَ آخِرُنَا مُحَمَّدٌ وَ أَوْسَطُنَا مُحَمَّدٌ وَ کُلُّنَا مُحَمَّدٌ....»[5] .
یعنی ابتدا و انتهای همه ما، نور مقدس و حقیقت واحد محمدیه است که این نور هیچگاه از بین نرفته و همواره حضور خواهد داشت.
[1] مجلسی ، محمد باقر ، بحار الانوار، ج 1، ص 97، موسسه الوفاء، بیروت، 1404.
[2] شیخ بهائی، مفتاح الفلاح، ص42، دار الاضواء، بیروت، 1405 ق.
[3] محمد بن شهر آشوب، مناقب آل ابی طالب ع، ج1، ص 214، موسسه انتشارات علامه، قم، 1379.
[4] ابن فارض، دیوان ابن فارض، ص 73، دارالکتب العلمیه ، بیروت.
[5] مجلسی ، محمد باقر ، بحار الانوار، ج 26، ص 5 ، موسسه الوفاء، بیروت، 1404.