لطفا صبرکنید
10534
- اشتراک گذاری
برای روشن شدن پاسخ، بیان چند نکته ضروری به نظر می رسد:
1. خداوند وجودى بى نهایت است؛ همۀ کمالات را دارد؛ آفریدن (ایجاد کردن) فیض است و خداوند فیاض است. کمال فیاضیت او اقتضا مى کند که هر چه را لایق آفریده شدن است بیافریند.[1] به بیان دیگر، این مسئله ثابت شده است که هر یک از اسما و صفات الاهی، چه آنها که به ذات بر می گردند و به مقتضای بساطت وجود واجب تعالی عین ذات او هستند، صفاتی؛ چون علم، قدرت، قیومیت، مالکیت و حاکمیت. و چه آنها که به فعل منسوب اند و اصطلاحاً به صفات فعل اشتهار دارند؛ مثل ربوبیت، رازقیت، خالقیت، اراده و رحمت پروردگار، جملگی صفات ثبوتیه ای هستند که خدای بزرگ از طریق آنها بی وقفه فیض رسانی می کند که در این میان خالقیت او اقتضا دارد که پیوسته و لاینقطع خلق نماید و دست به آفرینشی تازه بزند که: «خداوند در هر روز در شأن و کاری است».[2]، [3]
2. صفاتى که به خداى متعال نسبت داده مى شود، یا مفاهیمى است که از ذات الاهى با توجه به نوعى از کمال وجودى انتزاع مى شود؛ مانند علم، قدرت و حیات، و یا مفاهیمى است که عقل از مقایسه بین ذات الاهى و مخلوقاتش با توجه به نوعى رابطه وجودى انتزاع مى کند؛ مانند خالقیت و ربوبیت، دستۀ اوّل را صفات ذاتیه و دسته دوم را صفات فعلیه مى نامند.
شایان توجه این است که پدیده هاى مادى داراى حدود، قیود زمانى و مکانى هستند و این حدود و قیود در اضافه و رابطه اى که بین آنها و خداى متعال در نظر گرفته مى شود تأثیر مى گذارد و در نتیجه افعال متعلق به آنها هم به یک معنا مقید به زمان و مکان مى گردد. مثلاً گفته مى شود که خداى متعال فلان موجودى را در فلان زمان و فلان مکان آفرید، اما این حدود و قیود در واقع به مخلوقات باز مى گردد و ظرف تحقق مخلوق و شئون آن بشمار مى رود، نه این که مستلزم نسبت زمان و مکان به خداى متعال باشد.
به دیگر سخن افعال الاهى متعلق به امور زمانى و مکانى داراى دو حیثیت است؛ یکى حیثیت انتساب به مخلوقات و از این نظر متصف به قیود زمانى و مکانى مى شود و دیگرى حیثیت انتساب به خداى متعال و از این نظر منسلخ از زمان و مکان است و این نکته اى است در خور دقت فراوان و کلید حل بسیارى از مشکلات.
نکتۀ دیگر، آن که اگر صفات فعلیه را به لحاظ منشأ آنها در نظر بگیریم، مثلاً خالق را به معناى کسى که قدرت بر آفرینش دارد معنا کنیم، نه کسى که کار آفرینش را انجام داده است، در این صورت بازگشت آنها به صفات ذاتیه خواهد بود.[4]، [5]
3. نکته اساسی در پاسخ به این پرسش دقت در مفهوم خلقت و آفرینش است؛ باید توجه داشت خلقت و آفرینش به نظر عرفی و تصور ابتدایی این است که مخلوق موجودی جدای از خالق است مانند این که ما ساختمان را مخلوق بنّا می دانیم، ولی با دقت فلسفی و عقلی، بنّا خالق و علت ساختمان نیست، بلکه مُعد و وسیله ای برای تحقق ساختمان است. مفهوم دقیق خلقت و علیت این است که ذات مخلوق و معلول، عین ربط، وابستگی و پناهندگی به علت است نظیر وابستگی وجودی تصورات ذهنی انسان به ذهن و نفس او. بنابر این، افزایش خلق نه موجب افزایش مکان خالق می گردد، و نه چیزی بر ذات خالق می افزاید؛ زیرا مخلوق فقط نشان دهنده ذات خالق است. بله هر چه دانش ما نسبت به مخلوقات بیشتر شود و مخلوقات بیشتری را ادراک کنیم، شناخت ما نسبت به ذات بی نهایت خدای تبارک و تعالی بیشتر می گردد.
[1]. ر. ک: نمایه «هدف خلقت»، سؤال 76.
[2]. «کل یوم هو فی شأن»، الرحمن، 29.
[3]. ر. ک: نمایه «هدف از خلقت انسان»، سؤال 224.
[4]. مصباح یزدی، محمد تقی، آموزش فلسفه، ج 2، ص 373، سازمان تبلیغات اسلامی، تهران، چاپ دوم، 1366ش.
[5]. ر. ک: نمایه: «چگونگی ارتباط صفات فعل با حوادث زمانی»، سؤال 2229.