لطفا صبرکنید
بازدید
25029
25029
آخرین بروزرسانی:
1392/05/14
کد سایت
fa24044
کد بایگانی
28673
نمایه
احکام غسل میّت و کفن فرد اعدامی
طبقه بندی موضوعی
میت|حدود، قصاص و دیات|نماز میت
- اشتراک گذاری
خلاصه پرسش
حکم غسل و دفن فردی که کشتنش واجب است، چیست؟
پرسش
حکم غسل و دفن فردی که کشتنش واجب است، چیست؟ و چرا فرد اعدامی احتیاجی به غسل با آب خالص ندارد؟
پاسخ اجمالی
یکی از گروههایی که غسل و کفن لازم ندارند، کسانیاند که کشتن آنها از راه سنگسار یا قصاص[1] و یا غیر آن[2] واجب شده است. چنانچه پیش از انجام حکم، غسلهای سه گانه مُرده را انجام داده باشند، غسل دادن آنها واجب نیست.[3] و بعد از اجرای حکم هم غسل و کفن لازم ندارد؛[4] لذا حاکم شرع به چنین افرادی حکم میدهد که غسل میّت را خود در حال حیات انجام دهند و سه غسل را (مانند آنچه در غسل دادن میت گفته شده است) بجا آورند، سپس دو بخش از بخشهای سهگانه کفن (یعنی لنگ و پیراهن) را میپوشند و مانند میّت حنوط میکنند و پس از کشته شدن، تکه سومی بر آنها میپوشانند و بر آنها نماز میخوانند و آنها را با همان حال به خاک میسپارند.[5]
دلیل ساقط شدن غسل از افرادی که کشتن آنها از راه سنگسار یا قصاص واجب شده، اجماع و اتفاق فقها[6] و این روایت است. امام علی(ع) فرمود: «مرد یا زنى که باید سنگسار شود قبلاً غسل داده میشود و حنوط و کفن میگردد، بعد سنگسار شده و بر آنان نماز خوانده میشود و کسى که قصاص میشود به همین ترتیب غسل داده شده و حنوط گردیده و کفن بر او پوشانیده میشود، بعد از آن قصاص میشود و بر او نماز میگزارند (و دفن میکنند)».[7] این روایت از امام صادق(ع) هم نقل شده است.[8] فقهای بزرگوار نیز به این روایت استدلال کردهاند.[9]
در روایتی درباره علت غسل ندادن چنین کسانی آمده است: مردی پیش امام علی(ع) آمد و گفت: من زنا کردهام، مرا پاک کنید. امام علی(ع) او را سنگسار کرد تا اینکه از دنیا رفت و آن حضرت بعد از مردنش بر وی نماز خواند و دفنش کرد، پس اطرافیان گفتند: به چه دلیل او را غسل ندادید؟ امام علی(ع) در پاسخ فرمود: «به چیزی غسل داده شد که پاک کننده او تا روز قیامت است»؛[10] یعنی همان سنگسار شدن.
ضمائم
حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (مد ظله العالی):
کسانی که قتل آنها به عنوان قصاص یا حد شرعی واجب شده است و حاکم شرع به آنها دستور میدهد مراسم غسل میت را خودشان در حال حیات انجام دهند و سه غسل میت را به جا آورده، سپس دو قسمت از قسمتهای سهگانه کفن را یعنی لنگ و پیراهن را میپوشند و مانند میت حنوط میکنند و بعد از کشته شدن، قطعه سوم را بر آنها میپوشانند و نماز بر آنها خوانده و به همان حال دفنشان میکنند و لازم نیست خون را از بدن و کفن آنها بشویند، حتی اگر بر اثر ترس و وحشت خود را نجس کنند، تکرار غسل لازم نیست.
دلیل ساقط شدن غسل از افرادی که کشتن آنها از راه سنگسار یا قصاص واجب شده، اجماع و اتفاق فقها[6] و این روایت است. امام علی(ع) فرمود: «مرد یا زنى که باید سنگسار شود قبلاً غسل داده میشود و حنوط و کفن میگردد، بعد سنگسار شده و بر آنان نماز خوانده میشود و کسى که قصاص میشود به همین ترتیب غسل داده شده و حنوط گردیده و کفن بر او پوشانیده میشود، بعد از آن قصاص میشود و بر او نماز میگزارند (و دفن میکنند)».[7] این روایت از امام صادق(ع) هم نقل شده است.[8] فقهای بزرگوار نیز به این روایت استدلال کردهاند.[9]
در روایتی درباره علت غسل ندادن چنین کسانی آمده است: مردی پیش امام علی(ع) آمد و گفت: من زنا کردهام، مرا پاک کنید. امام علی(ع) او را سنگسار کرد تا اینکه از دنیا رفت و آن حضرت بعد از مردنش بر وی نماز خواند و دفنش کرد، پس اطرافیان گفتند: به چه دلیل او را غسل ندادید؟ امام علی(ع) در پاسخ فرمود: «به چیزی غسل داده شد که پاک کننده او تا روز قیامت است»؛[10] یعنی همان سنگسار شدن.
ضمائم
حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (مد ظله العالی):
کسانی که قتل آنها به عنوان قصاص یا حد شرعی واجب شده است و حاکم شرع به آنها دستور میدهد مراسم غسل میت را خودشان در حال حیات انجام دهند و سه غسل میت را به جا آورده، سپس دو قسمت از قسمتهای سهگانه کفن را یعنی لنگ و پیراهن را میپوشند و مانند میت حنوط میکنند و بعد از کشته شدن، قطعه سوم را بر آنها میپوشانند و نماز بر آنها خوانده و به همان حال دفنشان میکنند و لازم نیست خون را از بدن و کفن آنها بشویند، حتی اگر بر اثر ترس و وحشت خود را نجس کنند، تکرار غسل لازم نیست.
[1]. طباطبایی یزدی، سید محمد کاظم، العروة الوثقی (المحشّی)، محقق و مصحح: محسنی سبزواری، احمد، ج 2، ص 41، دفتر انتشارات اسلامی، قم، چاپ اول، 1419ق؛بهجت، محمد تقی، جامع المسائل، ج 1، ص 178، دفتر معظمله، قم، چاپ دوم، 1426ق.
[2]. جامع المسائل، ج 1، ص 178.
[3]. امام خمینی، توضیح المسائل (محشّی)، گردآورنده: بنیهاشمی خمینی، سید محمدحسین، ج 1، ص 320، دفتر انتشارات اسلامی، قم، چاپ هشتم، 1424ق.
[4]. جامع المسائل، ج 1، ص 178.
[5]. العروة الوثقی (المحشّی)، ج 2، ص 41؛ توضیح المسائل (محشّی)، ج 1، ص 352.
[6]. آملی، میرزا محمد تقی، مصباح الهدی فی شرح العروة الوثقی، ج 6، ص 9، مؤلف، تهران، چاپ اول، 1380ق؛ موسوی خویی، سید ابو القاسم، موسوعة الإمام الخوئی، ج 8، ص 383 – 384، مؤسسة إحیاء آثار الإمام الخوئی، قم، چاپ اول، 1418ق.
[7]. شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، محقق و مصحح: غفاری، علی اکبر، ج 1، ص 157، دفتر انتشارات اسلامی، قم، چاپ دوم، 1413ق؛
[8]. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، محقق و مصحح: غفاری، علی اکبر، آخوندی، محمد، ج 3، ص 214 – 215، دار الکتب الإسلامیة، تهران، چاپ چهارم، 1407ق.
[9]. ر.ک: علامه حلّی، حسن بن یوسف، تذکرة الفقهاء، ج 1، ص 379، و ج 2، ص 35، مؤسسه آل البیت(ع)، قم، چاپ اول، بیتا؛ عاملی (شهید اول)، محمد بن مکی، ذکری الشیعة فی أحکام الشریعة، ج 1، ص 329، مؤسسه آل البیت(ع)، قم، چاپ اول، 1419ق؛ محدث بحرانی، یوسف بن احمد، الحدائق الناضرة فی أحکام العترة الطاهرة، محقق و مصحح: ایروانی، محمد تقی، مقرم، سید عبد الرزاق، ج 3، ص 428، دفتر انتشارات اسلامی، قم، چاپ اول، 1405ق؛ موسوعة الإمام الخوئی، ج 8، ص 384.
[10]. قمی، علی بن ابراهیم، تفسیر القمی، محقق و مصحح: موسوی جزائری، سید طیب، ج 2، ص 97، دار الکتاب، قم، چاپ سوم، 1404ق.
نظرات