لطفا صبرکنید
18523
- اشتراک گذاری
مورخان عموماً توافق نظر دارند که کتاب مقدس هیچ جا آشکارا تثلیث را بیان نکردهاست. دائرة المعارف الیاده در مدخل تثلیث می نویسد: ... این مسئله به چالشی جدی برای کلیسا تبدیل شده است تا آیه ای برای اثبات تثلیث در کتاب مقدس بیابند.
با این حال برخی از مسیحیان شواهدی را از کتاب مقدس بیان می کنند که به عقیده آنان بیان گر تثلیث است، اما با بررسی و دقت در فراز های مذکور روشن می شود که آنها از صراحت کافی برخوردار نبوده و در اثبات تثلیث موفق نیستند. فقدان نص بر تثلیث و محدودیت و اجمال عبارات مربوط به الوهیت عیسی، مسیحیان را بر آن داشت که اصطلاح «پسر خدا» را در مورد آن حضرت توسعه دهند و این اصطلاح را از معنای تشریفی به معنای حقیقی متحول کنند. البته آنان تا سه قرن در باب الوهیت عیسی اختلاف داشتند. هنگامی که اوایل قرن چهارم اسقفی برجسته به نام آریوس بر ضد اعتقاد به الوهیت عیسی قیام کرد و مجادلات بالا گرفت، قریب 300 اسقف به دعوت قسطنطین، نخستین قیصر مسیحی، در شهر نیقیه آسیای صغیر به سال 325 م. شورایی تشکیل دادند. در این شورا قول به الوهیت عیسی با اکثریت قاطع پذیرفته شد و نظر آریوس مردود اعلام گردید.
با این که بر اساس اعتقادنامه مزبور، اعتقاد به تثلیث از اصول راست کیشی مسیحی به شمار می رفت، ولی همواره، کسانی بوده اند که از اعتقاد به تثلیث سر باز زده اند.
تثلیث یکی از اعتقادات بنیادین مسیحیت است که بر اساس آن خدای یگانه در سه شخص (اقنوم)؛ خدای پدر، خدای پسر (که در عیسی مسیح تجسم پیدا کرد) و خدای روحالقدس میباشد. این سه، ذات یکسانی دارند، اما از هم متمایز میباشند.
کتاب مقدس مسیحیان شامل عهد قدیم و عهد جدید، هر دو دلالت بر یگانگی خداوند متعال می کند، و هیچ صراحتی در تثلیث ندارد، در عهد قدیم آمده است: «این بر تو ظاهر شد تا بدانی که یهُوَه خداست و غیر از او دیگری نیست.» (تثنیه، 35:4) و در عهد جدید نیز از جمله آمده است: «خدا واحد است.» (اول تیموتائوس، 5:2)
مسیحیان اولیه هیچ اعتقادی به تثلیث نداشتند و ایشان مسیح را پیامبر خدا و برگزیده وی می دانستند، ابیونی ها مسیحیانی متعلق به قرون اولیه مسیحی بودند که عیسی را صرفا یک انسان معمولی می دانستند که پسر مریم است.[1] همچنین مورخان عموماً توافق نظر دارند که کتاب مقدس هیچ جا آشکارا تثلیث را بیان نکردهاست[2]. دائرة المعارف الیاده در مدخل تثلیث می نویسد: ...این مسئله به چالشی جدی برای کلیسا تبدیل شده است تا آیه ای برای اثبات تثلیث در کتاب مقدس بیابند. عالمان مسیحی نیز بر توحید تأکید نموده، به بیان آن پرداخته اند. یوحنای دمشقی می گوید: «کسانی که به کتاب مقدس، اعتقاد دارند، در وحدانیت خدا شک نمیکنند.»[3]
دایرة المعارف جدید بریتانیکا نیز چنین اظهار نظر می کند: نه واژه تثلیث و نه عقیده صریح آن، هیچ یک در عهد جدید نیامده است.[4]
نکته لازم به ذکر این است که خدای تورات خدای یگانه است. در این کتاب بیش از هر چیز دیگر بر یگانگی خدا تأکید شده است. فرمان دوم ده فرمان چنین است: «تو را خدایان دیگر غیر از من نباشد.» (سفر خروج،20:3) و همچنین آمده است: فقط او خداست و کسی دیگر مانند او وجود ندارد (سفر تثنیه،4:35-39)، هیچ خدایی غیر از او وجود ندارد(سفر تثنیه،4:35 و 39)، ای بنی اسرائیل گوش کنید: تنها خدایی که وجود دارد، خداوند ما است؛ شما باید او را با تمامی دل و جان و توانایی خود دوست بدارید (سفر تثنیه،6:4)، خدای موسی خالق آسمان و زمین است (سفر پیدایش،1:1)، او قادر است هر چه بخواهد،انجام دهد (سفر خروج، باب 15).[5]
به اعتقاد مسیحیان و محققان دینی، اناجیل همنوا (متی، مرقس، لوقا) چند دهه پیش از انجیل یوحنا نوشته شدهاند. انجیل یوحنّا قریب سال 100 م نوشته شده است؛ یعنی 30 سال بعد از مرگ پولس، یعنی زمانی که افکار وی بر عقاید مردم مسلط بوده است. با یک مقایسه اجمالی بین محتویات سه انجیل همنوا از یک سو و انجیل یوحنّا از سوی دیگر، به روشنی معلوم میشود که اناجیل همنوا در مورد حضرت عیسی (ع) چندان غلو نمیکنند، اما در سراسر انجیل اخیر (یوحنا) مطالب غلو آمیزی مانند الوهیت آن حضرت وجود دارد. مثلا میگوید علت مخالفت یهودیان با عیسی آن بود که وی خود را خدا میخواند. (یوحنّا 10:31-38).
این اناجیل همچنین نماز و عبادت و التجای وی به درگاه خدا را آوردهاند. مخصوصا این که وی پیش از دستگیری، طی چندین مرحله به درگاه خدا تضرع کرده است و در متّی 27:46 و مرقس 15:34 میخوانیم که آخرین سخن عیسی بر دار این بود که فریاد زد: «الهی الهی، چرا مرا واگذاردی؟».[6]
با این حال برخی از مسیحیان شواهدی را از کتاب مقدس بیان می کنند که به عقیده آنان بیان گر تثلیث می باشند، اما با بررسی و دقت در فراز های مذکور روشن می شود که آنها از صراحت کافی برخوردار نبوده و در اثبات تثلیث موفق نیستند. برای روشن شدن موضوع به اختصار به برخی از این شواهد اشاره می کنیم:
1. برخی از مسیحیان بر این باورند که ریشههای مفهوم سه گانگی در عهد جدید احساس میشود و عبارت اعطای حق تعمید در پایان انجیل متّی، آن را صریحا بیان کرده است: «ایشان را به اسم اب و ابن و روح القدس تعمید دهید.»
جواب: نویسندگان عهد جدید عادت دارند خدا را پدر بنامند، این اصطلاح از یهودیت آمده است. به گزارش انجیل ها، عیسی به شاگردان خود تعلیم داد که در دعاهای خویش، خدا را پدر آسمانی بخوانند (متی 6:9). همچنین عیسی گفت:«نزد پدر خود و پدر شما و خدای خود و خدای شما میروم» (یوحنّا 20:17).[7]
2. در کتاب مقدس در برخی از موارد خداوند به صورت جمع خوانده شده است و یا با ضمیر جمع یا با لفظ جمع "الوهیم" آورده شده، مسیحیان از این آیات نتیجه می گیرند که خدا حتما بیش از یکی است که با لفظ جمع از او نام برده شده است. مانند پیدایش (24:1) : و خدا گفت: "آدم را بصورت ما و موافق شبیه ما بسازیم تا بر ماهیان دریا و پرندگان آسمان و بهایم و بر تمامی زمین و همه حشراتی که بر زمین می خزند حکومت نماید.
پیدایش(22:3): و یَهُوَه خدا گفت: "مانا انسان مثل یکی از ما شده است که عارف نیک و بد گردیده. اینک مبادا دست خود را دراز کند و از درخت حیات نیز گرفته بخورَد و تا به ابد زنده ماند. پیدایش (7:11): اکنون نازل شویم و زبان ایشان را در آنجا مشوش سازیم تا سخن یکدیگر را نفهمند. اشعیاء ( 8:6 ): آنگاه آواز یَهُوَه را شنیدم که می گفت: “که را بفرستم و کیست که برای ما برود؟" گفتم: "لبیک مرا بفرست.
جواب: دستور نویسان و زبان دانان جمع در این عبارات را جمع احترام می نامند، چنان که ما در استعمالات عرفی هم از این دستور زبان استفاده می کنیم، حتی در برخی قسمت های کتاب مقدس هم نمونه هایی از این جمع تاکیدی یا احترام را شاهد هستیم، یک نمونه از این کاربرد را می توان با توجه به نحوه کاربرد واژه عبری ادونیم (אדנים) به معنای آقایان در پیدایش ۵۱،۱۰،۹:۲۴ (خطاب به ابراهیم)، پیدایش ۸،۷،۳،۲:۳۹ (خطاب به فوطیفار)، پیدایش ۳۳،۳۰:۴۲؛ ۸:۴۴ (خطاب به یوسف)، پیدایش ۱:۴۰ (فرعون)، ۲ سموئیل ۹:۱۱؛ ۱ پادشاهان ۴۷،۴۳،۳۳،۱۱:۱ (داود) و موارد متعدد دیگری مشاهده نمود، که در این موارد برای یک نفر از ضمیر جمع استفاده شده است.
کاربرد ادونیم (אדנים) به عنوان جمع حقیقی (آقایان) را می توانید برای مثال در پیدایش ۲:۱۹، امثال ۱۳:۲۵ و اشعیا ۱۳:۲۶ ملاحظه نمایید که در این موارد همین واژه برای جمع استفاده شده و این مطالب به وضوح نشان می دهد استعمال واژه الوهیم برای خدای واحد حقیقی استعمال شایع بوده است.
جواب دیگری که می توان به آن داد این است: جمع آوردن واژه الوهیم به این علت است که مشخص کننده کمال نیروی الاهی یعنی مجموع قدرت های ارائه شده توسط خدا است.
3. یکی دیگر از آیاتی که مسیحیان برای اثبات تثلیث از کتاب مقدس می آورند آیه ذیل است: کسانی که در آسمان شاهداند سه نفراند: پدر و کلمه و روح القدس، و این سه نفر یکی هستند (یوحنا ۵: ۷).
جواب: این آیه تنها در برخی از نسخ لاتینی وجود دارد و در نسخه های یونانی که کتاب مقدس به آن زبان نوشته شده وجود ندارد، امروزه این آیه از متن اصلی کتاب مقدس حذف شده، حتی در ترجمه لاتینی کلیسای کاتولیک (وولگات) نیز وجود ندارد.
چگونگی پیدایش و رشد تثلیث
فقدان نص بر تثلیث و محدودیت و اجمال عبارات مربوط به الوهیت عیسی، مسیحیان را بر آن داشت که اصطلاح «پسر خدا» را در مورد آن حضرت توسعه دهند و این اصطلاح را از معنای تشریفی به معنای حقیقی متحول کنند. البته آنان تا سه قرن در باب الوهیت عیسی اختلاف داشتند. هنگامی که اوایل قرن چهارم اسقفی برجسته به نام آریوس بر ضد اعتقاد به الوهیت عیسی قیام کرد و مجادلات بالا گرفت، قریب 300 اسقف به دعوت قسطنطین، نخستین قیصر مسیحی، در شهر نیقیه آسیای صغیر به سال 325 م.شورایی تشکیل دادند.
در این شورا قول به الوهیت عیسی با اکثریت قاطع پذیرفته شد و نظر آریوس مردود اعلام گردید. در قطعنامه آن شورا که به نام قانون نیقاوی معروف است، در مورد عیسی چنین میخوانیم: عیسی مسیح پسر خدا، مولود از پدر، یگانه مولود که از ذات پدر است، خدا از خدا، نور از نور، خدای حقیقی از خدای حقیقی، که مولود است نه مخلوق، از یک ذات با پدر، ... او به خاطر ما آدمیان و برای نجات ما نزول کرد و مجسم شده، انسان گردید ... لعنت باد بر کسانی که میگویند زمانی بود که او وجود نداشت و یا این که پیش از آن که وجود یابد نبود، یا آن که از نیستی به وجود آمد، و بر کسانی که اقرار میکنند وی از ذات یا جنس دیگری است، و یا آن که پسر خدا خلق شده یا قابل تغییر و تبدیل است.[8]
با این که بر اساس اعتقادنامه مزبور، اعتقاد به تثلیث از اصول راست کیشی مسیحی به شمار می رفت، ولی همواره، کسانی بوده اند که از اعتقاد به تثلیث سر باز زده اند. در سال 1600 مکتبی تحت عنوان "یونیتاریانیزم" ظاهر گردید که پیروان آن، اعتقاد به تثلیث را رد می کردند؛ زیرا معتقد بودند که اعتقاد به تثلیث، معلول تأثیر عقاید ناقص فلاسفه یونان در تدوین اعتقادنامه ها بوده است.[9] پیشوای نهضت یونیتاریانیسم، مردی اسپانیایی به نام میکائیل سروتوس بود که پس از مطالعه دقیق عهد جدید، به این نتیجه رسید که مسئله تثلیث، که براساس اعتقادنامه نیقیه برای عموم مسیحیان امری مسجل شده بود، در آن صحف وجود ندارد و معتقد شد که این عقیده، از ابداعات کلیسای کاتولیک و کفر محض و باطل است. وی در سال 1531 رساله ای به نام "درباره خطاهای تثلیث" منتشر ساخت.
وی سرانجام به جرم کفر و الحاد سوزانده شد. هر چند او از میان رفت، ولی جماعات مسیحی مخالف تثلیث به وجود آمدند که البته به شدت مورد حمله و تکفیر پروتستان ها و کاتولیک ها قرار گرفتند. پیروان این اعتقاد، هم چنان در عصر حاضر نیز وجود دارند.[10]
[1] الستر مک کراث. در آمدی بر الاهیات مسیحی، ترجمه عیسی دیباج، ص 362، انتشارات کتاب روشن.
[2]Michael D. Coogan, The Illustrated Guide to World Religions, p.65, Oxford University Press
[3]سلیمانی اردستانی، عبدالرحیم، درآمدی بر الاهیات تطبیقی اسلام و مسیحیت، ص120، چاپ اول، کتاب طه، قم ، 1382ش، به نقل از:یوحنا دمشقی، المئه مقاله فی الإیمان الأرثوذکسی، ترجمه عربی، الأرشمیندریت أدریانوس شور، ص61، لبنان، منشورات المکتبه البولسیه، الثانیه، 1991م.
[4]-Encyclopaedia Britannica Online: article Trinity
[5]سلیمانی اردستانی، عبدالرحیم، یهودیت، ص 82، چاپ اول، آیات عشق، قم، 1382 ش.
[6]توفیقی، حسین، آشنایی با ادیان بزرگ، ص 148، چاپ پنجم، انتشارات سمت، تهران، 1381 ش.
[7] آشنایی با ادیان بزرگ، ص 149.
[8]میلر،و.م.،تاریخ کلیسای قدیم در امپراطوری روم و ایران، ص 244، ترجمه علی نخستین، انتشارات حیات ابدی، تهران، 1981م.
[9] هوردرن، ویلیام، راهنمای الهیات پروتستان، ص34، ترجمه طاطهوس میکائیلیان،چاپ اول، شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، تهران، 1368ش.
[10] بی. ناس، جان، تاریخ جامع ادیان، ص680-681، ترجمه علی اصغر حکمت، چاپ سیزدهم، شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، تهران، 1382ش.