لطفا صبرکنید
80408
- اشتراک گذاری
استاد و شاگرد وظایف و حقوق متعددی بر گردن یکدیگر دارند که میتوان آنها را به دو دسته تقسیم کرد:
- وظایف معلم نسبت به شاگرد که شامل وظایف اخلاقی - تربیتی و وظایف علمی - آموزشی است.
- وظایف شاگرد نسبت به معلم و استاد همانند ارج نهادن به استاد و تجلیل از مقام علم و دانش، تواضع و فروتنی در برابر او و... .
وظایف و حقوق استاد بر شاگرد و بالعکس را میتوان به دو قسمت تقسیم کرد:
اول: وظایف معلم نسبت به شاگرد
وظایف معلم نسبت به شاگرد در دو بخش طبقهبندی میشود:
الف) وظایف اخلاقی - تربیتی
وظایف اخلاقی – تربیتی استاد نسبت به شاگردا عبارتاند از:
- لطف و محبت نسبت به شاگرد.[1]
- فروتنی و نرمش نسبت به شاگردان.[2]
- تفقد از احوال دانشجویان و شاگردان.[3]
- اطلاع از نام و مشخصات شاگرد.[4]
- احترام به شخصیت شاگرد و اعتراف به اهمیت افکار او.[5]
- رعایت مساوات در توجه و محبت به شاگردان.[6]
- رعایت سابقۀ شاگردان[7] و توجه به مزایای آنها (در علم و شایستگی).[8]
- معرفی معلمان شایسته به شاگردان.[9]
- نشستن آمیخته با نزاکت و ادب.
- متانت و وقار در جلسۀ درس.[10]
- ایجاد حس مسئولیت و انضباط در شاگردان.
- رفق و مدارا با شاگرد و اهتمام به پرسشهای او.[11]
- محبت و التفات و گشادهرویی نسبت به شاگردان تازه وارد.[12]
- اعتراف به عجز و ناتوانی در مسائلی که بدانها احاطه ندارد.[13]
- تذکر لغزشها و اشتباهات تدریسی، قبل از پایان یافتن درس.[14]
- درنگ نمودن در جلسه، پس از پایان گرفتن درس.[15]
- تعیین مبصر و نماینده برای شاگردان.[16]
- پایان دادن درسها با نصایح اخلاقی و دعا.[17]
ب) وظایف علمی و آموزشی
وظایف علمی و آموزشی استاد نسبت به شاگرد عبارتاند از:
- گام به گام پیش بردن شاگردان به لحاظ علمی و عملی.[18]
- ایجاد شوق و دلبستگی به علم و دانش در شاگردان.[19]
- کوشش در تفهیم مطالب با رعایت استعداد شاگرد.[20]
- ذکر ضوابط و قواعد کلی علوم ضمن تدریس آنها.[21]
- تشویق شاگردان به اشتغالات علمی و تحریص بر تکرار دروس.[22]
- طرح مسائل دقیق و پرسش از شاگردان.[23]
- استفاده از بهترین قواعد و روش تدریس و تفهیم به شاگردان.
- رعایت ترتیب منطقی علوم و دانشها.[24]
- رعایت اعتدال و اقتصار در بیان و توضیح مطالب.[25]
- توجه به فضای مناسب کلاس(به دور از هرگونه عوامل آزار دهنده).[26]
- توجه به مصالح شاگردان در تعیین وقت تدریس.[27]
- توجه به صدا و بیان به هنگام تدریس.[28]
- حفظ نظم جلسه درس.
دوم: حقوق معلم بر شاگرد
حقوق معلم بر شاگرد عبارتاند از:
- ارج نهادن به استاد و تجلیل از مقام علم و دانش.[29]
- تواضع و فروتنی در برابر استاد.[30]
- دوری کردن از صحبت آمرانه با استاد.
- با احترام یادکردن از استاد.
- سرمشق گرفتن از استاد.
- سپاسگزاری از ارشاد و هشدارهای استاد.
- تحمل تندیهای احتمالی استاد.
- در انتظار استاد و شرفیابی به محضر او.
- عدم ایجاد مزاحمت برای اشتغالات استاد.
- آراستن و پیراستن برون و درون به هنگام ورود بر استاد.
- عدم تحمیل وقت تدریس بر استاد.
- عدم مزاحمت برای استراحت استاد.
- نشستن با نزاکت و ادب در محضر استاد.
- مراقبت از حالات و رفتار خود در محضر استاد.
- تنظیم صدا و گفتار و تلطیف آن در محضر استاد.
- جبران و تدارک کمبودهای سخن استاد با اشارات لطیف.
- پیشی نگرفتن شاگرد به پاسخ پرسشها در محضر استاد.[31]
- تمرکز حواس و استماع دقیق به سخنان استاد.
- ارج نهادن به توضیحات استاد.
- عدم تکرار سؤالهای فرساینده و تلف کننده فرصت.
- سؤال به موقع از استاد.
- طرح سؤالات خوشایند و دلنشین.
- دوری نکردن از سؤال و پرسش به خاطر شرم و حیا.
- شهامت شاگرد در اعتراف به عدم درک مطالب علمی.
- حفظ حریم استاد در همه حال.
- دوری کردن از بدگویی استاد.[32]
- دفع هرگونه اتهام ناروا از ساحت استاد.[33]
- پوشاندن عیبهای استاد و ظاهر کردن مناقب و خوبیهای او.[34]
- با دشمنان او مجالستی نداشته باشد و دشمنان او را دوست خود نداند.[35]
- به خاطر خدا از او علم بیاموزد.[36]
- رعایت سکوت در مجلس درس.[37]
[1]. شهید ثانی، زین الدین بن علی، منیة المرید، محقق، مصحح، مختاری، رضا، ص 190، قم، مکتب الإعلام الإسلامی، چاپ اول، 1409ق.
[2]. همان، ص191-192.
[3]. همان، ص194.
[4]. همان، ص195.
[5]. همان، ص199.
[6]. همان، ص208.
[7]. همان، ص199.
[8]. همان، ص209.
[9]. همان، ص202.
[10]. همان، ص206.
[11]. همان، ص214.
[12]. همان، ص214.
[13]. همان، ص215و 214.
[14]. همان، ص218.
[15]. همان، ص220.
[16]. همان، ص220.
[17]. همان، ص219.
[18]. همان، ص189.
[19]. همان، ص189.
[20]. همان، ص211.
[21]. همان، ص197.
[22]. همان، ص198.
[23]. همان، ص198.
[24]. همان، ص211.
[25]. همان، ص212.
[26]. همان، ص212.
[27]. همان، ص212.
[28]. همان.
[29]. عاملی، جمال الدین حسن بن زین الدین، معالم الدین و ملاذ المجتهدین (قسم الفقه)، محقق، مصحح، حکیم، سید منذر، ج 1، ص 74، قم، مؤسسة الفقه للطباعة و النشر، چاپ اول، 1418ق.
[30]. همان.
[31]. همان.
[32]. همان.
[33]. همان.
[34]. همان.
[35]. همان.
[36]. همان.
[37]. همان. برای اطلاع بیشتر به کتاب «آداب تعلیم و تربیت در اسلام» ترجمه دکتر سید محمدباقر حجتی مراجعه فرمایید.