جستجوی پیشرفته
بازدید
14686
آخرین بروزرسانی: 1391/02/23
 
کد سایت fa21898 کد بایگانی 23080 نمایه مفهوم رعب و تفاوت سالقی و سنلقی در قرآن کریم
طبقه بندی موضوعی تفسیر
گروه بندی اصطلاحات سرفصل‌های قرآنی
خلاصه پرسش
آیا مفهوم رعب در سورۀ انفال آیۀ 12، و در سورۀ احزاب آیۀ 26، با هم هماهنگی دارند و این دو با هم سازگارند؟ و چرا در سورۀ آل عمران آیۀ 151 به صیغۀ جمع فرمود؟ آیا به دلیل تفاوت «سألقی» و «سنلقی» و هماهنگی با «قذف» می باشد؟
پرسش
در سورۀ انفال آیۀ 12 فرموده است: «... سَأُلْقی‏ فی‏ قُلُوبِ الَّذینَ کَفَرُوا الرُّعْبَ ...»، و در سورۀ احزاب آیۀ 26 فرمود: «... قَذَفَ فی‏ قُلُوبِهِمُ الرُّعْبَ...». آیا مفهوم رعب در هر دو با هم هماهنگی دارند و این دو با هم سازگارند؟ و چرا در سورۀ آل عمران آیۀ 151 به صیغۀ جمع فرمود: «سَنُلْقی‏ فی‏ قُلُوبِ الَّذینَ کَفَرُوا الرُّعْبَ...»؟ آیا به دلیل تفاوت «سألقی» و «سنلقی» و هماهنگی با «قذف» می باشد؟
پاسخ اجمالی

رعب در هر سه آیه به یک معنا است، امّا زمان القای رعب و ترس و همچنین مرعوبین یعنی کسانی که رعب و ترس بر آنان غلبه کرد از نظر مصداق، زمانی و گروهی، یکی نیستند؛ گاهی مشرکان و کفار قریش هستند -در روز احد- و گاهی پیمان شکنان و یهودیان بنی قریظه هستند پس از جنگ خندق و هنگام محاصره توسط مسلمانان، و تعبیر به صیغه های مختلف نیز از باب التفات به جهت بلاغت در گفتار است.

پاسخ تفصیلی

برای رسیدن به جواب این پرسش، ضروری است ابتدا نگاهی گذرا به آیات مطرح شده داشته باشیم، آن گاه به تفاوت تعابیر بپردازیم.

1. آیۀ «إِذْ یُوحی‏ رَبُّکَ إِلَى الْمَلائِکَةِ أَنِّی مَعَکُمْ فَثَبِّتُوا الَّذینَ آمَنُوا سَأُلْقی‏ فی‏ قُلُوبِ الَّذینَ کَفَرُوا الرُّعْبَ فَاضْرِبُوا فَوْقَ الْأَعْناقِ وَ اضْرِبُوا مِنْهُمْ کُلَّ بَنانٍ».[1] این آیه در جنگ بدر نازل شد. خداوند به ملائکه هایی که برای یاری اهل بدر فرستاده بود وحی نمود، من یاور شما هستم، مسلمانان را در جنگ با کفار ثابت قدم نمایید و به آنان بگویید من در دل های کافران قریش ترس و وحشت می اندازم. این وعدۀ الاهی به اهل ایمان سبب شد تا دل های مؤمنان قوى گردد و امنیّتى از جانب خداوند براى آنها حاصل شود.[2]

2. آیۀ «وَ أَنْزَلَ الَّذینَ ظاهَرُوهُمْ مِنْ أَهْلِ الْکِتابِ مِنْ صَیاصیهِمْ وَ قَذَفَ فی‏ قُلُوبِهِمُ الرُّعْبَ فَریقاً تَقْتُلُونَ وَ تَأْسِرُونَ فَریقاً»،[3] در مورد یهودیان قبیلۀ بنی قریظه است. آنان در جنگ "احزاب" که بین مسلمانان و مشرکان عرب، رخ داد، پیمان خود را شکستند، به مشرکان عرب پیوستند و به روى مسلمانان شمشیر کشیدند. صبح شبى که پیامبر (ص) از جنگ خندق به مدینه برگشت، جبرئیل(ع) بر او نازل شد و گفت: یا رسول اللَّه فرشتگان سلاح خود را زمین نگذاشتند و خداوند با تأکید امر فرموده است که به جانب بنى قریظه بروید و من قصد آنها را دارم. سپس پیامبر(ص)به مسلمانان فرمود هر چه زودتر حرکت کنند و نماز عصر را به جا نیاورند، مگر در محلّ بنى قریظه. بنابر این، آنها را مدت 25 شبانه روز محاصره کردند تا کار بر آنها سخت شد و ناگزیر از قلعه و حصار فرود آمدند و به حکمیّت سعد بن معاذ رضایت دادند.[4]

3. آیۀ «سَنُلْقی‏ فی‏ قُلُوبِ الَّذینَ کَفَرُوا الرُّعْبَ بِما أَشْرَکُوا بِاللَّهِ ما لَمْ یُنَزِّلْ بِهِ سُلْطاناً وَ مَأْواهُمُ النَّارُ وَ بِئْسَ مَثْوَى الظَّالِمینَ»،[5] خبر از القای ترس در دل کفار قریش بعد از شکست در جنگ احد می دهد؛ چون ابو سفیان و لشکرش بعد از واقعه احد، رو به مکه نهادند، در راه گفت: برگشتن ما خطا بود، چه آنها جمعى اندک، و اکثر متفرّق و مجروح و مقتول گشته، باید مراجعت و به یکبار حمله کنیم و آنها را مستأصل گردانیم. پس قصد مراجعت کردند. حق تعالى ترس را در دل آنها وارد نموده، نتوانستند برگردند و قبل از  این که چنین تصمیم و انصراف انجام گیرد خدای متعال به پیامبر(ص) این جریان را خبر داده.[6]

برخی از مفسران می گویند؛ انداختن رعب و وحشت در دل کفار در روز جنگ احد اتفاق افتاد و سبب شد کفار و مشرکان، بدون دلیل، جنگ را ترک کنند و برگردند، در حالی که از جهت قدرت و نفرات بر مسلمانان برتری داشتند.[7]

اکنون پس از بیان معنا و تفسیر آیه های یاد شده، هر چند به صورت فشرده و خلاصه، بررسی برخی از مفردات آنها برای شفاف تر شدن پاسخ، ضروری به نظر می رسد. بدین منظور واژه هایی؛ مانند «رعب»، «القا»، «قذف» را بررسی، آن گاه دلیل تعابیر مختلف در آیات، بیان و روشن می شود.

اهل لغت، «رعب» را به معنای خوف و ترس؛[8] «القا» را به معنای انداختن هر چیزی به محلی که در دید است معنا کرده اند. و سپس اسم شده برای مطلق انداختن.[9]و «قذف» را نیز رمی و انداختن، ترجمه نموده اند.[10]

مفسران نیز «القا» را به «قذف»، یعنی «انداختن»[11] و قذف را به القا تفسیر نمودند.[12] «سالقی» و «سنلقی» را به «سأقذف» و «سنقذف» تفسیر کردند.[13]

 بنابر این، قذف و القا در آیات یاد شده به یک معنا استعمال شده اند، البتّه معناى حقیقى کلمۀ «القا» که از باب افعال بوده انداختن جسم است و در این جا که می فرماید ترس و هراس را -که جسم نیستند- در دل هاى کفار مى اندازیم، معناى مجازى آن مورد نظر است.[14]

برخی از مفسران گفته اند: رعب، عبارت است از خوفى که فراگیر باشد، و این باید از خارج رسیده و احاطه پیدا کند. و این خصوصیّت از توان ملائکه و انسان ها بیرون است، بلکه باید از شخصى باشد که خود محیط و قادر مطلق است؛ از این رو، خداوند آن را به خود نسبت داده و به تعبیر سألقى، بیان نموده است؛ و به همین دلیل در آیه 151 آل عمران نیز فرموده است: «سَنُلْقِی فِی قُلُوبِ الَّذِینَ کَفَرُوا الرُّعْبَ».[15]

البته، چون در آیه 12 سوره انفال طرف خطاب ملائکه هستند، خداوند تعبیر به «سالقی» فرمود، یعنی توسط ملائکه در دل آنها رعب خواهیم انداخت که حتی به صورت مجاز هم نباشد. اما در آیه 151 سوره آل عمران خطاب به مؤمنان است که به صورت «سنلقی» آمده است که خداوند به وسیله اسباب خود به مسلمانان تسلای خاطر می دهد و در دل های مشرکان بیم و هراس می افکند، اگر چه در تمام این موارد همه کاره خدا است.

در این آیات، این هنرنمایی از حضرت حق تعالی ظاهر شده است که در یکی صیغۀ مفرد مذکّر مغایب،[16]در دیگری صیغۀ متکلّم وحده،[17] و در سوّمی صیغۀ متکلّم مع الغیر[18]را بکار برده است. و این از باب التفات می باشد.[19]

برخی از مفسران نیز به این نکته اشاره کردند و بیان نمودند که عدول از صیغۀ مغایب(سیلقی) و تعبیر به صیغۀ متکلّم(سنلقی) از سوی حضرت حق، برای بلاغت و از باب التفات است.[20]

نتیجه این که رعب در هر سه آیه به یک معنا است، امّا زمان القای رعب و ترس و همچنین مرعوبین یعنی کسانی که رعب و ترس بر آنان غلبه کرد از نظر مصداق، زمانی و گروهی، یکی نیستند؛ گاهی مشرکان و کفار قریش هستند -در روز احد- و گاهی پیمان شکنان و یهودیان بنی قریظه هستند پس از جنگ خندق و هنگام محاصره توسط مسلمانان، و تعبیر به صیغه های مختلف نیز از باب التفات به جهت بلاغت در گفتار است. 

 

 

[1]. «و (به یاد آر) موقعى را که پروردگارت به فرشتگان وحى کرد: «من با شما هستم کسانى را که ایمان آورده‏اند، ثابت قدم دارید! بزودى در دلهاى کافران ترس و وحشت مى‏افکنم ضربه‏ها را بر بالاتر از گردن (بر سرهاى دشمنان) فرود آرید! و همه انگشتانشان را قطع کنید»!، انفال، 12. 

[2]. ثقفى تهرانى، محمد، تفسیر روان جاوید، ج 2، ص 516، انتشارات برهان، تهران، چاپ سوم، 1398 ق.

[3]. «و خداوند گروهى از اهل کتاب [یهود] را که از آنان [مشرکان عرب‏] حمایت کردند از قلعه‏هاى محکمشان پایین کشید و در دلهایشان رعب افکند (و کارشان به جایى رسید که) گروهى را به قتل مى‏رساندید و گروهى را اسیر مى‏کردید»!، احزاب، 26.

[4]. طبرسى، فضل بن حسن، تفسیر جوامع الجامع، ج 3، ص 311 و310، انتشارات دانشگاه تهران و مدیریت حوزه علمیه قم، تهران، چاپ اول، 1377 ش؛ مکارم، شیرازى ناصر، تفسیر نمونه، ج 17، ص 269، دار الکتب الإسلامیة، تهران، 1374 ش.

[5]. «بزودى در دلهاى کافران، بخاطر این که بدون دلیل، چیزهایى را براى خدا همتا قرار دادند، رعب و ترس مى‏افکنیم و جایگاه آنها، آتش است و چه بد جایگاهى است جایگاه ستمکاران»!، آل عمران، 151.

[6]. حسینى، شاه عبدالعظیمى، حسین بن احمد، تفسیر اثنا عشرى، ج 2، ص 273، انتشارات میقات، تهران، چاپ اول، 1363 ش.

[7]. حقى بروسوى، اسماعیل، تفسیر روح البیان، ج 2، ص 109، دارالفکر، بیروت؛ طباطبایى، سید محمد حسین، المیزان فى تفسیر القرآن، ج 4، ص 43، دفتر انتشارات اسلامى، قم، چاپ پنجم، 1417 ق.؛ حائرى تهرانى، میر سید على، مقتنیات الدرر و ملتقطات الثمر، ج 2، ص 285، دار الکتب الاسلامیه، تهران، 1377 ش.

[8]. مصطفوى، حسن، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج 4، ص 157، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، تهران، 1360 ش؛ طریحى، فخر الدین، مجمع البحرین، ج 2، ص 71، کتابفروشى مرتضوى، تهران، 1375 ش.

[9]. راغب اصفهانى، حسین بن محمد، المفردات فی غریب القرآن، تحقیق، داودی، صفوان عدنان، ص 745، دارالعلم الدار الشامیة، دمشق، بیروت، چاپ اول، 1412 ق.

[10]. مهیار، رضا، فرهنگ ابجدى عربى- فارسى، ص 63؛ التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج 9، ص 217.

[11]. طبرسى، فضل بن حسن، مجمع البیان فى تفسیر القرآن، ج 2، ص 858، انتشارات ناصر خسرو، تهران، 1372 ش؛ تفسیر روح البیان، ج 2، ص  108.  

[12]. المیزان، ج ‏16، ص 291.

[13]. مجمع البیان، ج 2، ص  858 ؛ تفسیر روح البیان، ج 2، ص  108.

[14]. نجفى خمینى، محمد جواد، تفسیر آسان، ج 3، ص 33، انتشارات اسلامیه، تهران، چاپ اول، 1398 ق.

[15]. مصطفوى، حسن، تفسیر روشن، ج 9، ص 295، مرکز نشر کتاب، تهران، چاپ اول، 1380 ش.

[16]. قذف.

[17]. سألقی.

[18]. سنلقی.

[19] «در علم معانی که یکی از اقسام و مصادیق علم بیان به طور مطلق است و در چگونگی بلاغت در کلام سخن می گوید، ذکر شده است که بلاغت مطابقت کلام با مقتضای حال است. و می گوید مقتضای حال بر اساس مقتضای ظاهر جاری می شود، ولی گاهی گوینده نکته هایی را در نظر می گیرد و از مقتضای ظاهر به خلاف مقتضای ظاهر عدول می کند که این عدول نیز مقتضای حال است و یکی از این موارد، التفات است و آن این که گوینده برای مقتضیات و مناسبت هایی از تکلّم یا خطاب یا غیبت به یکی دیگر از آنها است منتقل می شود تا هنرنمایی در گفتار شود و شنونده از یکنواختی سخن خسته نشود». جمعی از اساتید حوزه، جواهر البلاغه، ص 192، انتشارات مرکز مدیریت حوزۀ علمیۀ قم، چاپ پنجم، 1386 ش.

[20]. صافى، محمود بن عبد الرحیم، الجدول فى اعراب القرآن، ج 4، ص 334، دار الرشید مؤسسة الإیمان، بیروت، چاپ چهارم،1418 ق.؛ درویش، محیى الدین، اعراب القرآن و بیانه، ج 2، ص 71، دارالارشاد، سوریه، چاپ چهارم، 1415 ق.

 

ترجمه پرسش در سایر زبانها
نظرات
تعداد نظر 0
لطفا مقدار را وارد نمایید
مثال : Yourname@YourDomane.ext
لطفا مقدار را وارد نمایید
لطفا مقدار را وارد نمایید
لطفا مقدار را وارد نمایید

طبقه بندی موضوعی

پرسش های اتفاقی

  • چرا زن نمی‌تواند مرجع تقلید و قاضی باشد؟
    73146 اجتهاد و مرجعیت در اسلام 1387/04/03
    دانشمندان و متخصّصان دینی درباره‌ موضوعاتی؛ مانند مرجع تقلید، یا قاضی شدن زن و بعضی از عناوین دیگر، اختلاف نظر دارند. این امور جزو مسلّمات و ضروریات دینی به شمار نمی‌آید. کسانی که می‌گویند زنان مرجع تقلید یا قاضی نمی‌شوند، به ادله‌ای؛ نظیر روایات و اجماع، تمسک کرده‌اند ...
  • چرا خداوند در مقابل درخواست رؤیت خدا توسط یهودیان، آنها را مجازات کرد؟
    8592 تفسیر 1392/01/26
    آنچه باید در این‌جا مورد دقت قرار گیرد، این عبارت در آیه است: « فَأَخَذَتْهُمُ الصَّاعِقَةُ بِظُلْمِهِمْ». باء در «بظلمهم» معنای سببیت بوده و متعلق به «اخذتهم» است و معنا این‌گونه می‌شود که آنها را به جهت ستمی که روا داشته­‌اند، با صاعقه مجازات می‌کنیم. این عبارت نمایان‌گر ...
  • با در نظرگرفتن جمیع جوانب و مصالح، آیا ارجح نیست که مقام رهبری در قانون جمهوری اسلامی ایران دارای یک زمان و دوره مشخص باشد؟
    8512 System 1389/04/16
    دائمی بودن رهبری در ایران ناشی از رأی مردم به قانون اساسی بوده و دلیلی نیز وجود ندارد که در صورت از دست ندادن شرایط، زمان آن را محدود کرد. فساد موجود در حکومت ها بیشتر ناشی از خلق و خوی حاکمان ...
  • با توجه به آیات 103 و 104 سوره کهف، راه تشخیص کار نیک از بد و ناپسند چیست؟
    24104 تفسیر 1389/05/13
    آیات شریفه، به معرفى زیانکارترین انسان ها و بدبخت‏ترین افراد بشر مى‏پردازد. زیان واقعى و خسران مضاعف آنجا است که انسان سرمایه‏هاى مادى و معنوى خویش را در یک مسیر غلط و انحرافى از دست دهد و گمان کند کار خوبى کرده است، نه از این کوشش ها ...
  • آیا در اسلام، مسئله ای به نام وضوی ارتماسی داریم؟
    11356 Laws and Jurisprudence 1391/07/03
    وضوى ارتماسى آن است که انسان صورت و دستها را به قصد وضو با مراعات شستن از بالا به پایین در آب فرو برد؛ اما براى این که مسح سر و پاها با آب وضو باشد، باید در شستن ارتماسى دستها، قصد شستن وضویى، هنگام بیرون آوردن ...
  • زنان عقیمی که بچه‌دار نمی‌شوند از دیدگاه قرآن چه جایگاهی دارند؟
    24597 تفسیر 1395/08/04
    گرچه پروردگار صلاح دیده برخی مردان و زنان، عقیم باشند[1] اما عقیم بودن و بچه‌دار نشدن به تنهایی نقصی معنوی - نه برای مردان و نه برای بانوان - نبوده و از مقام و ارزش انسانی هیچ کدام از آنها نمی‌کاهد. البته می‌شود برای ...
  • آیا در تحقیقات پزشکی، جایز است از جنین سقط شدهٔ انسان استفاده کرد؟
    7682 گوناگون 1393/02/25
    بیشتر فقها تشریح بدن انسان(جنین یا غیر جنین) را جایز نمی‌دانند، اما برخی از مراجع[1] در این‌باره می‌گویند، اگر این‌گونه تحقیقات در راستای کشف مطالب پزشکى جديد و مورد نیاز جامعه و نیز درمان بيمارى‌های تهدید کننده زندگى مردم باشد، جايز است؛ ولى تا ...
  • آیا گزارش غیر‌مسلمان مبنی بر نجاست چیزی که در اختیار اوست، مورد قبول است؟
    8833 اثبات نجاست 1393/02/03
    فقها در این زمینه فرقی بین مسلمان و غیر مسلمان نگذارده و می‌گویند، نجس بودن چیزى از سه راه ثابت مى‌شود، و باید بر آن ترتیب اثر داد: 1. آن که انسان خودش یقین به نجاست پیدا کند. 2. دو نفر عادل و یا حتّى یک نفر گواهى ...
  • معنای استدلال مباشر چیست؟
    19452 قیاس اقترانی و استثنائی 1391/12/06
    در مورد استدلال مباشر آنچه را که برخی از نویسندگان در این‌باره نگاشته‌اند، در این‌جا نقل می‌کنیم: بسیاری از منطق‌نگاران معاصر آنچه را در منطق نگاشته‌های پیشین با عنوان «احکام قضایا» یا «نسبت قضایا» مطرح بوده، قسمی از استدلال برشمرد‌ه‌اند و نام‌هایی؛ همچون استدلال «مباشر»، «بی‌واسطه» و «بسیط» ...
  • محدوده حرم مکه چقدر است؟
    9600 گوناگون 1396/10/23
    ابتدا باید دید منظور از حرم مکه چیست، آیا مراد، مسجد الحرام است؟ یا منطقه‌ای که زائرین خانه‌ی خدا بدون احرام، حق ورود به آن‌را ندارند و ورود کفار نیز به لحاظ شرعی در آن ممنوع است؟ در صورت نخست، پاسخ آن است که هر مکانی که در ...

پربازدیدترین ها